ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

مردم وانتخابات
برای انفعال و بی اعتمادی ملي
فكری كنيد؛ فرصت ها می سوزد

 
 
 
 
 

آنچه را در زير می خوانيد بخش هائی از يك نامه نسبتا بلند بالای دريافتی است، كه ظاهرا نويسنده آن گزارشگر مطبوعات داخلی است و در اين روزها در پی تهيه گزارش و خبر زياد در ميان مردم بوده است. اتفاقا اعتبار نامه او در همين ارتباط با مردم است. نامه ايشان را كه در پايان آن امضاء شده "خيرپيش" با تلخيص و اندكی تغيير در برخی جملات آن در زير می خوانيد:

 

«...درآستانه برگزاری انتخابات رياست جمهوری، گفتگو  با مردم ايران، از اينجا نبايد آغاز شود كه به كدام كانديدا رای بدهند و كدام يك بهتر از ديگری است؛ و يا كدام يك تائيد صلاحيت خواهد و يا رد صلاحيت. سخن را بايد از اينجا آغاز كرد كه انفعالی كه گريبان مردم را گرفته بايد خاتمه يابد. اكثريت مردم گوئی قرص خواب آور مصرف كرده اند، آنقدر كه معتاد به آن نيز شده اند. از اين خواب اعتياد آلود امروز بايد بيدارشان كرد، فردا دير است.

آنچه در طول 8 سال بعنوان مقابله با اصلاحات رخ داد، مطابق يك برنامه ريزی دقيق و تدريجی درايران پياده شد. اين برنامه با توجه به روانشناسی عامه پيش برده شده: "جدا كردن مردم از رخدادهای تاريخی كشور و نا اميدی از امكان تحول".

نتيجه اين توطئه، انفعال و رخوت كنونی مردم است، چنان كه اكثريت نسبت به انتخابات فكر می كند " اين هم يك پرده ديگری از نمايش و آنها، حداكثر می توانند تماشاگران ساكت و بی اعتنای اين نمايش باشند. به مردم چنين تلقين شده كه تا بحال بازيچه بوده اند و به همين دليل پذيرفته اند كه حساب خودرا از " سياست " و يا به قول خودشان " اين پدرسوخته گی ها" جدا كنند.

مردم بر خلاف سالهای اول پس از دوم خرداد 76 حتی حساب خود را از همسايه ديوار به ديوارشان هم جدا كرده اند و به همين دليل بحث و گفتگوئی بين مردم جريان ندارد تا شايد به يك آگاهی و تصميم جمعی ختم شود. هركسی فكر می كند فعلا بايد بار زندگی كمرشكن را بكشد و زندگی خود را نجات دهد. آنها فكر می كنند، آمدن و يا نيآمدن اين و آن هيچ تاثير در زندگی شان ندارد. در واقع نيز وقتی وعده های انتخاباتی را می شنويد و يا می خوانيد، هيچ كانديدائی در باره مبرم ترين نيازها وخواست ها و يا دردهای معلمان، كارگران، دانشجويان، دهقانی كه به خاك سياه نشسته اند و آواره های حاشيه شهرهای بزرگ چيزی نمی گويد. حتی اشاره به وضع كنونی آنها هم نمی شود، چه رسد به ترسيم آينده و اعلام برنامه برای تغيير آن. تمام كارزار انتخاباتی شده رقابت های گاه شخصی و فردی بين چند كانديدا.  

مردم در هركجا كه با آنها صحبت شده و از ضرورت شركت در انتخابات صحبت می شود می گويند: " خودتان در انتخابات شركت كنيد و سودش را هم با ما تقسيم نكنيد!"

آنها فكر می كنند انتخابات جديد هم يك نمايش است. غافل از آنكه، اگر انتخابات نمايش است،  پريشانی و سرگردانی و انفعال كنونی نيز پرده ای از همين نمايش است، بی آنكه متوجه باشند خود به بازيگران اصلی پرده دوم اين نمايش تبديل شده اند.

تنها با حرف و مصاحبه نمی توان مردم را از بازيگری به كارگردانی اين نمايش تبديل كرد. دهانی كه مردم به حاكميت كج كرده اند، پيش از آنكه باعث خنده شود، غم را در سينه انسان دو چندان می كند.

در فرصتی كه باقی مانده بايد از تمام شخصيت های سياسی، اجتماعی و فرهنگی كه درميان مردم جايی دارند خواست تا مستقيما با مردم ارتباط گرفته و به آنها بگويند "اين انفعال يك فاجعه است!". اما، ظاهرا اول بايد آن شخصيت ها درك كنند مردم و ايران در چه موقعيتی قرار گرفته است.

هنوز هيچ گرو هيچ گفتگويی نتوانسته است  مردم را به حركت در آورد. مردم  بهت زده اند. آنطور كه استنباط می شود، اكثر گروه ها و احزاب سياسی خارج ازكشور نيز با دامن زدن به بحث تحريم و اميد به رفراندوم به اين انفعال دامن می زنند.

هنوز فرصت هست. تجربه انتخابات دوم خرداد نشان داد كه درعرض يك هفته و 10 روز می توان به جنبش سراسری را در كشور برپا كرد. اگر اعتماد مردم برانگيخته شود. اگر برای اين انتخابات چنين نشود، ترديد كنيد كه در صورت حمله به ايران نيز انفعال كنونی تبديل به نيرويی ملی شود. اعتمادها فرو ريخته. حتی ميان خود مردم. چگونه می توانه می توان آن را باز سازی كرد؟ اگر دراين انتخابات نشود، در حوادث آينده نيز ممكن نخواهد شد.

حجاريان وقتی هنوز گلوله راه گلويش را نبسته بود، جمله ای با اين مضمون گفته بود:

" من به اصلاحات باور دارم و بهمين دليل هم به خاتمی باور دارم چون او به اصلاحات باور دارد".

اين فقط باور او نبود، باور همگانی بود كه به نيروی ملی تبديل شده بود. ما به چنين باوری، يكبار ديگر نياز داريم. يكنفر اين را با صدای بلند، چنان بلند كه در سراسر ايران صدايش بپيچد بگويد!

يكنفر نياز و باور مردم را در يك كلام بگويد و اين كلام را به مهيب ترين صدا برای پايان رخوت و انفعال كنونی تبديل كند.

خير پيش»