وبلاگ‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

قامت بلند
محمد خاتمی
احمد شيرزاد

 
 
 
 
 

دو رويداد مهم در هفته های اخير داشتيم كه شايان تحليل است، يكی سفر خاتمی به آمريكا و هجوم تبليغاتی رسانه ها و عوامل اقتدارگرا بر ضد ايشان و ديگری بستن روزنامه معتبر و كم نظير شرق. هر دو رويداد از زوايای مختلفی قابل بررسی است كه قبلا اهل سخن و قلم به آن پرداخته اند. اما من در اين يادداشت، اين هر دو را از زاويه ای خاص، كه در آنها مشترك است، نگاه ميكنم.
مشكل مشترك آقای خاتمی و روزنامه شرق به نظر من در اين نيست كه فلان سخن را گفته اند و يا بهمان مطلب را نوشته اند. تجربه نشان ميدهد اقتدارگرايان آنجا كه ايجاب كند، به راحتی برخی گفته ها و نوشته ها را تحمل می كنند تا برنامه های خويش را پيش برند. مشكل آقای خاتمی و روزنامه شرق در «قد بلند» آنها بود وهست. اين ويژگی ذاتی را با هيچ ملاحظه و تحفظی نمی توان پوشاند. قامت رسا را هر كارش كنند باز قامت رساست، مگر آن كه به سياق جباران افسانه ای آن را از سر كوتاه كنند تا با اثاث حقير پيرامون آنها برابری كند.

خاتمی حتی اگر روزها و ماهها در سكوت و خلوت بگذراند، اگر از حداقل امكاناتی كه لايق شأن و شخصيت يك رئيس جمهور منتخب است محروم شود، اگر مورد اهانت هتاكان بی بته ای كه نفس زنان خود را به جلو صف رسانده اند تا با پرتاب لنگه كفش حقير خويش به يك انسان نجيب، متين و مداراگرا برای خود معروفيتی كسب كنند، اگر بارها و بارها آماج تير جفای روزنامه ها و رسانه هايی كه در تعرض به حريم شخصيت او و دوستانش از هر قيد و بندی آزاد و رها هستند قرار گيرد، و اگر ... و اگر...، اما همچنان قامتی دارد به مراتب رساتر و فراتر از نردبان هايی كه كوتوله های عقده ای افراشته اند تا دستشان برسد و بر چهره دوست داشتنی او چنگ كينه كشند. البته از نگاهی دوستانه و انسانی، خاتمی شخصيتی است زمينی كه همواره به راحتی ميتوان كنارش نشست و با سخنی برابر با او هم كلام شد و از نقد و تحليل او و برنامه ها و نظراتش هراسی به دل راه نداد. اما اين صميميت دوستانه، در عين حفظ شئون و جايگاهها و به دور از لوس بازيهای ساختگی و نمايشهای «هوگوچاورز»ی، تناقض و تنافری با رفعت جايگاه شخصيتها ندارد.

و اما شرق نيز گناهی نداشت، جز قامت بلندش. رسانه ای كه بدون مجامله يك سر و گردن از تمام مطبوعاتی كه در تاريخ يك قرن اخير در كشور سربرآوردند بلندتر بود. شرق در سخت ترين شرايط متولد شد و آمد تا در چارچوب روزنامه ای ماندنی استانداردهای متفاوتی در عرصه اطلاع رسانی از خود به جا گذارد. دوست و دشمن ترديدی نداشتند كه آنچه در اين روزنامه به چاپ می رسد در فضای تنگ رسانه ای كشور حايز اهميت است و در عرصه افكار فرهيختگان كشور بازتابی پرطنين دارد. شرقی ها تلاش كردند كه هر آن چه تحت عنوان ضوابط و مقررات حكومتی، اعم از نوشته و نانوشته، بر آنها تحميل شده است را رعايت كنند و نشان دهند كه می توان در چارچوبی حرفه ای عليرغم تمام محدوديتها و دستورالعمل های غيرقانونی و نامتعارف، به حيات مستقل رسانه ای خويش ادامه داد و مردم را از صدايی متفاوت با صدای حاكميت محروم نكرد. اما آنها قربانی يك دستور اعلام نشده و يك قاعده نانوشته شدند كه هيچ راهی برای مماشات با آن وجود نداشت و آن قاعده اينكه «در قصبه كوتوله ها، بلندقامتی جرم است، مگر آن كه آنقدر خم شوی تا كوتاه قامتان بتوانند گردن فرازانه در كنارت راه بروند».( با كمی تلخيص)