پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 

 

نسل ديگری چشم می‌گشايد
رستاخيز نيما
به همت طاهباز
نخستين اشعار نيما كه تماما در قالب‌های كهنه
نمی گنجيدند با اسامی مستعار منتشر می‌شدند

 

مجموعه مقاله‌های نيما درباره‌ هنر و شعر و شاعری كه توسط سيروس طاهباز در زمان حياتش گردآ‌وری و برای انتشار تدوين شده بود، برای انتشار آماده است، اما از زمان انتشار آن هنوز خبر دقيقی نيست.

سيروس طاهباز در سال 1318 در بندر انزلی متولد شد و در سال 77 و در سن 59 سالگی چشم از جهان فرو بست.

طاهبار از بنيانگذاران كانون پرورش فكری بود و  نويسنده كودكان و نوجوانان. از جمله همراهان او احمدرضا احمدی و فاطمه معتمدآريا هستند.  

 “آهو و پرنده‌ها” (سال انتشار 49)، “توكايی در قفس” و “كندوهای شكسته” (هر دو منتشرشده در سال 50)، “غول و نقاش” (انتشار 79) و داستانهايی برای كودكان ازجمله كارهای اوست.

ترجمه و گرد‌آوری شعرهای سروده شده درباره فلسطين با عنوان “تپه آويشن” و “يادگار دوست”، “صبح دميد”، “هديه حيوانات”، “سبزی‌های شاد”، “علی كوچيكه و دوستانش”‌، به همراه “خروس‌جنگی بی‌مانند” درباره زندگی و هنر هوشنگ ايرانی،‌ “صمد بهرنگی و ماهی سياه دانا”‌، “كماندار بزرگ كوهساران” درباره نيما با مقدمه سياوش طاهباز از ديگر آثاری هستند كه از وی در فاصله سال 77 تا به امروز منتشر شده‌اند.

طاهباز از نسل دومی بود كه برای معرفی همه ابعاد پيدا و پنهان هنر و شخصيت نيما به ميدان آمد. در سالهای دهه 30 كه مطبوعات وقت از انتشار اشعار نيما نيز پرهيز داشتند و معتقد بودند خوانندگان آنها سر از اين اشعار در نمی آورند، چرا كه شبيه اشعار كلاسيك فارسی نيستند، مجله "نامه مردم" كه سردبير آن احسان طبری و مديرداخلی آن جلال آل احمد بودند اين سد را شكست و اشعار نيما را با اسامی مستعار مختلف منتشر كرد. از جمله شعر زير كه با نام مستعار"قلم انداز" از نيما در مجله نامه مردم منتشر شد:

 

هيس! ميادا سخنی! جوی آرام

زير اين دره بغلطيد و برفت

آفتاب از نگهش سرد به خاك

پرشی كرد و برنجيد و برفت

 

در همه جنگل مغمول دگر

نيست زيبا صنمان را خبري

دلربائی ز پی استهزا

خنده‌ای كرد و پس آنگه گذري

 

اين زمان بالش در خونش فرو

جغد بر سنگ نشسته است خموش

هيس! مبادا سخنی! جغدی پير

پای در قير به ره دارد گوش

 

اين‌ها در آن زمان تازه اشعاری با اوزان و قالب كلاسيك نيما بودند كه بدليل تشبيهات و تركيبات بديع و كم سابقه شعر، خود يك انقلاب در شعر ايران بود.

 

داستانی نه تازه يكسال بعد، فروردين 1325 با اسم نيما در "نامه مردم" منتشر شد كه اين شعر نيز هنوز همه حصار‌های قديمی را ندريده بود:

داستانی نه تازه

شامگاهان كه رويت دريا

نقش در نقش می‌نهفت كبود

داستانی نه تازه كرد بكار

رشته‌ای بست و رشته‌ای بگشود

                       رشته‌های دگر برآب ببرد

اندر آن جايگه كه فندق پير

سايه در سايه بر زمين گسترد

چون بماند آب جوی از رفتار

شاخه‌ای خشك كرد و برگی زرد

                     آمدش باد و با شتاب ببرد

همچنين در گشاد و شمع افروخت

آن نگارين چوب دست استاد

گوشمالی بچنگ داد و نشست

پس چراغی نهاد بر دم باد

                     هرچه از ما به يك عتاب ببرد

داستانی نه تازه كرد، آري

آن زيغمای ما بره شادان

رفت و ديگر نه بر قفاش نگاه

از خرابی ماش آبادان

                     دلی از ما ولی خواب ببرد!

 

منوچهر شيبانی، پرچم را از نيما گرفت و بسياری بر اين اعتقاد بودند كه او جانشين نيما خواهد شد كه اگر شده بود....

نخواست يا نتوانست؟ هيچكس بدرستی نمی داند. هنوز در قيد حيات است اما مهر سكوت بر لب.

ما در شماره‌های آينده پيك نت اشعاری را از منوچهر شيبانی كه شايد خيلی‌ها به اشتباه او را ترانه خوان بشناسند و نه شاعری در قامت جانشينی نيما منتشر خواهيم كرد. درست درهمان سالهائی كه اشعار نيما نيز در مطبوعات منتشر می‌شدند.