ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پيوندهای پيک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  ميزگرد انتخاباتی در تلويزيون
مردم از تحقير خود
توسط حاكميت خسته شده اند
نماينده مجلس فرمايشی، گوئی از يك دنيای ديگر آمده بود

 

 
 
 
 

علی شكوری‌راد رئيس ستاد انتخاباتی دكتر مصطفی معين، در ميزگرد تلويزيونی انتخابات رياست جمهوری:

به استناد نظرسنجی‌هايی كه صورت گرفته هنوز ميزان علاقه‌مندی عموم مردم به انتخابات به حدی نيست كه موجب دلگرمی فعالان سياسی شود.

مردم در دوم خرداد 76 چون احساس كردند كه يك گزينه مطلوب در انتخابات دارند، آمدند و يك حماسه را رقم زدند. انتخابات سال 76 برای همه غافلگير كننده بود. بسياری از افرادی كه تا آن موقع حتی يك بار هم رای نداده بودند آمدند و رای خودشان را به صندوق انداختند. مردم در سال 76 با رايشان در واقع می‌خواستند تحولات موردنظر خود را در جامعه رقم بزنند كه البته اين حضور گسترده مردم يك جايگاه رفيعی هم برای جمهوری اسلامی در بعد بين‌الملل ايجاد كرد. متاسفانه در مقابل انتخاب مردم موانعی گذاشته شد و اگرچه مردم اين نگرانی را در دوره بعدی انتخابات دولت فعلی داشتند، اما باز هم آمدند تا امتحان كنند و در انتخابات شركت كردند تا دولت منتخب آنها خواست‌های آنان را تحقق بخشد. لذا انتخابات دوره هشتم با مشاركت گسترده مردم و افزايش آرای رئيس جمهور منتخب همراه بود و 20 ميليون رای خاتمی تبديل به 22 ميليون رای شد.
مردم در انتخابات دور دوم رياست جمهوری با انتخاب خاتمی فرصت دوباره‌ای در اختيار حاكمان قرار دادند. با اين حال مخالفان اصلاحات باز هم مانع حركت اصلاحات شدند و شرايطی را فراهم كردند كه در انتخابات دوره دوم شوراها با كاهش چشمگير مشاركت مردم مواجه شديم. اين در حالی بود كه اين انتخابات كاملا آزاد برگزار شد، اما دلسردی مردم و ترديد آنها نسبت به اثر بخشی آرايشان، زنگ خطر را به صدا درآورد.

مشاركت حداكثری مردم با اين احساس به وجود می‌آيد كه مردم ببينند اولا انتخابات آزاد و عادلانه است و رقابت واقعی امكان پذير خواهد بود و ثانيا اين اميد را داشته باشند كه منتخبشان با استفاده از پشتوانه مردم و با تكيه بر قدرتی كه محصول آرای مردم است می‌تواند برنامه‌های خود را به پيش ببرد.  مردم امروز ارزش رای خود را فهميده‌اند، آن را به راحتی خرج نمی‌كنند و شركت يا عدم شركتشان در انتخابات آگاهانه است.

زاكانی نماينده جناح موسوم به اصولگرا (جناح راست قبضه كننده مجلس فرمايشی) كه گوئی از يك دنيای ديگر سخن می‌گفت، اظهار داشت:

اعضای شورای شهر در دوره اول با هيچ مانعی مواجه نشدند و مشخص شد كسی دست آنان را نبسته است .( ظاهرا زاكانی، وقتی كرباسچی شهرداری تهران را محاكمه و زندانی كردند، عبدالله نوری رئيس شورای شهر را زندانی و جانشين او حجاريان را ترور، دراين دنيا نبوده!)
 از نظر ما عدول از شعارها و گفته‌ها و پرداختن به مسائلی كه دردی را از جامعه دوا نمی‌كند پاسخش را از جانب ملت ديد.( ظاهرا منظور ايشان دمكراسی و آگاهی مردم از وقايع مملكت و حوادث پشت پرده حاكميت است كه به زعم ايشان دردی از دردهای مردم را دوا نمی كند!) در دوره هفتم مجلس هم همين است. ما به عنوان نمايندگان اگر به فكر خدمت نباشيم حتما در دوره هشتم به ما رای نخواهند داد. موضوع امروز خدمت و ايجاد كارآمدی است. (البته به اين شرط كه در دوره هفتم هم رای آورده باشيد!)

اين عضو مجلس فرمايشی هفتم تجربه دولت حزبی در كشور را شكست خورده خواند و گفت: دولت مطلوب از نظر ما دولت فراگير است، دولتی كه بتواند همه جناح‌ها را در بگيرد و عناصر مستقل را در درون خودش داشته باشد و همه افرادی كه به نظام اعتقاد دارند را در درون خودش داشته باشد. (يعنی دولت حزب موتلفه اسلامی، جامعه روحانيت و دسته بندی‌های نوين سپاه پاسداران كه اسم تلاشگر و آباد گر و نشاط گر دارند! يعنی دولت حزبی، اما حزب آقايان و از بالا)

شكوری‌راد در پاسخ به ذاكانی، وی را از تحليل غيرواقعی رخدادها بر حذر داشت و گفت:

يك وقت صحبت از اين است كه مردم نسبت به انتخاب خودشان تجديدنظر كرده‌اند. يك وقت نيز صحبت بر سر اين است كه اساسا در انتخابات شركت نكرده‌اند. تجديدنظر در انتخاب حق مردم و يك امر پذيرفتنی است و اصولا انتخابات يعنی اين كه مردم رای دهند و سپس عملكرد منتخب را ارزيابی كنند.  اساسا از نظر ما همه كسانی كه در حاكميت هستند بايد هر چند وقت يكبار با آرای مردم محك بخورند چه كسانی كه با رای مردم انتخاب می‌شوند و چه آنانی كه انتخابشان غير مستقيم است.
اما آنچه در انتخابات شوراها اتفاق افتاد افت بسيار شديد مشاركت مردم در همه شهرهای كشور بود و نه تغيير در انتخاب مردم. بعضی از افراد می‌گويند در تهران چون در شورای شهر آن اتفاقات افتاد، مشاركت پايين آمد، در حالی كه در شهرهای ديگر كه شهرداری خيلی خوب كار كرده بود (مثلا در اصفهان) همين اتفاق تكرار شد و مشاركت كاهش پيدا كرد. پس سرخوردگی‌های مردم، ناشی از كل مسائل سياسی كشور بود نه فقط مسائل شورای شهر و شهرداری‌ها و غيره.

در انتخابات مجلس هفتم اگر مقايسه كنيد، نفر اول منتخب مجلس هفتم تقريبا همان قدر رای مثبت داشت كه در دوره قبل هم آورده بود. اما در دوره قبل با همان قدر رای در آخر ليست بود. يعنی مردم نيامدند، رای ندادند، در انتخابات شركت نكردند افراد بالا دست او حذف شدند و او شد نفر اول. اين حقيقت مساله‌ای است كه در انتخابات اتفاق افتاده و ما فكر می‌كنيم اينها نياز به كالبد شكافی دارد و نياز به بررسی دارد. تا اينها درست بررسی نشود مسائل كشور هم دست بررسی نخواهد شد.
 شايسته سالاری در دنيای امروز بدون فرصت دادن به احزاب و مطبوعات امكان‌پذير نيست. شايسته را چه كسی بايد تشخيص دهد؟ چگونه شايسته بايد انتخاب شود؟ اتفاقا بر خلاف نظر ايشان من معتقدم مشكل كشور ما، فقدان دولت‌های حزبی است. اگر اجازه داده شود كه احزاب پابگيرند و رشد كنند و در جايگاه واقعی حزبی قرار بگيرند امكان شناسايی و رشد نيروهای شايسته نيز فراهم می‌شود.
اين عضو شورای مركزی جبهه مشاركت افزود: در صورت وجود احزاب قوی در كشور، نيرويی كه در داخل احزاب كار ياد گرفته است و تجربه به دست آورده است به دستگاه اجرايی وارد می‌شود در غير اينصورت نيروی بی‌تجربه در مسند يك امر اجرايی قرار می‌گيرد و تازه آنجا بايد امتحان پس بدهد و ارزيابی شود. يك دوره كه كاركرد معلوم می‌شود كه او شايسته است يا نيست. بنابراين اگر می‌خواهيم در اين كشور شايسته سالاری باشد بايد كمك كنيم كه احزاب پا بگيرند.

احزاب خود مردمند. عده‌ای فكر می‌كنند حزب يك چيز است مردم يك چيز ديگر. در حالی كه حزب تجلی حق سازمان‌يابی مردم است. در جوامع مدرن، مردم حزب تشكيل دادند تا بتوانند صدای خودشان را به يك جايی برسانند. مردم به صورت تك تك در كوچه و خيابان صدايشان به جايی نمی‌رسد.

در حال حاضر در اين جامعه برخی احزاب بزرگ و فراگير هستند كه نه رسانه در اختيارشان هست نه امكاناتی دارند افراد راس آنها را هم در انتخابات رد صلاحيت می‌كنند تا حزب پا نگيرد! در مقابل، اراده‌های فردی و نا شناخته اثرگذار می‌شوند. گفته می‌شود مردم معيشت و كار می‌خواهند در حالی كه اين طبيعی‌ترين نياز مردم است و اصلا امكان ندارد كسی بيايد كانديدای رياست جمهوری بشود و به اين مسائل توجه نكند و برنامه‌ای برای اساسی‌ترين نياز جامعه نداشته باشد، اما آنچه كه در جامعه ما، امروز به عنوان يك مطالبه و حرف دل مردم احساس می‌شود همان چيزی است كه در دوم خرداد 76 هم بود، مردم می‌خواهند بگويند ما شهروند اين مملكت هستيم حقوق ما را محترم بشماريد، ما را تحقير نكنيد. مردم می‌خواهند بگويند ايران برای همه ايرانيان باشد. اين ايرانی با آن ايرانی فرق نداشته باشد. كسی توسط هيچ دولتمردی و هيچ قدرتمندی در جامعه تحقير نشود. مردم نمی‌پسندند رئيس جمهوری كه آنها با رای مستقيم خودشان انتخاب می‌كنند صرفا تداركاتچی باشد بلكه می‌خواهند او پاسدار حقوق آنان باشد.

يك انسان مشاركت جو و آگاه می‌تواند زمينه ساز توسعه كشور باشد و كشور را در راه تامين رفاه و معيشت و امنيت ياری برساند. توسعه آمرانه يعنی اينكه چند نفر بگويند فقط ما می‌فهميم ديگران چيزی نمی‌فهمند و ما بايد بقيه را هدايت كنيم. اين ديگر دوره‌اش گذشته است. انتخابات آزاد يعنی مردم بتوانند در مورد رای دادن و ندادن تصميم بگيرند و درباره اينكه به چه كسی رای دهند قضاوت كنند. انتخابات بايد عادلانه باشد يعنی امكانات برابر برای همه كانديداها وجود داشته باشد. به خصوص امكانات رسانه‌ای كه الان در كشور ما توزيع عادلانه ندارد. ما به عنوان يك حزب از داشتن يك روزنامه حزبی محروم هستيم از سوی ديگر صدا و سيما به عنوان يك رسانه ملی بايد عادلانه برخورد كند و رسالت خود را اين بداند كه عرصه را برای آگاهی مردم فراهم كند.
شكوری‌راد در پايان حذف عوامل آزاردهنده جامعه از جمله آزادی زندانيان سياسی مطبوعاتی و دانشجويی را نيز يكی از نشانه‌های رعايت عدالت در بخش‌های مختلف نظام دانست.