پيک هفته

   
 

پيک هفته

آرشيو هفتگی

در رابطه با پيک هفته

 

 

 

 
 

 

 

 

 

بخوانيد و گوش كنيد
"تار" انبوه
چنگی كه لطفی
به تار خويش می‌زند

 محمد رضا لطفی كه يك دل و يك دست در ايران و دل و دستی در مهاجرت دارد، قرار است در شهرهای مختلف سوئيس كنسرت برگزار كند. دف و تنبكی نيز او را همراهی خواهند كرد اما تمركز روی خود اوست كه اكنون سالهاست تك نوازی می‌كند. ساز اصلی او "تار" است اما چنگی هم به "سه تار" می‌زند.

لطفی در سال 1353 گروه شيدا را بنيانگذاری كرد. البته همراه با پرويز مشكاتيان، حسين عليزاده. سپيده، چهره به چهره ، قافله سالار، گريه بيد و معمای هستی از آثار اوست. چند سال پس از انقلاب گروه شيدا را وانهاد و به ضرورت جلای ايران كرد. راهی امريكا شد و در نيمه دهه 1370 بار ديگر به ايران بازگشت. نه ياران آن بودند و آن مانده بودند كه او آنها را ترك كرده بود و نه ديار آن ديار آشنا بود. بقول شهريار:

"آسمان چون جمع مشتاقان پريشان می‌كند

درشگفتم من، نمی پاشد زهم دنيا چرا"

همراه با سايه خويش؛ گاه دراين كنسرت و گاه در آن كنسر ظاهر شد، اما در جمع شنوندگان و ببيندگان. چنگ به تار زد اما نه هميشه و درجمع:

"همه خوش دل آنكه مطرب بزند به تار چنگي

من از آن خوشم كه چنگی بزنم به تار موئی»

لطفی مبتكر "تارانبوه" است. اين اصطلاحی است در وصف مضراب  و ناخن به تار زدن او؛ بويژه وقتی او صدا و صوت خسته خويش را نيز با تار همراه می‌كند. گاه چنان زخمه و ناخن برتار می‌زند كه گوئی، نه يك تن، كه ده تن تار می‌زنند و اين ويژگی تار لطفی است. تار انبوه!

در سوئيس چه خواهد نواخت و ديگران چه برداشتی از ساز لطفی خواهند كرد نمی دانيم، اما ازخمه‌های او در محفل ياران، بر ساز، اينها به ياد مانده است. نه سالهای خيلی دور، گرچه هنوز موی سر و صورتش اينگونه سفيد نشده بود.