ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  مصاحبه "ايران" با تاج زاده
ماجرای بولتن "دولت اسلامی" چيست
و كدام نهاد تهيه و توزيع كرده است؟

 

 
 
 
 

روزنامه ايران فاش ساخت كه يك بولتن بنام «دولت اسلامى» در ايران تهيه شده و در مقياس وسيع برای فعالان سياسی ارسال شده است. متاسفانه نام اين نهاد اعلام نشده است و مانند تمام 8 سال گذشته از " يك جريان" ، " يك نهاد"، " يك جائی" نام برده شده است. دراين سالها اشارات جای اسامی واقعی را گرفت و فرصت داد به همان يك جريان و يك نهاد كه اصلاحات را به زانو در آورد. اين بولتن بعنوان مقياسی برای استقرار در ايران وجهان اسلام تهيه شده است، كه خود برگ جديد در پرونده جمهوری اسلامی برای دخالت در كشورهای اسلامی خواهد شد. يك برگ ديگر آن سازمان تروريستی است كه با نام "استشهاديون" درست كرده اند.

روزنامه ايران به بهانه همين بولتن گفتگوئی كرده است با مصطفی تاج زاده كه بولتن را خوانده است.

اين گفتگو را می‌خوانيد:

اين روزها در كدام نشست ها و جلسات شركت مى كنيد و با دوستان و ياران سياسى تان در خصوص چه موضوع هايى بحث مى كنيد؟

خب آرايش نيروهاى سياسى كشور دستخوش تحولات جدى شده است و در آينده هم خواهد شد. اولين بار بعد از انقلاب يك حكومت يك دست داريم؛ مسؤولان نهادهاى انتخاباتى و انتصابى با يك گرايش فكرى و سياسى مشخص انتخاب شده اند. اين فرصت ها و تهديدهاى جديدى را پيش روى همه قرار مى دهد. به هر حال ما از دوره مشروطه تاكنون كه دوره بيدارى مردم ايران است هم تجربه حكومت هاى يكپارچه را داريم و هم حكومت هايى كه در درون آن قدرت توزيع شده است.

البته در اكثر دوره ها حكومت يكپارچه داشته ايم. حكومت يكپارچه هم در جامعه ما به دليل ضعف نهادهاى مدنى به سرعت ميل به تك صدايى كردن جامعه پيدا مى كند و تك صداشدن جامعه با يك حكومت يكپارچه با توجه به امكانات و اختيارات و انتظاراتى كه مردم از دولت دارند و با توجه به ضعف نهادهاى مدنى و نيز دست بالا داشتن دولت، احتمال دارد دچار انسداد سياسى، گسترش مفاسد اقتصادى به صورت نهادينه شده و تظاهر و رياكارى فرهنگى شويم و در عرصه بين الملل نيز ممكن است دچار ماجراجويى يا سازش ها و امتيازدادن هاى بزرگ شويم.

در چنين فضايى طبعاً در جلسات مختلف اين گونه موارد مورد بحث قرارمى گيرد و اين كه كدام استراتژى را براى مقابله با اين وضع در پيش بگيريم.

به نتيجه اى رسيده ايد؟

هنوز گروهها بحث مى كنند. منتها راهها در مقابله ما در حال روشن شدن و دسته بندىاست.

راه اول اين است كه سكوت كنيم و بگذاريم اختلافات جناح مقابل رشد كند و عملكردشان براى مردم روشن شود. گرچه فكر نمى كنم اين راه مورد قبول ما واقع شود. راه دوم اين است كه كارشكنى كنيم و نق بزنيم و مطالبات و انتظارات مردم را بالا ببريم كه آن را اصولى نمى دانيم و اصلاً ابزارى هم براى كارشكنى نداريم. بنابراين اشتباه جناح راست بعد از ورود اصلاح طلبان به حاكميت را مرتكب نمى شويم. راه سوم كه احتمالاً مورد پذيرش واقع خواهد شد اين است كه از فرصتى كه دربازگشت به جامعه مدنى پيش آمده استفاده كنيم و ديدگاه هايمان را دوباره براى مردم و نخبگان توضيح دهيم و بگوييم چرا فكر مى كنيم راه حل نجات كشور در مسيرى است كه آقاى خاتمى مطرح كرد و بعدها به نام اصلاحات معروف شد. طبعاً در كنار آن مى توانيم وضع موجود را هم نقد كنيم. ولى مهمتر از نقد وضع موجود هشدار در برابر اقدامات يا تصميماتى است كه مى تواند به امنيت و منافع ملى لطمه بزند.

براى رسيدن به اين هدف مى خواهيد تشكيلات سياسى تازه اى راه اندازى كنيد؟

اين كه بعد از انتخابات همه به اين نتيجه رسيده اند كه بايد حزب تشكيل دهند، به نظر ما يك گام مثبت است و از هركسى كه در اين راه وارد شود، حمايت مى كنيم. چون اگر حزب نباشد باندها قوت مى گيرند. در هر حال چون در اين انتخابات به ويژه در مرحله اول تشكيلات حرف اول را زد همه به اين نتيجه رسيده اند كه در برابر تشكيلات پنهان و غيرقانونى وپادگانى بايد تشكيلات قانونى، علنى و غيرنظامى در عرصه سياسى فعال شود.
ما هم در كنار تقويت جبهه دوم خرداد بخصوص در جبهه مشاركت اين بحث مطرح است كه جبهه دموكراسى و حقوق بشر را هم تشكيل دهيم كه در كنار احزاب ديگر بتواند مطالبات مردم را تجميع كند و به عنوان يك نيروى سياسى كه از دموكراسى و حقوق بشر به عنوان تنها راه نجات كشور دفاع مى كند، فرهنگ اش عمومى تر شود.

در كنار جبهه مشاركت اين ايده بيش از هر گروه ديگرى در ميان ملى - مذهبى ها طرفدار پيدا كرده است. ولى به نظر مى رسد سازمان مجاهدين هنوز از تشكيل اين جبهه استقبال چندانى نكرده است؟

على القاعده مجاهدين انقلاب اسلامى هم استقبال مى كنند و تا آنجا كه مى دانم براى گسترش دايره طرفداران دموكراسى و حقوق بشر موافقت كرده اند كه گروههاى ديگرى به اعضاى ۱۸ گانه دوم خرداد افزوده شود اما اصل قضيه مهم است و علاوه بر گروههايى كه شما نام برديد گروههاى ديگرى هم هستند كه مى توانند به اين جمع بپيوندند و حتى شخصيت هاى حقيقى مؤثر هم مى توانند وارد اين جمع شوند.

براى موفقيت يك جبهه بايد روى اهداف حداقلى به توافق رسيد. ولى به نظر مى رسد در جبهه دوم خرداد حتى گروهها در رسيدن به اهداف حداقلى ناكام ماندند. از آن تجربه چگونه مى توان در جبهه دموكراسى و حقوق بشر بهره گرفت؟

 

ما بايد هنر همكارى با يكديگر به رغم اختلاف هايى كه داريم، را بياموزيم. در جبهه قرار نيست حزبها هويت خود را از دست بدهند. هر حزبى كار خود را مى كند و در ضمن به اهداف جبهه هم وفادار است. اگر همه مثل هم بينديشند كه جبهه نمى شود، حزب خواهد بود. حتى دوره احزاب حداكثرى هم سپرى شده است و آنها براى موفقيت بايد روى حداقل ها كار كنند تا احتمال انشعاب و ... كمتر شود. بنابراين من حرف شما را رد نمى كنم كه در جبهه دوم خرداد گروهها و جريان ها و افراد و احزاب با انگيزه هاى مختلف شركت مى كردند اما به هر حال در اين ۸ سال خود را حفظ كردند. در اين انتخابات هم اگر جبهه دوم خرداد روى يك نفر ائتلاف مى كرد به راحتى پيروز مى شديم. ولى ما به دليل وحدت نبايد مواضع خود را رها كنيم اما وحدت و همكارى جمعى آنقدر ارزشمند است كه سعى كنيم در مجموعه اى با حداقل تفاهم كار كنيم.

در اين صورت بايد روشن شود آيا واقعاً دموكراسى و حقوق بشر مفاهيمى هستند كه در اولويت جامعه ايران قرار دارد يا مفاهيمى ديگر مثل عدالت اهميت دارد. در اين صورت مى توان به حداقل ها رسيد.

اين به تفسير ما از دموكراسى برمى گردد. اگر دموكراسى به دموكراسى سياسى تفسير شود يك وضع مى يابد اما اگر دموكراسى را عام بدانيم و حقوق بشر را در همه وجوه خود ببينيم، مسأله به گونه اى ديگر مى شود. ما فكر مى كنيم اگر حقوق بشر مراعات شود يعنى عدالت تحقق پيدا كرده است. به عبارتى عدالت بدون اعطاى حقوق كامل انسانها محقق نمى شود. اگر در جوامع پيشرفته مى بينيد دعواى احزاب بر دموكراسى متمركز نيست و مطالبات ديگرى در حوزه هاى اجتماعى و... وعده مى دهند به اين دليل است كه در آن جوامع دموكراسى مستقر شده است. اما براى ماهنوز تحقق دموكراسى يك مسأله مهم و در اولويت است.

پيش بينى كرديد كه در سالهاى پيش رو با انسداد سياسى رو به رو شويم، ولى طبيعى است كه در چنين شرايطى حزب و جبهه نمى تواند كار ويژه هاى خود را دنبال كند.

من نگفتم حتماً انسداد سياسى ايجاد مى شود. فقط اشاره كردم تجربه حكومتهاى يكپارچه در ايران نشان داده كه انسداد سياسى ايجاد مى شود. اگر منفعل باشيم، بله انسداد ايجاد مى شود. ولى ما مى خواهيم فعال باشيم تا انسداد نشود. اين را هم بگويم كه در ۱۰۰سال اخير هرگاه انسداد ايجاد شده به دنبال آن شاهد انفجار اجتماعى بوده ايم.

خب براى اينكه انسداد ايجاد نشود به طور مشخص چه برنامه هايى داريد؟

اينكه ما بگوييم جبهه دموكراسى و حقوق بشر ايجاد شود ممكن است همان سرنوشت مفاهيم ديگرى را پيدا كند كه در سالهاى اخير شاهد بوده ايم. يعنى مفاهيمى كه هر كس تفسيرى از آن دارد و هدف و مصداق خود را برتر و بهتر مى داند.

اين مفاهيم در همه جاى دنيا كشدار مى شود. سلطنت، جمهوريت، امپراتورى و... از اين دست است. بنابراين جاى نگرانى نيست. اين تفاسير طبعاً صورت مى گيرد و خيلى هم نمى توان مانع از آن بود. البته با اصل پيشنهاد شما موافقم. بايد منظور و مراد افراد از مفاهيمى كه به كار مى گيرند شفاف باشد تا بد تفسير نشود. جبهه دموكراسى هم قاعدتاً بايد بگويد به طور مشخص چه برنامه هايى دارد.

چرا بايد اين تفاسير مختلف صورت بگيرد؟ مگر در ۸سال گذشته روشن نشده كدام احزاب وگروهها در پيگيرى اهداف اصلاح طلبانه راسخ تر و صادق تر بوده اند؟ بنابراين چرا درهاى جبهه دموكراسى و حقوق بشر همانند جبهه دوم خرداد به روى هرگروه ودسته و حزبى باز باشد؟

جبهه دموكراسى و حقوق بشر ضوابط دارد و در ضمن جمع بندى ما اين نيست كه چون اهداف گروهها در جبهه دوم خرداد متفاوت بوده ما دچار آسيب شديم.

وقتى گروههاى دوم خردادى در مورد يك نامزد به توافق نرسيدند، آسيب زا نبود؟

نه، اين يك هدف حداكثرى است و نمى توان در جبهه انتظار داشت همه روى يك نامزد توافق كنند. در جبهه بايد اهداف حداقلى را دنبال كرد مثلاً اعتراض به ناسالم بودن انتخابات. اگر قرار باشد جبهه مانع برنامه هاى حزب باشد كه خود آفت زا و آسيب آفرين است. من انتقاد شما را نمى پذيرم.

فقط همين يك مورد نبوده كه حالا شما آن را خواسته حداكثرى مى دانيد. در موارد مهم ديگرى هم اعضاى اين جبهه به گونه اى واحد و يكپارچه عمل نكردند.

نخير، آنجاهايى كه ما آسيب خورديم به كوتاهى خودمان مربوط بود. هر جا هم كه محكم ايستاديم، نتيجه گرفتيم و فرقى هم نكرد جبهه دوم خرداد داشته باشيم يا نه. الآن هم اگر در جبهه دموكراسى و حقوق بشر بخواهيم در همه زمينه ها موضع واحد بگيريم و كار واحد انجام دهيم من معتقدم پاسخگوى انتقادات جامعه نخواهيم بود و بعد از مدتى دلسردى ايجاد مى شود. ما بايد در دو سه زمينه خاص كار هماهنگ انجام دهيم و نه بيشتر. در ايران هيچ حزبى به تنهايى نمى تواند 50 درصد مردم را با خود همراه كند و بنابراين بايد ائتلاف كرد و كار جبهه اى در پيش گرفت.

چنانچه در طول فعاليت اين جبهه چهار پنج روزنامه توقيف شود، واكنش جبهه دموكراسى و حقوق بشر چه خواهد بود؟

من فعلاً به كارهاى اثباتى فكر مى كنم تا كارهاى اعتراضى. جلوى بستن روزنامه را با اجاره كانال ماهواره مى توان گرفت. اعتراض و شكايت و... جواب نمى دهد. هر چند اعتراض و انتقاد و افشاگرى را نفى نمى كنم. اما مهمتر از همه اينها توضيح دموكراسى و دلايل مطلوب بودن آن براى جامعه است كه يكى دوسال وقت ما را مى گيرد و حتماً بايد اين آموزش و توضيح اتفاق بيفتد.

يعنى در اين هشت سال به اندازه كافى از دموكراسى سخن نگفتيد؟

قطعاً نه. چون اين موارد پروژه هايى هستندكه در همه جاى جهان مدام مورد بحث و گوشزد قرار مى گيرد و دريچه هاى نوينى دارد كه بايد به آن توجه داشت. به علاوه در جامعه ما نسبت به اين موضوع كج فهمى وجود داردكه بايد تصحيح شود. ما بايد توضيح دهيم كه اتفاقاً براى مقابله با فقر، فساد اقتصادى، عزت كشورمان و منافع ملى، دموكراسى مى خواهيم. ما بايد نشان دهيم دموكراسى در زندگى روزمره مردم آثار عميقى دارد و يك نياز ثانويه نيست. دموكراسى و حقوق بشر در عرصه عمل و نظر بايد دائم آزمايش و بومى شود و در شرايط مختلف خود را تطبيق دهد. جامعه بايدعادت كند با اين روش زندگى كند.