ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 
اطلاعيه حزب دمکراتيک مردم ايران
بود و نبود ايران را به سياست
ماجراجويانه اتمی پيوند زده اند
 
 
 
 
 

 

بيم بالا گرفتن تنش در منطقه خاورميانه و جهان، بيم بمباران  و نابودی زيرساخت های اقتصادی و دستاوردهای مادی مردم ايران،  و به مخاطره افتادن استقلال و تماميت ارضی ايران بيش از هر زمان جدی و نگران کننده است. سياست خارجی مبتنی بر صلح و تنش زدائی در منطقه و جهان  و برقراری مناسبات عادی با همه کشورها، بويژه با ايالات متحده آمريکا مهمترين اولويت سياست خارجی کشور است. احمدی نژاد و مافيای امنيتی ـ نظامی پشتيبان او، نمی توانند چنين سياستی را نمايندگی کنند.

 
 

 

حزب دموکراتيک مردم ايران، با صدور بيانيه ای به تاريخ 11 اسفند 1385، ضمن ارائه ارزيابی های خود از سياست خارجی دولت احمدی نژاد، نقش مافيای نظامی- امنيتی و سياست های ماجراجويانه و غيرصلح آميز حاکميت و دولت را جمع بندی کرده و با شعار "صلح و آزادی" خواهان متمرکز شدن همه نيروهای سياسی بر اين محور شد. دراين بيانيه، که متن آن را در ادامه می خوانيد، به سياست های داخلی دولت کنونی و سمت گيری های اقتصادی آن اشاره ای نشده است:

 

بسوی پيکار در راه صلح و آزادي

هم ميهنان!

سايه ی شوم تنش و تحريم و جنگ بر فراز خاک ميهن ما هرروزسنگين تر می شود.  خبرها حاکی از آنست که نمايندگان دولت های 5+1  بر سر تشديد تحريم های قبلی و فشار همه جانبه شورای امنيت سازمان ملل عليه ايران به توافق رسيده اند.   

 ايالات متحده آمريکا بويژه با بهره برداری حساب شده از سياست خارجی ماجراجويانه ی احمدی نژاد و اظهار نظر های غيرمسئولانه او در رابطه با بحران هسته ای، يهودی ستيزی و دامن زدن به گفتمان انکار فجايع نازی ها و حذف اسرائيل ازنقشه جهان، آشکارا سرگرم فراهم آوردن زمينه برای حمله نظامی به ايران است.  تمرکز روزافزون نيروهای نظامی در پيرامون مرزهای ايران، استقرار ناوهای هواپيما بر «اشتينس» و «آيزنهاور» در آبهای خليج فارس، کوشش های سياسی و ديپلماتيک و جنگ روانی ـ تبليغاتی از عناصر و عوامل اين تدارک بشمار می روند. در همان حال، در روزهای اخير مناطق مرزی کشور ما شاهد تحريک های نظامی متعددی از جانب گروه های مسلح «سيا» ساخته بوده است.

  بيم بالا گرفتن تنش در منطقه خاورميانه و جهان، بيم بمباران  و نابودی زيرساخت های اقتصادی و دستاوردهای مادی مردم ايران،  و به مخاطره افتادن استقلال و تماميت ارضی ايران بيش از هر زمان جدی و نگران کننده است.

 

    هم ميهنان!

     سياست دولت کنونی، مهم ترين قدرت های غربی را در کنار با نفوذترين کشور های خاورميانه، رودرروی ايران قرار داده است. هم اکنون دولت بوش با عمده کردن شرط تعليق غنی سازی از سوی ايران تلاش می ورزد تا سياست خود را با جلب پشتيبانی جهانی به پيش ببرد. دقيقا در همين جاست که سياست و موضع گيری دولت ايران می تواند تاثير جدی در نقش بر آب کردن سياست آمريکا داشته باشد. ولی متاسفانه شاهد آنيم که دولت احمدی نژاد و ولی فقيه بر سر مسئله ی تعليق غنی سازی بگونه ای موضع گيری می کنند که گويی  بود و نبود ايران در گرو ايستادگی بر سر اين مسئله است. هرچند غنی سازی هسته ای از حقوق به رسميت شناخته شده ی همه ی کشورهای جهان به شمار می آيد، ولی آن ها با مردم فريبی و تحريک احساسات و گره زدن اين مسئله با  حيثيت و آبروی ملی، راه را برای يک ماجراجويی و فاجعه بزرگ ملی و بين المللی بازمی کنند. آنها در پشت پرده اين سياست و تحريک احساسات ملی می کوشند نه تنها فضای سرکوب  و آزادی کشی را در جامعه حفظ کنند و  خواست های برحق مردم را بی پاسخ بگذارند، ناکامی ها و شکست های فاحش خود در زمينه های اقتصادی، مالی ومديريت کشورپرده پوشی کنند؛  بلکه در صحنه ی روياروی با رقبای داخلی در جنگ قدرت نيز از آن بهره برداری بعمل می آورند.

 

      به باور ما، منافع ملی  کشورما ايجاب می کند که ايران بدون فرصت سوزی هرچه زودتر با پذيرش پيشنهاد آقای البرداعی، دبير کل آژانس بين المللی انرژی هسته ای، مبنی بر تعليق همزمان غنی سازی از سوی ايران و لغو تحريم ها از سوی  شورای امنيت، و يا پيشنهاد های مشابه ديگر، برای يافتن راه حل مسالمت آميز بحران هسته ای با جامعه بين المللی، برسر ميز مذاکره بنشيند. زيرا کليد پرهيز از درگيری نظامی نيز در گرو حل مسالمت آميز آنست. ايران می تواند با در پيش گرفتن سياست تفاهم بر سر مساله هسته ای حلقه ی محاصره ای را که آمريکا با جلب پشتيبانی جامعه جهانی به گرد ايران کشيده است، در هم بشکند و کشور را از انزوای سياسی موجود نجات دهد. يک سياست خارجی مبتنی بر صلح و تنش زدائی در منطقه و جهان  و برقراری مناسبات عادی با همه کشورها، به ويژه با ايالات متحده آمريکا مهمترين اولويت سياست خارجی کشور است.

 

    با شکست سياست بوش در عراق و نيرو گرفتن خردگرايان در محافل حاکمه ايالات متحده از يک سو و شکست انتخاباتی طيف احمدی نژاد درشورا ها و مجلس خبرگان و فعال شدن مخالفان سياست های ماجراجويانه ی او در جمهوری اسلامی از سوی ديگر، زمينه ی مساعدی برای پيشبرد اين  سياست به چشم می خورد.

     ايران صلح دوست و مورد اعتماد جامعه بين المللی می تواند به يکی از ميانجی های صلح در منطقه تبديل شود و در ياری رسانی به مردم آن، به ويژه ملت رنجديده ی فلسطين برای دستيابی به حقوق پايمال شده اشان نقش سازنده ای ايفا نمايد. زيرا حمايت واقعی از مردم اين کشورها در تشديد درگيری نظامی و پيروزی يک هماورد بر ديگری نيست، بلکه در گرو  ايجاد تفاهم و هم زيستی مسالمت آميز بين  فلسطين و اسرائيل  برمبنای تشکيل دولت مستقل فلسطين و به رسميت شناختن موجوديت دولت اسرائيل با رعايت قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل است. 

 

     احمدی نژاد و مافيای امنيتی ـ نظامی پشتيبان او، نمی توانند چنين سياستی را نمايندگی کنند. رئيس جمهوری که در اين شرايط بحرانی و حساس، بدون کوچکترين احساس مسئوليتی در برابر سرنوشت ايران و مردم ميهن ما، می گويد: « ...ايران ترمز بريده به سمت اتم می رود... اين قطار در حال حرکت است و ترمز و دنده عقب ندارد، چون ما ترمز و دنده عقب را کنده و دور انداختيم...» چگونه ممکن است کشتی سياست خارجی کشور را  به ساحل نجات هدايت کند؟

 

     امور کشور ما بايد به کسانی سپرده شود که با احساس مسئوليت و واقع گرائی در صحنه سياست حضور يابند و با  در نظرگرفتن منافع ملی و به دور از ماجراجويی، بخاطر حل فوری و مسالمت آميز بحران هسته ای، پايان دادن به تحريم های فزاينده ی بين المللی و دفع خطر جدی حمله نظامی دست به کار شوند. تحقق اين امر مبرم ترين وظيقه ی همه نيروهای سياسی داخل و خارج از کشور است.

 

     هم ميهنان !

ايران را از  لبه ی پرتگاه  جنگ و تجاوز و تحريم بايد دور کرد.   نبايد اجازه داد نقشه های شوم ايالات متحده با دستاويز قراردادن سياست ماجراجويانه ی احمدی نژاد منطقه را به آتش بکشد. شما با هر باور و انديشه فردی و سياسی که هستيد، از هر مشرب فلسفی که می آئيد و در هر موقعيت اجتماعی و سياسی که قرار داريد، خواه در درون يا بيرون از مرزهای ايران، خواه در درون يا بيرون از دستگاه حکومت جمهوری اسلامی، به خاطرمصالح عالی ملی ايران پا به ميدان بگذاريد. به نام صلح و آزادی، به نام خرد و زندگی آرام و انسانی، دست در دست هم، با بهره گيری از هر امکان و آمادگی به صورت جبهه مقاومت فراگير برای افشاندن بذر روشنگری در افکار عمومی و سازماندهی بر ضد سياست جنگ طلبانه آمريکا و سياست نابخردانه احمدی نژاد و پشتيبانانش، بپا خيزيد.

وقت آنست که آزادی خواهان و ايران دوستان راستين،  با احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت مردم ايران و آينده و تماميت ارضی کشور برای سازماندهی جنبش مردم ايران  زير شعار صلح و آزادی اقدام کنند. به باورما، کارزار روشنگری سياسی و اجتماعی، سازماندهی مبارزه برای حل بحران هسته ای از راه گفتگو و تفاهم، تامين صلح و آرامش درمنطقه، مبرم ترين وظيفه ی آزادی خواهان ايرانست. پيکار در راه نوسازی سياسی، مبارزه بخاطر آزادی و حقوق بشر در ايران، پيکار برضد حضور نظامی آمريکا در گرداگرد خاک ميهن ما و خروج ناوگان اين کشور از خليج فارس، آفرينش فضای صلح و آرامش و تشنج زدايی در منطقه خاورميانه و نزديک می تواند از آماج های اين جنبش به شمار می رود.

باشد که مبارزه نيروهای صلح خواه ايران، همراه با جنبش صلح جهانی، کابوس جنگ و ويرانی را از فراز سر منطقه ی خاورميانه و نزديک دور کند.