جهان

پيك

                         

 

 

سايت اينترنتی پراودا

برای ادامه آنچه در1938 در مونيخ شكل گرفت

بوش و مسكو

به هم چشم دوخته اند!

      ترجمه توكاسرداري
 

ايالات متحده از يكسو با وعده كاهش سلاحهای كشتار جمعی و  از سوی ديگر با تهديد در بكارگيری آنها می كوشد همكاری و همگامی اقتصادی و سياسی روسيه را در برنامه های جهانی خود بدست آورد.

"ولاديمير آرلف" رئيس مركز پزوهش های سياسی روسيه در روزنامه "ورميا نووستی” اعتقاد خود در اين امر را اينگونه تشريح می كند:

به احتمال قوی 20 ميليارد دلاری كه آمريكا كه در ازای نابودی سلاحهای هسته ای به روسيه وعده داده هرگز پرداخت نخواهد شد. در ژوئن 2002 دريكی از شهرهای كانادا به نام "كاناناسكيس"، سران كشورهای موسوم به گروه 8 طرحی را بنام « همكاری بزرگ برضد گسترش سلاح‌های كشتار جمعي» اعلام كردند. طبق اين طرح، غرب وعده اعطای كمك‌های مالی به ميزان 20 ميليارد دلار را داد كه بايد مطابق فرمول « 10+10 در 10»‌ پيش مي‌رفت. يعنی اينكه نيمی از مبلغ را آمريكا بپردازد و نيمی ديگر را، ديگر كشورهای عضو گروه هشت ظرف دهسال.
اكنون، آنطور كه  آرلف تأكيد مي‌كند، اين طرح كه باعث اميدواری بسيار شده بود، اجرا نخواهد شد. بدليل كبود بودجه، مهلت نابودی 40 هزار تن سلاح شيميايی روسيه را بايد تمديد كرد و از 200 زير دريايی قابل استفاده ، فقط 5 عدد از آن ها نابود شده است. ژاپن كه پرداخت 200 ميليون دلار را وعده داده بود فقط يكی دو مليون پرداخت كرد. فرانسه اصلا قول خود را فراموش كرده و از مبلغ در نظر گرفته شده 60 تا 90 درصد آن به شركت‌های واسطه مي‌رسد و اندك مبلغی كه برای روسيه می ماند با شرط و شروطی همراه است كه قابل قبول نيست.

روسيه بايد خود سهم بيشتری بپردازد كه چنين كاری برای آن نيز بسيار دشوار است. زيرا نابودی همه سلاحهای كشتا رجمعی، نه به  20 ميليارد دلا ر طرح كاناناسكيسی بلكه به دو برابر اين مبلغ نياز دارد. چنين چيزی را كارشناسان بين المللی تائيد كرده‌اند.

لورا هليت، معاون رئيس اتحاديه « پيشنهاد‌ برای كاهش دادن تهديد‌های هسته‌اي» را، بسيار روشن،

اينگونه بيان كرده است: «‌ مسائلی كه طرح " همكاری بزرگ" را در بر می گيرد ـ مسائل روسيه است».
ايالات متحده و كشورهای پيمان ناتو كه در افغانستان و عراق درگير شده اند نمی خواهند ( و يا نمی توانند) به روسيه كمك كنند.
 

يكی از دلايل مطرح كردن و بزرگ كردن مبارزه با تروريسم در آمريكا به وضع اقتصادی آن كشور بر‌مي‌گردد. طبق گفته‌های خانم هليت، كه سر و صدايی در منابع خبری جهان ايجاد كرد، اگر تروريست‌ها مواد شيميايی و مواد اوليه توليد سلاح‌های هسته ای را در اختيار داشته باشند به راحتی می توانند چنين سلاحهايی را توليد كنند. شنيدن چنين سخنی از زبان رئيس سابق سازمان بكارگيری مواد هسته‌ای و تشكيلات نيروگاه اتمی ايالات متحده آمريكا، سنجيده به نظر مي‌رسد. به ويژه كه مدتی پيش در آمريكا برای اولين بار،  برنامه ای در چارچوب استراتژی حفاظت از مواد هسته‌ای تصويب شد.  
در واقع ميتوان فكر كرد كه موضع ايالات متحده چنين است: كمك مالی نمی كنيم، اما كنترل بر مواد هسته ای را هم كاهش نخواهيم داد، زيرا در روسيه «
چمدان‌های هسته‌اي» در حال ناپديد شدن هستند، تروريست‌های چچن در لابراتوارهای زير زمينی « بمب‌های كثيف» توليد می كنند و ....
امروزه خرسی به نام روسيه كه در گذشته واكنشهای دردناكی در برابر اين زخم‌ها نشان مي‌داد، اكنون آنها را نمی بيند و حس نمی كند. چطور بايد او را سر به فرمان كرد؟ شايد بهتر است كه با نقشه‌ اتمی او را محاصره كرد:

كشوری بزرگ، با سلاحهای زياد اتمی و فارغ از كنترل. اگر ناگهان چيزی ناپديد شود( كه ممكن است تا تا به حال ناپديد نيز شده باشد) چگونه می توان آن را كنترل كرد؟ چنين چيزی ، همانطور كه خودتان درك می كنيد تهديدی است جدی برای بشريت. بايد چوب هسته ای را بلند كرد و در هوا تكانی داد و كسی چه ميداند، شايد خرس بزرگ به زانو در آمد و شايد هم بر جايش خشك شد و افتاد. البته دومی زياد مد نظر سران فعلی كاخ سفيد نيست، زيرا هنوز به روسيه نيازمندند.
انتخابات سال 2000 نشان داده است كه دموكرات‌ها بر خلاف جمهوری خواهان حمايت بيشتری از اقليت های مهاجر ايالات متحده مي‌كنند( هرچند اتحاديه‌های پرنفوذ آفريقايی ـ آمريكائی و يا جنبش های اسپانيائی زبان را بسختی می توان اقليت ناميد). اما، با اين همه، آنها نيز مانند جمهوريخواهان  می گويند نمي‌تواند تهديدهای اسلامی و چينی را متوقف كرد و اين تهديدها در حال جهان گيری و گسترش هستند؛ و اين سياستی است شبيه همان سياست و ماجرای مونيخ در سال 1938‌.
اخبار جديد حكايت از ان دارد كه آمريكا می خواهد برای رقيب‌های استراتژيك خود « استخوان» بزرگی را پرتاب كند، تا در طول هضم آن، وقت و نيروی امريكا در اختيار خود اين كشور باشد. « استخواني» به وسعت روسيه می تواند اشتهای رقبا را تحريك كند.

پيروزی دمكراتها در انتخابات رياست جمهوری آمريكا، شايد يكبار ديگر موجب بازگشت لاشه های سياسی به صحنه سياست در روسيه شود، اما، با آنكه عجيب بنظر رسد، روسيه در انتخابات رياست جمهوری آمريكا به پيروزی بوش نيازمند است. ميخاييل دلياگين، نماينده شورای مركزی و رئيس دانشگاه مسايل جهانی روسيه، معتقد است كه بايد در انتخابات آينده به بوش كمك شود، چرا كه صرفنظر از روابطی كه دولت بوش با روسيه دارد، نيازمند به وجود روسيه نيز هست.  
بر می گرديم به سلاح های كشتار جمعی:

سال گذشته، روسيه اعلام كرد كه مي‌خواهد در تمام برنامه‌های خود برای نابودی سلاح‌های هسته ای تجديد نظر كند. دليل آن  ازيكسو موضع «‌ مبهم» غرب و از سوی ديگرمسئله كمك در جمع آوری سلاح‌های كشتار جمعی اعلام شده است. امری كه غرب از آن برای فشار های سياسی بر روسيه استفاده ميكند.

دليل تصميم جديد روسيه درواقع آن بود كه غرب علاوه برانكه از نظر مالی به برنامه تخريب سلاحهای جمعی كمك نمی كند، بلكه می كوشد از طرح اين كمكها بعنوان «‌ ابزاری برای فشار بر روسيه »‌ استفاده ‌كند. در چنين شرايطی روسيه نمی تواند درمورد تاسيساتی كه بتواند سلاح‌های شيميائی و هسته ای را نابود كند برنامه ريزی دراز مدت داشته باشد. زيرا آمريكا ضمن اينكه سالانه برنامه كمك رسانی خويش را بررسی مي‌كند پيوسته ادامه ان را  به مسائل سياسی روز ربط مي‌دهد.  
آلكساندر خرامچيخين، كارشناس دانشگاه استراتژيك و آزمايش‌های نظامی مي‌گويد كه آمريكا و كشورهای غربی برای از بين بردن اين سلا‌ح ها دائم به ما وعده كمك می دهند. بديهی است كه روسيه خود بايد برای كاهش اين سلاح ها تصميم بگيرد. اين سلاح شيميايی است و بيشتر برای خودمان خطرناك است تا آنها. در كشور ما شرايطی برای نگهداری اين سلاح ها وجود ندارد، حتی برخی در هوای آزاد قرار دارند و بيشترين قسمت اين سلاح ها، قبل از جنگ جهانی دوم توليد شده كه در حال حاضر خطر جدی جنگی دارند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول

Internet
Explorer 5

 

ی