ايران

پيك

                         
آخرين شليك
تصويرعلی اذانی، در سرود ج.ا
ماند، اما خودش برای هميشه رفت
 
 

 

سرود جمهوری اسلامی هرگاه از سيمای جمهوری اسلامی پخش می شود، تصويری هميشگی را همراه دارد. در اين تصوير كه اغلب در ابتدا و انتهای برنامه هر شبكه تلويزيونی پخش می شود، زمانی كه مصرع «شهيدان پيچيده در گوش زمان …» خوانده می شود تصوير رزمنده ای نشان داده می شود كه پيشانی بند «يا حسين» دارد.

اين بسيجی «علی اذانی» است. شايد بهتر است بگوئيم بود، زير ديگر نيست!علی اذانی خود را با شليك يك گلوله كشت. نه در اعتراض به اصلاحات، بلكه از غم نان و در عزای آنچه پشت سر مانده است و حالا انصارحزب الله ميراث خوار آن شده است.

وبلاگ "پرشين" می نويسد: از بچه های قديمی جنگ بود و در واحد سمعی و بصری نيروی هوايی سپاه خدمت می كرد. واحد سمعی و بصری نيروی هوايی مجموعه بسيار فعالی بود كه امثال ابراهيم حاتمي‌كيا و حبيب الله كاسه ساز هم در اين بخش خدمت می كردند. علی اذانی بعنوان عكاس و خبرنگار در اين واحد خدمت می كرد. سرانجام شيميايی شد و با چند تركشی كه در بدن داشت مرخص شد.

بعد از جنگ كه اين واحد منحل شد، علی به سپاه سمنان - محل تولدش – منتقل شد. ظاهراَ طی چند سال گذشته بخاطر اثرات شيميائی كمی مشكل روانی هم پيدا كرده بود و همين باعث شده بود كه سر كارش حضور پيدا نكند و حقوقش قطع شود كه ظاهرا بعداً اين مشكل حل شده بود. رفقای قديمی اش دستش را گرفتند و پولی فراهم كردند و به او دادند تا زمينی را كه داشت تبديل به سرپناه برای خانواده پنج نفره اش كند. خانه تا مرحله سفت كاری ساختمان جلو رفت و پولش تمام شد. از كل ساختمان تنها آشپزخانه 12 متری اش را كامل شده بود و علی هفت سال همراه خانواده اش در اين آشپزخانه زندگی می كرد. در اين مدت به هر دری زد كه يكی از ارگانها كمكش كند تا خانه اش را تكميل كند اما موفق نشد. دوستانش هم در حد وسعشان كمكش كردند، اما فايده چندانی نداشت. حتی ابراهيم حاتمی كيا علی رغم مشكلات روحی علی، نقش كوچكی در سريال خاك سرخ به او داد تا كمكی به وضع روحی و مالی اش كرده باشد. روز قبل از اربعين امسال با يك گلوله به زندگی اش خاتمه داد.

ميراث خوارانی كه هر مرده ای را سرمايه خود می كنند برايش تشييع جنازه گرفتند و همان پيشانی بند "يا حسين" را هم بر سر مرده اش بستند و جسد را تحويل زن و بچه اش در همان آشپزخانه 12 متری دادند. آشپزخانه كه هفت سال در آن همراه همسر و سه دخترش زندگی كرده بود. در كنار اتاق مقداری هيزم كه برای گرم كردن از آنها استفاده می كرد چيده شده بود و به ديوار عكس بزرگی از آيت الله خمينی. همسر و سه دخترش در كنار جنازه ضجه مي‌زدند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی