ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

هوشنگ اميراحمدی:

سياست امريكا

طرح مشروعيت حاكميت ايران

در سازمان ملل متحد است 
 
 
 
 

آمريكا خود را آماده كرده است كه اين حاكميت را به سازمان ملل بكشاند و حداكثر پس از 16 يا 18 ماه آينده به ايران حمله می كند. هيچ ترديدی در روی اين واقعيت نيست. شك نكنيد كه آمريكا به ايران حمله می كند. اين را می توانيد از قول من بنويسيد و خيلی هم درشت بنويسيد.

 

هوشنگ امير احمدی عضو شورای آمريكاييان و ايرانيان، كه اغلب در سالهای گذشته او را از جمله افراد متمايل به هاشمی رفسنجانی و حتی رابط او در امريكا می شناختند، مصاحبه ای با روزنت "امروز" كرده است. او خود را از خارج كشور كانديدای رياست جمهوری كرده است و دراين مصاحبه به گونه ای سخن گفته است كه گويا تنها در صورتی كه وی رئيس جمهور ايران شود امريكا به اين كشور حمله نخواهد كرد! اما جدا از اين نوع جاه طلبی ها، كه امثال احمد چلبی در عراق را تداعی می كند، در مصاحبه او نكاتی وجود دارد كه عمدتا برخاسته از اطلاعاتی است كه وی در پشت صحنه مناسبات خود با محافل حكومتی امريكا دارد. به همين دليل بخش هائی از اين مصاحبه را انتخاب كرده ايم كه می خوانيد:

ـ خطر نيروهای خارجی كه می گوئيد، منظور آمريكا است؟

- در مرزهای ما نيروهای ديگری هم هستند كه از اين جريان حمايت می كنند. از آمريكا دشمن تر پاكستان است. از آمريكا دشمن تر تركيه است. از آمريكا دشمن تر امارات متحده عربی است. از همه اين ها دشمن تر اسراييل است. دشمنان ما در منطقه وجود دارند كه دست برقضا اكثرشان هم مسلمان هستند. ما آمريكا را لولوخورخوره كرده ايم. درحالی كه دشمنان ما بيشتر در خود منطقه حضور دارند. كسانی كه پول خرج می كنند و بر عليه ما و در جهت تجزيه طلبی سازمان درست می كنند. در جمهوری آذريايجان، تركيه، پاكستان، اسرائيل، كشورهای عربی …

ايران حتی يك دوست صادق در منطقه ندارد. حتی در دنيا دوستی ندارد. من هيچ كشوری را به اين انزوا در دنيا نديده ام. فشارهای داخلی در ايران بسيار زياد است. معضلات اجتماعی، سياسی، اقتصادی، فرهنگي… و از خارج هم به ايران فشار زيادی وارد می آيد. به همين سبب وضعيت ايران بسياربسيار شكننده شده است. اين شكنندگی می تواند به فروپاشی بينجامد و اگر فروپاشی صورت بگيرد، به احتمال زياد، جنگ داخلی و تجزيه نتيجه بسيار طبيعی آن خواهد بود.

- رد صلاحيت های احتمالي؟

- اگر نامزدهای منتقد و به ويژه منتقدين درون حاكميتی و غيروابسته به محافظه كاران ردصلاحيت بشوند، مشروعيت اين حكومت بيش از پيش پايين می آيد و اروپا و آمريكا، بهانه ای به دست می آورند كه بيشتر اين حكومت را تحت فشار قرار بدهند و نه فقط پرونده ايران را به سازمان ملل می برند، بلكه مطمئنا يك جنگی را هم به ايران تحميل می كنند، اگرچه ممكن است اين جنگ محدود باشد. خبری كه من دارم از اين هم بدتر است. آمريكا مخصوصا از هم اكنون فرضش اين است كه اين انتخابات نامشروع است و حكومتی هم كه از آن در می آيد نامشروع خواهد بود. آمريكايی ها فكر می كنند تا وقتی كه محافظه كاران، نامزدهای غيرخودی را تحمل نمی كنند، اين انتخابات نامشروع است. آمريكا خود را آماده كرده است كه اين حاكميت را به سازمان ملل بكشاند و حداكثر پس از 16 يا 18 ماه اين حكومت را مورد هدف قرار دهد.

اول از طريق جراحی های نظامی و بعد كم كم آن را گسترش دهد و با كمك مجاهدين و نيروهای غيرمردمی مخالف حكومت، ايران را بی ثبات كرده و هرج و مرج ايجاد می كند و در اين هرج و مرج يك جنگ داخلی، راه می اندازد تا به جايی كه اين كشور اگر هم حكومت سرنگوش نشود، دست كم روز خوش نبيند. اين نقشه آمريكايی هاست و اگر اين انتخابات خوب برگزار نشود و حقانيت نداشته باشد، آمريكا ظرف پانزده شانزده ماه آينده به ايران حمله می كند. هيچ ترديدی در روی اين واقعيت نيست. شك نكنيد كه آمريكا به ايران حمله می كند. اين را می توانيد از قول من بنويسيد و خيلی هم درشت بنويسيد. آمريكا نقشه دارد و همه اينها برنامه ريزی شده است و تمام جوانب آن آماده است و متاسفانه آمريكا به ايران حمله می كند. من خيلی نگران هستم. برای اينكه من اعتقاد ندارم كه حق ايران است كه مورد حمله قرار بگيرد. كار بسيار خطرناكی خواهد بود. ملت ايران، عكس العمل نشان می دهد. دولت ايران واكنش نشان می دهد و نه يك فاجعه ملی بلكه يك فاجعه منطقه ای رخ می دهد. بايد به هر شكلی شده، جلوی اين فاجعه را گرفت. بايد با دولت جمهوری اسلامی، با رهبران آن صحبت كرد و جريانات و خطرات كنونی را برای آنها به خوبی روشن كرد. يكی از دلايلی كه من وارد ميدان انتخابات شدم همين بود. می خواستم فرصتی به دست آورم كه اين مسائل را برای ملت و دولت توضيح بدهم. متاسفانه اگر توجه كنيم اين مساله می تواند هويت ملی ما را از بين ببرد، ساختارهای ما را به نابودی بكشاند. اين واقعيتی است در جلوی چشمان ما كه زياد هم دور نيست.

- به تازگی دانيل السبرگ عضو پيشين پنتاگون و قبل از وی اسكات ريتر، بازرس سابق تسليحاتی سازمان ملل نسبت به حمله به ايران هشدار داده اند، اين دو به خصوص ماه ژوئن را سرنوشت ساز قلمداد كرده اند. به اينها فروش بمب های آمريكايی به اسرائيل و ديگر تحركات اسرائيل را هم اضافه كنيد، اما عده ای اين هشدارها را نوعی جنگ روانی برای به انفعال كشاندن ايران ارزيابی می كنند، تلقی شما چيست؟

- بعيد می دانم ژوئن اتفاقی بيفتد، به نظرمن خيلی زود است، حتی 6 ماه هم زود است. اما می دانم كه يكسال و نيم، صددرصد، زود نيست. اين اتفاق در اين مدت ممكن است رخ دهد. آمريكا برای اينكه به ايران حمله كند بايد خيلی كارها انجام دهد. اول بايد پرونده ايران را به سازمان ملل بكشاند، بعد، بايد به اين تحريم ها مجال تاثيرگذاری بدهد و پس از آن بهانه ديگری به دست آورد و بگويد اين تحريم ها كارساز نيست و حكومت ايران باج نمی دهد و بدين ترتيب افكار عمومی را برای جراحی نظامی آماده كند. البته اسرائيلی ها خيلی اصرار می كنند هرچه زودتر اين كار انجام بشود، مفيدتر خواهد بود. زيرا می ترسند در آينده بسيار نزديك ايران به نقطه غيرقابل برگشت برسد. اسرائيلی ها اصولاً، علاقه مند بودند كه ايران قبل از عراق و افغانستان مورد حمله قرار بگيرد. من خوشبختم بگويم كه اين «شورای آمريكاييان و ايرانيان» يكی از افتخارات تاريخی اش اين است كه هدف گيری ايران از طرف آمريكا را منحرف كرد. ما در آمريكا يك زيربنای سياسی بسيار خوبی را ساخته بوديم كه در آن رهبران بلندپايه سياسی آمريكا حضور داشتند. ولی بايد بدانيم كه اين تغيير مسير آمريكا هميشگی نيست. قدرت ما هر روز در آمريكا كمتر و قدرت دشمنان ايران هر روز بيشتر می شود. اگر اين جريان انتخابات هم كمكی نكند، مطمئن باشيد كه جنگ بين ايران و آمريكا حتمی خواهد بود. شك نكنيد. متاسفانه بسياری گمان می كنند كه آمريكا با ايران همانند عراق جنگ می كند. به همين دليل هم می گويند كه آمريكا نمی تواند. نه خير! جنگ آمريكا با ايران همانند جنگ عراق نخواهد بود. جنگ آمريكا و عراق 12 سال طول كشيد. آن طوری كه محافظه كاران جديد ادعا می كنند جنگ دوماهه نبود. از سال 91 و 92 برای عراق گرفتاری ايجاد كردند. بعد منطقه پرواز ممنوع ايجاد كردند. كردستان عراق را عملاً، جدا كردند. در طی اين 12 سال آمريكا مدام به بی ثباتی ها در عراق دامن می زد. هر دو سه ماه يك بار هم هر چيزی كه عراق می ساخت را نابود می كردند. پل ها، راه ها، تاسيسات مخابراتی، تلويزيون، سايت های موشكی و... يعنی به بهانه اينكه می خواهند قدرت عراق را كم كنند، هويت عراق را هم از بين می بردند. مشكل اساسی ايران برای آمريكا قدرت ايران است. آمريكا می خواهد اين قدرت را هدف قرار دهد. متاسفانه در مسير هدف قرار دادن قدرت ايران، به هويت ايران هم حمله ور می شود. زيرا، اينها، لوازم و جوانب حمله به ايران است.

- اما حمله آمريكا به ايران، خواست بسياری از ايرانی ها نيست

ايرانی هايی كه مايلند آمريكا به ايران حمله كند، گمان می كنند آمريكا مانند عراق به ايران حمله می كند و تهران را می گيرد و به دست مخالفان حكومت می سپارد. رفتن به تهران هرگز در ذهن آمريكا خطور نمی كند. اين از محالات است. آمريكا تا تهران را نگيرد و تا وارد ايران نشود، نمی تواند حكومت را عوض كند. برخورد ايران و آمريكا لزوما به تغيير رژيم منتهی نمی شود. يا بايد مردم در جريان حمله، حكومت را عوض كنند يا آمريكا بايد تهران را بگيرد. من معتقدم كه هيچيك از اين دو وضعيت به وجود نمی آيد. بنابراين، آمريكا در آن صورت تمام ساختارهای قدرت ايران را كه شامل راه ها، مخابرات، سايت های موشكی، صنايع نظامی و غيرنظامی و تاسيسات هسته ای اش را مورد هدف قرار می دهد و در كنار آن باعث خرابی های جانبی می شود. ممكن است خيلی از آثار باستانی مهم ايران از بين برود. همان طور كه در عراق از بين رفت. به هرحال آنهايی كه فكر می كنند آمريكا می آيد و ايران گلستان می شود، بايد توجه كنند آمدن آمريكا جز تخريب چيزی برای ايران نخواهد داشت و به تغيير رژيم هم نخواهيد انجاميد. فقط قدرت حكومت و ملت از بين می رود. اين راه درستی نيست. خواسته های جوانان، زنان، فقيران، و حتی ثروتمندان ما، خواسته های به حقی است ولی گرفتن اين حقوق از طريق جنگ با آمريكا به دست نمی آيد.
در چنين مسيری كشور، هم به لحاظ فيزيكی و هم به لحاظ فرهنگی، از بين می رود.

- آيا موضع اروپا، مخالفت با حمله آمريكا نخواهد بود؟

بعد از جنگ جهانی دوم تا الان، اروپا در هيچ بحران بين المللی از آمريكا استقلال نداشته است. اروپا هيچوقت نتوانسته است هيچ بحران بين المللی را مستقل از آمريكا حل كند و يا حتی وارد آن بشود. اروپا كماكان دنباله رو آمريكاست و درواقع شريك اين كشور است. حسابی را كه جمهوری اسلامی در اين چند سال روی اروپا باز كرده بود در جريان پرونده هسته ای نشان داده شد كه اروپا كاری از دستش بر نمی آيد. اين درست كه اروپا در ايران منافع دارد، اما نبايد فراموش كرد، منافعی كه اروپا در آمريكا دارد دست كم 500 برابر منافعش در ايران است. آمريكا و اروپا ديگر 2 تن جدا از هم نيستند. فكر جداسازی اروپا و آمريكا غيرممكن است. هنوز هم از نظر سياسی و نظامی، آمريكا حرف اول را می زند. اگرچه اروپا در اين سال ها از نظر اقتصادی وضع بهتری پيدا كرده است، اما اروپا از نظر نظامی در مقابل آمريكا هنوز يك بچه است. اروپايی ها اصولا به حقوق بشر بيشتر اهميت می دهند. اگر اين انتخابات آزاد و مشروع نباشد، اروپا بيش از پيش از جمهوری اسلامی فاصله می گيرد و عصبی می شود. به طور طبيعی اروپا به دموكراسی و حقوق بشر بيشتر توجه داشته است. حتی پيش از گفت وگوهای هسته ای، اروپايی ها بسيار كم به جريان هسته ای ايران توجه داشتند و بيشتر به مسائل دموكراسی حقوق بشر تمركز داشتند، درست عكس آمريكا. حالا ديگر آمريكا و اروپا يك صدا شده اند. مواضع اروپا در مسائل هسته ای و بحث تروريسم به مواضع آمريكا نزديك شده است و مواضع آمريكا هم در مورد حقوق بشر و سياست های داخلی جمهوری اسلامی به مواضع اروپا نزديك شده است. برای اولين بار رابطه آمريكا با جمهوری اسلامی به مسائل حقوق بشری و توسعه سياسی، دموكراسی و انتخابات آزاد گره خورده است. اگر انتخابات آزاد برگزار نشود، آمريكايی ها به اين سادگی ها دست بردار نيستند. بنابراين از بين بردن اين قدرت در دستور كار آمريكا قرار دارد. اين جريانی است كه من در آمريكا می بينم. ما در اينجا زندگی می كنيم، اين حرف ها نظريه بافی نيست.

- برخی از محافظه كاران حكومت ايران معتقدند كه با گرفتن حكومت می توانند با آمريكا رابطه برقرار كنند و داخل را هم كنترل نمايند؟ تا چقدر اين نظريه با واقعيت مطابقت خواهد داشت؟
- ... گمان نمی كنم كه جناح راست بتواند به آمريكا امتيازی بدهد كه آمريكا قانع شود. آمريكايی ها در مورد ايران بسيار بنيادين فكر می كنند. ايران يك كشور بسيار ثروتمندی است. مخصوصا در رابطه با نفت و گاز. در 25 تا 50 سال آينده نفت حرف اول جهان را می زند. آن قدرتی كه نفت را كنترل كند، می تواند دنيا را كنترل نمايد. آمريكا برای اينكه كنترل دنيا را در دست داشته باشد بايد كنترل چند كشور را در دست بگيرد. عربستان، عراق، ايران. كشوری مثل ايران با آن همه قدرت نفتی، وقتی به طرف روسيه، يا چين، و يا اروپا می رود برای آمريكا خوشايند نيست. اينها رقبای آمريكا در 25 تا 50 سال آينده هستند. اگر حكومتی در ايران درست می شد كه ايران را در اختيار آمريكا قرار می داد مساله اين دو كشور حل می شد. اگر جناح راست بيايد حكومتی مانند حكومت زمان شاه درست بكند، بله می تواند با آمريكا زندگی كند. يعنی آمريكا احساس كند كه ايران يك همكار شده است، نه دشمن.. گمان نمی كنم جناح راست حكومت با يكدست كردن قدرت، بتواند با آمريكا وارد مذاكره بشود. در آمريكا نيروهايی هستند كه شديدا از حكومت ايران، خصوصا از جناح راست آن بيزارند. اين تنها بوش نيست كه تصميم می گيرد.

نيرويی در آمريكا وجود دارد كه بخش وسيعی از قدرتمندان را در اينجا قانع كرده كه ديگر با ايران نمی توان كار كرد و جز جنگ و سرنگونی راه ديگری وجود ندارد.

برای آمريكايی ها هيچ چيز به اندازه پرونده اتمی ايران اهميت ندارد و البته، اين هم يك بهانه است.
پرونده هسته ای برای جمهوری اسلامی تله است. از طريق همين پرنده هسته ای ايران را به سازمان ملل می برند و قدرت آن را از بين می برند. همان طور كه سلاح های كشتار جمعی در عراق بهانه بود. در مقطعی هستيم كه آمريكا تغيير رژيم را به صورت ضمنی در دستور كار خود دارد. بعد از اين انتخابات و يا كمی آن طرف تر اين را شفاف می كنند. الان فقط دنبال بهانه می گردند. اين انتخابات هم بهانه ديگری است. بعد يك غائله ديگری راه می اندازند. يك معجزه لازم است. به عنوان يك آدم ايرانی و ملی كه دلش برای ايران می سوزد، به شما می گويم، اگر جمهوری اسلامی بتوانديك انتخابات واقعاً آزاد برگزار كند و بتواند مردم را دوباره به خيابان بياورد، اگر جريان ملی دموكراتيك شكل بگيرد، مانند همان جريانی كه اوايل انقلاب بود، می تواند جلوی آمريكا بايستد.
ـ رايس به تازگی گفته بود كه آمريكا در تابستان درباره پرونده هسته ای ايران تصميم خواهد گرفت؟ تاچه اندازه اين تصميم گيری با انتخابات ايران در ارتباط است؟

- معنای حرف رايس اين نيست كه ما منتظريم كه ببينيم در ايران يك انتخابات دموكراتيك برگزار می شود يا نه پيش فرض آنها اين است كه انتخابات در پيش روی ايران حتماً غيردموكراتيك خواهد بود و بنابراين اين هم بهانه ای ديگر برای فشار مضاعف بر ايران خواهد بود.آمريكا روی انتخابات حساب باز نكرده است. تنها خوبی كه اين انتخابات برای آمريكا دارد، پيدا كردن بهانه ای ديگر است. اگر جمهوری اسلامی يك انتخاباتی برگزار كند كه واقعاً آزاد باشد، آمريكا را غافلگير خواهدكرد. در آن صورت آمريكا با افكار عمومی خود مواجه خواهد شد و به سادگی نمی تواند به ايران فشار بياورد.
اگر يك انتخابات آزاد برگزار شود امريكايی ها نمی توانند به سادگی در شورای امنيت موفق شوند، نمی توانند به سادگی به ايران حمله كنند و بايد در برابر افكار عمومی جهان پاسخگو باشند.
آمريكا خدا خدا می كند كه انتخابات به صورت دموكراتيك برگزار نشود. آمريكا نگران است كه نكند رهبران جمهوری اسلامی شب بخوابند و صبح انتخابات آزاد برگزار كنند.

در صورت برگزاری يك انتخابات آزاد در ايران كمر آمريكايی ها خواهد شكست. با اين كار، بزرگترين بمب روی واشنگتن انداخته می شود. ايران 70 ميليون بمب دارد، و اين بمب ها، تك تك افراد ملت هستند. ما واقعاً به بمب نياز نداريم. پاكستان بيشتر امنيت دارد يا سويس كه اصلاً ارتش هم ندارد؟