ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  آخرين سخنرانی های خاتمی
رئيس جمهور20 ميليونی
نه راديو داشت، نه تلويزيون

 

 
 
 
 

ميرحسين موسوی نيآمد، زيرا ميدانست كه ارتباط او با مردم را هم مانند ارتباط خاتمی با مردم قطع خواهند كرد. اگر يك كانال راديوئی و يا تلويزيونی به او داده بودند كانديدای رياست جمهوری می‌شد. ده‌ها روزنامه توقيف موقت ـ و البته توقيف دائم ـ شدند و صدها انسان تلاشگر به جرم نكرده در زندگی دچار مشكل شده و امنيت‌شان را از دست دادند.

 

 

خاتمی، رييس‌جمهور، با حضور در موسسه‌ و روزنامه ايران، كه روزنامه رسمی و وابسته بخ خبرگزاری جمهوری اسلامی به حساب می‌آيد( به شمول ايران سفيد، ايران ورزشی، ايران ديلی) طی سخنانی گفت:

از روزی كه افتخار خدمت به ملت ايران را يافته‌ام بر دو اصل گفت‌وگو و حركت بر اساس قانون اساسی تكيه كرده‌ام و در جهان آشوب‌زده امروز نيز، اصل گفت‌وگو و تفاهم و تعامل را به عنوان يك اصل راهبردی مطرح كردم. نمي‌شود يك فرد و دولت در عرصه بين‌الملل از گفت‌وگو و تعامل سخن بگويد و در درون جامعه‌ی خود از آن غافل بماند و بنا را بر زور و القاء يكطرفه قرار دهد. كسی كه در متن جامعه خود توان طرح گفت‌وگو را ندارد، نمي‌تواند در عرصه‌ی جهانی، منادی طرح گفت‌وگو باشد.

(دراين سالها) برخوردهای غيرعادلانه با مطبوعات كم نبود و گاه مطبوعه‌ای آزاد و انديشمند را به صرف اين‌كه مطابق سليقه‌ی بخشی از حاكميت رفتار نمي‌كرد، به براندازی و عناوينی مانند اين متهم مي‌كردند كه آن مطبوعه سختي‌های فراوان را تحمل مي‌كرد و درعين حال، بعضی از مطبوعات و رسانه‌ها كه سخنگوی اقليتی در جامعه محسوب مي‌شدند، به هرگونه توهين، تهمت و تشويش افكار مجاز بودند كه اين امر از ناكامي‌های ما محسوب مي‌شود؛ چرا كه از يك سو مطبوعات مي‌خواستند به وظيفه‌ی خود عمل كنند و نمي‌توانستند و بخشی ديگر به هر عمل ضدقانونی دست مي‌زدند.

يك اشتباه اين است كه بعضی خواهان جامعه‌ی ساكن هستند و كسانی كه به سرشت و تحولات جامعه آشنا نيستند، در آن چهارچوب، تعريف و تحليل مي‌دهند. اين هشت سال نيز بخشی از دوران گذار و فضايی بود كه اصلاحات و انديشه به اين نام شكل گرفت. فضای بازی در جامعه ايجاد شد كه شاهد حضور رسانه‌های جديد با نيروهايی خوش‌فكر، جوان، جسور، نقاد و تحليل‌گر بوديم و البته در اين دوران، مشكلاتی نيز داشتيم كه به دليل طبع دوران گذار، بخشی از نيروهای اصلاحات نيز دچار شتاب‌زدگی، افراط و تفريط و عدم تشخيص مرز ميان اصول اصلی و فرعی شدند و همين امر سبب بخشی از ناكامي‌های حركت‌های اصيل اصلاحات بود.

دولت من كوشيد استراتژی و راهبرد گفت‌وگوی مستمر، مستدل و ايستادگی در چارچوب قانون را پي‌گيری كند و از طاقت‌فرساترين و خسته‌كننده‌ترين كارهای دولت، همين بود. ما در اين زمينه ناكامي‌ها و عقب‌گردهای فراوان داشتيم، اما به عنوان يك ناظر ـ خارج از جايگاهی كه درحال حاضر در آن قرار دارم ـ معتقدم اين راهبرد موفق بوده است. سرانجام ديديم كه رييس شجاع و عالم قوه‌ی قضاييه در سخنراني‌ها و بخشنامه‌های خود، مسائلی را مطرح كرد كه از كف خواسته‌های اصلاح‌طلبان بالاتر و از بسياری درخواست‌های آنها تندتر و اساسي‌تر بود و اخيرا نيز اظهارنظر رييس محترم دادگستری را شنيديم مبنی بر اين‌كه نبايد به خاطر تخلف احتمالی افراد، با مطبوعه و موسسه برخورد كنيم؛ و مگر حرف ما چه بود؟ ك روز همه‌ی مطبوعاتی كه نمي‌پسنديدند جايگاه جاسوسان و سرنخی از كسانی كه مي‌خواهند ايران و ايرانيان را از بين ببرند، ‌ناميده مي‌شدند و امروز رياست محترم قوه‌ی قضاييه، داغ‌تر و البته اساسی و شجاعانه از حقوق شهروندی مردم سخن مي‌گويد و مرز تخلف يك روزنامه‌نگار يا نويسنده از سرنوشت مطبوعه جدا مي‌شود. خوشحالم از اين‌كه در پايان دوره‌ی مسووليتم يكی از مهم‌ترين خواسته‌های جريان اصلاحات، امروز از سوی اين مقامات (رييس قوه‌ی قضاييه و رييس كل دادگستری) مطرح مي‌شود. البته هنوز كم نيستند اصحاب “ منع و حذف كه حتی از چنين سياست‌هايی نيز برافروخته مي‌شوند. برای اصلاحات كه اين همه برايش هزينه داديد بايستيد و آن را رها نكنيد. مسائل اصلی را فدای مسائل فرعی نكنيد. بگذاريد اين سياست در جامعه نهادينه شود.

خوشحالم كه در آخرين سال مسووليتم شاهد اين تحول هستيم، چنان‌كه با فراز و نشيب‌ها و تمام گلايه‌ها و ستم‌هايی كه به اصلاحات شد، گفتمان تازه‌ای در روابط اجتماعی شكل گرفت.

در ميان رسانه‌های فراگير، سهم كوچك دولت، روزنامه‌ی ايران بود و حالا همه مي‌توانيم بفهميم كه چرا برادر عزيز و بزرگوارمان جناب آقای مهندس موسوی از مهم‌ترين شرايط خود برای آمدن در صحنه را داشتن يك كانال ارتباطی مستمر و فراگير با ملت مي‌دانست. دولتی كه نماينده‌ی مردم است، اگر وسيله‌ی ارتباط با مردم را نداشته باشد، حتی ممكن است اقليتی چهره‌ی او را درست برخلاف آن‌چه بوده است به مردم معرفی كند و ما در ميان انواع و اقسام رسانه‌های فراگير و بزرگی كه در ايران بودند، سهم اندكمان روزنامه‌ی ايران بود كه برگ زرين تاريخ مطبوعات ماست.

حال كه دولت از دسترسی به كانال‌های وسيع و گسترده محروم است، انتظار اين بود كه سهم دولت از اين رسانه‌ی كوچك ـ نسبت به كميت و فراگيری ـ از فشار و تحميل و تهديد مصون بماند، اما هميشه شاهديم كه روزنامه‌ی ايران بارها تا مرز تهديد پيش رفت و البته تصديق كنيد كه اين دولت ـ كه ايران روزنامه‌اش بود ـ هيچ‌گاه از اين روزنامه نخواست كه ابزاری در دست دولت باشد و حتی از چنين تلقي‌ای نيز ناراحت و برافروخته مي‌شد. همه‌ی كاركنان، نويسندگان، خبرنگاران و مسوولان موسسه‌ی ايران اين مساله را تصديق مي‌كنند كه هيچ‌گاه از آنان خواسته نشد مطابق سليقه و ميل دولت و رييس‌جمهور باشند. ما نيز از نقدهايشان گلايه نكرديم و برعكس، آن‌چه در ديدارهای دوستانه‌مان خواستيم، خبررسانی صحيح، صادقانه، واقع‌بينانه و در عين حال تاكيد بر امر نقد بود.

ده‌ها روزنامه داريم كه توقيف موقت ـ و البته توقيف دائم ـ شده‌اند و صدها انسان تلاشگر به جرم نكرده در زندگی دچار مشكل شده و امنيت‌شان را از دست دادند؛ افرادی كه فرهيخته‌ترين، مخلص‌ترين، بااخلاق‌ترين بخش‌های جامعه را شامل مي‌شوند و از مزايای زندگی متوسط به پايين برخوردارند. اين افراد به خاطر برخوردهای نادرست دچار بيكاری، از هم گسيختگی زندگی شدند.

اميدوارم حكومت به خوبی آموخته باشد كه سخت‌گيری نتيجه‌ی سخت مي‌دهد و افراط و تفريط هميشه بد و در دوران گذار بدتر است.

اميدوارم دولت جديد كه با آرای مردم روی كار آمده است در پاسداری از مطالبات مردم كه در اين آرا تجلی پيدا كرد موفق باشد. همه‌ی ما موظفيم كمك كنيم كه دولت موفق باشد؛ چرا كه موفقيت دولت، موفقيت كل ايران است. اميدوارم شاهد رويكرد جديدی ـ به‌خصوص با نظرهای مترقيانه‌ی رياست محترم قوه‌ی قضاييه ـ و منطقي‌تر نسبت به رسانه‌ها و مطبوعات باشيم و روزنامه‌های مخالف و منتقد از امنيت برخوردار باشند.