ايران

پيك

                         

ايران ميان دو حوزه نفتي

نيازمند حكومتی ملی و مشروع

نه حاكميتی حامی ترور و سركوب

 

 

بريتيش پتروليوم ذخاير ثابت شده نفت دريای خزر را 16 ميليارد بشكه و ذخاير بالقوه آن حدود 200 ميليارد بشكه ارزيابی كرده است، يعنی يك سوم نفت خليج فارس. ذخاير نفت منطقه خليج فارس حدود 600 ميليارد بشكه ارزيابی می شود.

كشورهای ساحلی دريای خزر بدليل مناقشات داخلی دارای سيستمهای سياسی ضعيفی هستند. اين مسئله زمينه را برای دخالت و نفوذ نيروهای فرامنطقه ای كه در رقابت هستند فراهم می كند.

علاوه بر اين، بين كشورهای منطقه دريای خزر و همچنين خليج فارس اختلافات مرزی نيز وجود دارد. مثلا بين ايران و امارات متحده عربی در خليج فارس و مناقشه قره باغ در منطقه دريای خزر.
ويژگيهای بارز منطقه دريای خزر و خليج فارس كه از آنها نام برديم منجر به اين شد كه قدرتهای جهانی بيشتر در اين مناطق نفوذ كرده و بر سر تاثيرگزاری بر آنها باهم رقابت كنند. آمريكا بازيكن اصلی در هر دو منطقه است و توانسته هم در منطقه دريای خزر و هم در خليج فارس حضورنظامی پيدا كند.اگر كشورهای دو منطقه بتوانند بر اين سياست تبليغاتی امريكا غلبه كنند، آنگاه ايجاد سازمان اقتصادی بين مناطق مذكور دور از انتظار نيست. چنين ساختاری می تواند تامين كننده ثبات و كنترل بازار جهانی نفت شود. در صورت چنين اتحاد و همكاری است كه كشورهای حوزه خليج فارس خواهند توانست برای توسعه زيرساخت های كشورهای منطقه دريای خزر كمك كنند و شبكه حمل و نقل كالا از اين طريق  را برپا دارند كه از نفع اقتصادی آن كشورهای هر دو منطقه خواهند توانست بهره ببرند. مسير نهايی ساخت خطوط لوله انتقال نفت دريای خزر به خليج فارس از طريق خاك ايران، عملا اين كشور را تبديل به يك سرپل بزرگ اقتصادی خواهد كرد، اما بدان شرط كه ايران تبديل به بزرگترين آماج تبليغات تروريستی امريكا نشود و از درون نيز منفجر نشود. طبعا چشم انداز همكاری كشورهای دو منطقه متاثر از حضور آمريكا در عراق نيز خواهد بود.

كشورهای منطقه دريای خزر و خليج فارس برای دفاع از اراضی و منافع خود به ايجاد ائتلافهايی دست زده اند. از جمله كشورهای حوزه خليج فارس در سال 1981 شورای همكاری خليج فارس را تشكيل دادند. بين برخی كشورهای ساحلی دريای خزر، بويژه در چهارچوب جامعه كشورهای مستقل مشترك المنافع نيز ائتلافهای وجود دارد.

كارشناسان نفتی معتقدند كه تا سال 2010 ميزان صادرات نفت حوزه دريای خزر تا سقف 2 ميليون بشكه در روز افزايش خواهد يافت. همچنين تا آن زمان نفت دريای خزر تاثير زيادی بر بازار جهانی نفت بويژه كشورهای خليج فارس خواهد داشت.

انتظار می رود صادرات نفت دريای خزر و كشورهای آمريكای لاتين بخش اعظم نيازهای در حال افزايش كشورهای حوزه آتلانتيك را تامين خواهد كرد. اين مسئله به نوبه خود كشورهای حوزه خليج فارس را وا خواهد داشت كه نفت خود را به قيمتهای كمتری روانه بازار كنند. اين امر می تواند منجر به افت قابل توجه قيمتهای نفت در بازارهای جهانی تا سال 2010 شود. برخی كارشناسان معتقدند كه تا اين زمان قيمت نفت تا 5 تا 2 دلار برای هر بشكه كاهش پيدا خواهد كرد.

كشورهای خليج فارس برای جلوگيری از سقوط ناگهانی قيمت نفت ناگزيرند با كشورهايی نظير قزاقستان، تركمنستان و آذربايجان طرحهای بلند مدت صادرات نفت را در فضای مشاركت و همكاری بررسی كنند. چرا كه تغييرات ناگهانی در اين زمينه می توان عواقب منفی برای كشورهای هر دو منطقه داشته باشد.

سياست تبليغات ضد تروريستی امريكا كه عملا به سياست تبديل مسلمانان منطقه خاورميانه به تروريست های جهانی تبديل شده بی شك تاثير منفی بر روابط فرهنگی – مذهبی بين كشورهای دو منطقه حوزه خليج فارس و حوزه دريای خزر خواهد گذاشت و همكاری ميان آنها را مختل خواهد كرد. بريتيش پتروليوم ذخاير ثابت شده نفت دريای خزر را 16 ميليارد بشكه و ذخاير بالقوه آن حدود 200 ميليارد بشكه ارزيابی كرده است، يعنی يك سوم نفت خليج فارس. ذخاير نفت منطقه خليج فارس حدود 600 ميليارد بشكه ارزيابی می شود.

كشورهای ساحلی دريای خزر بدليل مناقشات داخلی دارای سيستمهای سياسی ضعيفی هستند. اين مسئله زمينه را برای دخالت و نفوذ نيروهای فرامنطقه ای كه در رقابت هستند فراهم می كند.

علاوه بر اين، بين كشورهای منطقه دريای خزر و همچنين خليج فارس اختلافات مرزی نيز وجود دارد. مثلا بين ايران و امارات متحده عربی در خليج فارس و مناقشه قره باغ در منطقه دريای خزر.
ويژگيهای بارز منطقه دريای خزر و خليج فارس كه از آنها نام برديم منجر به اين شد كه قدرتهای جهانی بيشتر در اين مناطق نفوذ كرده و بر سر تاثيرگزاری بر آنها باهم رقابت كنند. آمريكا بازيكن اصلی در هر دو منطقه است و توانسته هم در منطقه دريای خزر و هم در خليج فارس حضورنظامی پيدا كند.اگر كشورهای دو منطقه بتوانند بر اين سياست تبليغاتی امريكا غلبه كنند، آنگاه ايجاد سازمان اقتصادی بين مناطق مذكور دور از انتظار نيست. چنين ساختاری می تواند تامين كننده ثبات و كنترل بازار جهانی نفت شود. در صورت چنين اتحاد و همكاری است كه كشورهای حوزه خليج فارس خواهند توانست برای توسعه زيرساخت های كشورهای منطقه دريای خزر كمك كنند و شبكه حمل و نقل كالا از اين طريق  را برپا دارند كه از نفع اقتصادی آن كشورهای هر دو منطقه خواهند توانست بهره ببرند. مسير نهايی ساخت خطوط لوله انتقال نفت دريای خزر به خليج فارس از طريق خاك ايران، عملا اين كشور را تبديل به يك سرپل بزرگ اقتصادی خواهد كرد، اما بدان شرط كه ايران تبديل به بزرگترين آماج تبليغات تروريستی امريكا نشود و از درون نيز منفجر نشود. طبعا چشم انداز همكاری كشورهای دو منطقه متاثر از حضور آمريكا در عراق نيز خواهد بود.

(تنظيم با بهره گيری از منابع مطبوعات روسيه)

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی