جهان

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

نگاهی به جدال سياسی درآلمان
و انتخابات رياست جمهوری در
فرانسه
دم اروپای واحد را
به شاخ امريکا می بندند
آزاده تهرانی- جمشيد کيوان

 
 
 
 
 

فشار سنگين و ادامه دار روی وزير خارجه آلمان، که ظاهرا تا استعفای او قطع نخواهد شد، حامل اين پيام بسيار مهم است که اروپا می رود برای يک همپيمانی جنگی با امريکا با هدف گيری خاورميانه و نوک پيکان نيز متوجه ايران است.

آلمان اکنون رياست نوبتی اتحاديه اروپا را برعهده دارد و صدراعظم آن مصمم به بازگرداندن اتحاد آلمان و امريکا به سالهای جنگ سرد است. به همين دليل بسيار بعيد به نظر می رسد وزير خارجه کنونی اين کشور "اشتاين ماير" که از حزب سوسيال دمکرات است، عليرغم حضور حزب سوسيال دمکرات در کابينه "مرکل" و حتی نرمش ها و چرخش های سياسی "اشتاين ماير" بتواند اين مرحله را پشت سرگذاشته و در کابينه آلمان باقی بماند. دو موضع گيری اشتاين ماير در مخالفت با حمله به ايران و تقويت نيروهای نظامی امريکا در عراق و حضور نظامی آلمان در افغانستان باندازه کافی گويای اختلاف نظر او با "مرکل" و ضرورت کنار رفتن اوست. همين که وزير خارجه آلمان روز گذشته و بدون مقدمه اعلام داشت "ما از 11 سپتامبر به بعد خواهان مقابله با تروريسم بوديم" نشاندهنده ريشه اختلافات است. اين سخنان را شايد بتوان آخرين دست و پا زدن های وزير خارجه آلمان و نوعی توبه برای ماندن در ترکيب کابينه کنونی آلمان تعبير کرد. صدراعظم کنونی آلمان برای کشاندن بقيه رهبران اتحاديه اروپا به دنبال خود و همسو ساختن همه آنها با سياست های امريکا و قبل از آن با کنسرن های مختلط "امريکائی- آلمانی- اروپائی" هيچ چاره ای جز دراختيار داشتن کابينه يکدست و وزير خارجه ای همسو با خود ندارد و به همين دليل رقيب خود در جنوب آلمان( رئيس حزب CSU) را از سر راه خود کنار زد و مخالف سياسی خود را(وزير خارجه کنونی آلمان) می کوشد برکنار کند. بهانه هائی که برای اين تصفيه ها آورده شده، همگی پوچ و سرگرم کننده مردم است، چرا که اگر گفته شود اختلاف واقعی بر سر چيست، آنگاه مردم وارد اين صحنه خواهند شد. به همين دليل رقيب جنوبی او به اتهام "شنود" کار گذاشتن و جاسوسی کردن عليه يکی از اعضای حزبش زير ضربه رفت و وزير خارجه آلمان به بهانه ای که حتی اگر بهانه هم نباشد به ماجرائی مربوط به 10-12 سال پيش باز می گردد. يعنی عدم دفاع از يک خبرنگار آلمانی ترک تبار که امريکائی ها در پاکستان دستگير کردند و ظاهرا دولت وقت از بی گناهی او اطلاع داشته!!

مردم آلمان نيز عموما سرگرم همين دو سوژه اند که مطبوعات و تلويزيون ها و راديوها آنها را تحويل مردم می دهند و راه به عمق ماجراها ندارند.

به همينگونه است در فرانسه. کشوری که اکنون و در آستانه انتخابات مهم رياست جمهوری علنا می گويند با گليسم و گذشته و سياست استقلال در برابر آمريكا بايد خداحافظی كرد. حتی مسئله امريكايی كردن سياست در فرانسه مطرح است. يعنی دو حزبی كردن آن و پايان دادن به حضور احزاب کوچکتر دمکراتيک و چپ و حتی اگر بتوانند "حزب كمونيست".

اين روند با با مخارج چند ميليون يورويی نخستين شوی انتخاباتی "سركوزی" وزير کشور کنونی و کانديدای رياست جمهوری آغاز شد. تغييراتی كه با شيوه تبليغات انتخاباتی در اين کشور آغاز شده است و برای نخستين بار صحنه های انتخاباتی "سرکوزی" درحاليکه به سبک امريکائی ها با  كراوات باز کرده در ميان هوادارانش ظاهر شده بود از تلويزيون ها پخش می شود.

بحث نه بر سر رقابت؛ بلکه بر سر شراکت است. از هم اکنون شماری از شرکت های عظيم ميلياردی امريکائی و فرانسوی در هم ادغام شده اند و يا قرار است ادغام شوند و اينان خود را آماده رقم زدن نتيجه انتخابات می کنند. روند اين ادغام رو به گسترش است.

بدين ترتيب است که بايد منتظر گردش کامل اروپا به سمت سياستهای حاکم بر امريکا بود. اکنون در فرانسه فشارشديدی روی وسايل ارتباط جمعی وجود دارد تا اين رسانه ها به سبک مطبوعات و رسانه های امريکا روی سيستم دو نامزدی در انتخابات متمرکز شوند؛ تا دراين دوران صداهای ديگری را مردم نشوند. اين به گونه ايست که حتی در خود جناح راست و در برخی رسانه های گروهی فرانسه نيز بانگ اعتراض آغاز شده است. بدينسان فرانسه به سوی يکی از غيردمكراتيك ترين انتخاباتی پيش می رود که در سالهای پس از جنگ دوم ممکن شده است. شعاراينست: احزاب خرد مخل دمكراسی هستند و دمکراسی با نبودن احزاب کوچک کامل می شود! و اين يعنی آغاز تئوريزه کردن فاشيسم برای قرن 21.

ضربه سنگينی که سرمايه داری فرامليتی در جريان همه پرسی "اروپای واحد" در فرانسه خورد؛ اکنون در انتخابات رياست جمهوری اين کشور و با بستن روزنه های انتخاباتی مردم درحال بسته شدن است. بدين ترتيب دوران "مرگ  رفراندوم" نيز دراروپا فرا رسيده است.