|
كامليا انتخابی فرد
خشونت و توطئه روند
تثبيت اوضاع در افغانستان را تهديد
می كند. تثبيت اوضاع سياسی و
نظامی در افغانستان مرحلهای
بحرانی را پشت سر می گذارد.
خشونت های اخير در استان
غربی هرات، هم ضعف دولت مركزی
برای حاكميت بر تمامی
افغانستان را نشان می دهد و هم
عزم اين دولت را برای چنين
حاكميتی.
اگر هرات تحت رهبری
دولت مركزی دركابل در نيآيد
تهديدی می شود برای
افغانستان يكپارچه و در عين حال
نشانه ای دال بر از هم گسيختگی
روند انتقال سياسی.
رويدادهای اخير
هرات فشاری است سياسی بر حامد
كرزای رئيس جمهوری افغانستان
كه بايد سرانجام و عليرغم به تعويق
افتادن چند ماهه انتخابات رياست
جمهوری، در يك انتخابات
رقابتی شركت كند. شايد برای
آمادگی شركت در چنين رقابتی
باشد كه او بر كوشش جهت كنترل بيشتر
جنگ سالاران افزوده است تا امنيت
سراسری را تامين كرده و با اين
امتياز در رقابت انتخاباتی
آينده شركت كند.
اگركرزای در اين كار
موفق شود، آنگاه به تعويق افتادن
انتخابات رياست جمهوری و
برگزاری همزمان آن
با انتخابات پارلمانی چندان
قابل انتقاد نخواهد بود.
شكست او در تامين امنيت
سراسری و ناچار ساختن جنگ
سالاران به تابعيت از دولت
مركزی، عملا به معنای
ناتوانی او تلقی می شود و
پا فشاری اش برای ماندن بر سر
قدرت می تواند افغانستان را به
كام جنگ داخلی ديگری بكشاند.
شايد تحولات اخير
هرات، بيش از هر رويداد ديگری
عمق تلاش و مقاومت ياد شده در بالا
را نشان دهد.
سخنگوی دولت
كرزای اعلام داشته است كه دولت
از هيچ تلاشی برای خلع سلاح
واحدهای نظامی جنگ سالاران تا
پيش از برگزاری انتخابات
كوتاهی نخواهد كرد. تلاش برای
خلع سلاح تا به امروز با روندی
كند انجام گرفته است كه برا اساس آن
پنج هزار جنگجوسلاحهای خود را در
چارچوب برنامه خلع سلاح سازمان ملل
تحويل دادند. دولت گفته است كه در
مجموع خواستار خلع سلاح چهل هزار
نيرو درتنظيم های مسلح است. اگر
كرزای نتواند برنامه خلع سلاح
خود را به سرانجامی برساند كه
دولت های اروپائی و امريكا
بعنوان محورهای اقتصادی
بازسازی اين كشور خواهان آن
هستند، آنگاه در ادامه اعتبار
بالقوه وی بايد عميقا تجديد نظر
كرد.
اسماعيل خان در هرات،
پس از سقوط طالبان در اواخر سال 2001
به كمك ارتش امريكا، يكی از جنگ
سالاران منطقه بود كه خارج از اراده
و كنترل دولت مركزی عمل می كرد.
او در ماه مه 2003، همگام با ديگر جنگ
سالاران بطور رسمی حاكميت دولت
مركزی را پذيرفت و قول داد تا به
شورای فرماندهان دولتی
وفادار بماند، اما اين تعهد فقط در
كلام بود نه در عمل. همانگونه كه
رشيد دوستم ازبك در شمال افغانستان
و در مزارشريف عمل می كند.
دولت های خارجی و
كارشناسان بينالمللی از پيش
معتقد بودند كه بيثبانی اجازه
انتخابات پارلمانی و رياست
جمهوری را در زمان مقرر در
افغانستان نمی دهد، و اكنون با
اعلام تعويق انتخابات رياست
جمهوری توسط كرزای، عملا اين
پيش بينی و واقع بينی تحقق
يافت.
نگرانی آنست كه نفوذ
محلی جنگ سالارانی نظير
اسماعيل خان بر صندوق های رای
حاكم شود. اين نگرانی بويژه
برای انتخابات پارلمانی در
افغانستان بسيار با اهميت است زيرا
فراكسيون های پارلمان آينده
افغانستان از شكم اين اعمال نفوذ
محلی بيرون خواهند آمد و در
پارلمان همان را خواهند گفت كه
افرادی نظير دوستم و يا اسماعيل
خان در منطقه زير حاكميت خود می
گويند.
مسير دشواری كه در
ماه های آينده بايد در افغانستان
طی شود از اينجا عبور می كند و
هر گونه بی درايتی در اداره
افغانستان می تواند تعادل
سياسی شكننده گروههای قومی
كنونی در افغانستان را در هم
شكند.
علاوه بر اين مشكلات
برای انتخابات رياست جمهوری و
پارلمانی افغانستان، از مشكل
ديگری هم بايد ياد كرد و آن "شركت
مردم درانتخابات" و "مشروعيت"
ی است كه بايد از صندوق ها
ناشی شود. تاكنون تخمين زده شده
كه تنها يك مليون افغان برای
رای دادن ثبت نام كردهاند و اين
درحالی است كه گفته می شود
نزديك به 11 ميليون افغانی واجد
شرايط رای دادن هستند.
نكته مهم ديگر در
انتخابات رياست جمهوری ضرورت
رقابتی شدن آنست. يعنی آقای
كرزای بايد در انتخاباتی
پيروز شود كه رقيب جدی در آن شركت
داشته باشد. تاكنون از دكتر عبدالله
، وزير خارجه دولت كرزای بعنوان رقيب جدی
او ياد می شود.
روابط كرزای و
عبدالله در ماههای اخير به
گرمی گذشته نيست. اگر زمانی
برای آشكار شدن اين سردی
رابطه بخواهيم ذكر كنيم، از
ابتدای سال جاری مسيحی است.
زمانی كه كرزای در يك ماموريت
ديپلماتيك، از روی سر وزير خارجه
اش در جريان رايزنی های
لوئی جرگه قانون اساسی عمل
كرد.
البته، شركت وزير
خارجه افغانستان بعنوان يك تاجيك و
رهبر اتحاد شمال در انتخابات آينده
رياست جمهوری ميتواند موجب
فروپاشی ائتلاف ضعيف و شكننده
ای شود كه از سال 2001 در كابل حفظ
شده است.
كرزای از قوم پشتون در جنوب
افغانستان است و تاكنون بعنوان
رهبر ملی تبليغ شده است. پشتونها
بزرگترين قوم افغانستان بهشمار
ميروند كه حدود چهل درصد جمعيت
اين كشور را تشكيل می دهند. با
اين حال، كرزای بشدت نيازمند
حمايت تاجيك های افغانستان است. فراكسيون
تاجيك ها اكنون محور دولت مستقر در
كابل است. فراكسيونی كه نقشی
مهم در ثبات سياسی و حفظ آرامش
كنونی كشور و جلوگيری در از سر
گيری جنگ های داخلی دارد.
انتخابات رياست
جمهوری افغانستان عقب افتاده
است، اما اين زمينه ها و واقعيات نه
حذف شدنی است و نه به تعويق
افتادني! ( ترجمه و
تلخيص بايرام منصور، از سلسله
مقالات اين گزارشگر مسائل
افغانستان در مطبوعات امريكا)
|