هنر و انديشه

پيك

                         

3 نمايشنامه ايرانی

در فستيوال تئاتر برلن

شبنم طلوعي

از تئاتر امروز

ايران می گويد

 

 

برگزيده های فستيوال تئاتر فجر تهران، امسال در فستيوال تئاتر برلن و در "خانه فرهنگ های جهان" اين شهر به نمايش در آمد. نسل جوان تئاتر ايران فرصت آن را يافت تا دستآوردهای نوين تئاتر ايران را نه تنها برای ايرانيان داخل و خارج، بلكه برای علاقمندان و كنكاشگران خارجی تئاتر به نمايش بگذارد. گروه متنوع و گسترده تاتر جوان ايران با همين هدف راهی فستيوال برلن شده بود. چهره هائی جديد كه بر صندلی خالی يلفانی، سلطانپور – و كمی قديمی تر- كشاورز و لرتا نشسته اند. يگانه پيشكسوت همراهشان تا برلين "بهزاد فراهانی” بود كه هنوز دهه 50 عمر را پشت سر نگذاشته و يادگار تئاتر دهه 50 ايران است.

در جريان فستيوال تئاتر برلن سه نمايشنامه برگزيده به نمايش در آمد، "تو و اشك ها را می بوسم" به كارگردانی محمد عاقبتی، " خانه ما در گذشته است" به كارگردانی و نويسندگی حامد محمد طاهری و "پچ پچ های نانوشته" به كارگردانی نرگس هاشم پور و نويسندگی افروز فروزند. كار خوب توضيح موضوع نمايشنامه ها در نيمساعت نخست هر نمايش برای بينندگان آلمانی و سپس آغاز نمايش، از ابتكارهای خوب اين فستيوال بود.

بازی شبنم طلوعی پور در نمايشنامه "تو و اشك ها را می بوسم" و نگاهی كه دراين نمايشنامه ارائه شد، تحسين نه تنها اندك شماران ايرانی، بلكه تشويق ممتد آلمان ها را در پايان نمايش به همراه داشت. از ديگر نكات جالب توجه در نمايش سه نمايشنامه ياد شده، حضور و نقش زنان در اين نمايشنامه ها بود. علاوه بر شبنم طلوعی، عاطف تهرانی، نسرين نصرتی، فرزانه ارسطو، نرگس هاشم پور، مريم باقری نيز در نمايش هائی كه به اجرا در آمد نقش بازی كردند و اين درحالی بود كه نويسنده و كارگردان "پچ پچ های نانوشته" نيز دو زن، يعنی نرگس هاشم پور و افروز فروزند بودند.

شايد به دليل همين حضور كسترده زنان در نمايش های ارائه شده به فستيوال برلن بود كه روزنامه  "تاگس تسايتونگ" چاپ آلمان، ضمن شرحی در باره تئاتر امروز ايران، با شبنم طلوعی گفتگوئی كرد كه برگردان فارسی آن را در ادامه می خوانيد.

شبنم طلوعی: تاتر ايران، امروز تحت اختيار و كنترل نسل جوان هنرمندان تاتر ايران است. ما در اين 6 سال اصلاحات حمايت شده ايم. نمی توانم دليل روشنی را برای اين حمايت ذكر كنم. شايد هم شانس آورده ايم و شايد هم به اين دليل كه تاتر امروزايران رفرم اجتماعی را تقويت می كند. گاه احساس می كنيم نوزاد تازه متولد شده ای را داريم بزرگ می كنيم.

س- با نمايشنامه ای از واسلاو هاول؟

ج- ما در نمايشنامه " نامه ای به اولگا" نمی خواستيم  زندگی را به سبك هاول نشان دهيم و جهان را از نگاه او ببينيم، بلكه از نمايشنامه او برای نشان دادن آنچه كه در روح و روان هر زندانی، درهر كجای دنيا می گذرد استفاده كرديم. آنچه كه ما امروز در ايران روی صحنه می بريم عمدتا به نوعی با زندگی نسل جوان و مشكلات آن درارتباط است. از مشكلات و مصائب دوران جنگ و عواقب آن برای جامعه ايران نيز می گوئيم.

س- و اين مشكلات و عواقب كدامند؟

ج- نسل ما، صرفنظر از اينكه دارای چه عقايد مذهبی و يا غير مذهبی است و فقير است يا ثروتمند، به نوعی دچار سردرگمی است. اين نسل نمی داند چرا زنده است و چگونه بايد زندگی كند. جنگ (كه از همان سال های اول انقلاب شروع شد) فردگرائی را در ايران دامن زد و اين فردگرائی عمدتا در نسل جوان ايران رشد كرد. هر كس فكر می كند برای زنده ماندن اجازه ندارد به ديگران فكر كند.

س- امروز در ايران ترس حاكم است يا اميد؟

ج- من با اوضاع سياسی كنونی كشور كاری ندارم. تغييرات سياسی گذرا هستند، درحاليكه مشكلات اجتماعی باقی می مانند، تاتر امروز ايران بايد روی اين مشكلات كار كند. سياستمداران می آيند و می روند، تغييرات را بايد با انسان ها پيش برد، بايد مواضع و افق ديد جامعه را تغيير داد. بايد ياد بگيريم كه اميدمان را از دست ندهيم.

 

 

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی