ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  مصاحبه بهزاد نبوی
بجای سرمايه گذاری جهشی
فعلا توپ بسته اند به درآمد نفت
 
 
 
 

 

خبرگزاری ايسنا با بهزاد نبوی نايب رئيس مجلس ششم و عضو ارشد رهبری سازمان مجاهدين انقلاب كرده است. اين مصاحبه برمحور جنگ لبنان، برنامه های اقتصادی دولت احمدی نژاد و بحران سرمايه گذاری، اشتغال و نظامی شدن اقتصاد كشور دور می زند. برجسته ترين نكات اين گفتگو كه به محورهای ياد شده در بالا می پردازد را در ادامه می خوانيد:

جنگ لبنان

حمله به ناوچه‌ی اسرائيل، موشك‌باران حيفا، زمين گير كردن نيروی زمينی اسراييل و.... اقداماتی بود كه تا به حال در برخورد بين اعراب و رژيم اشغالگر قدس سابقه نداشت. يعنی محدوده‌ی جغرافيايی اسرائيل از آسيب همواره مصون بوده و اين اولين بار بود كه حيفا مرتب زير آتش موشك حزب‌الله رفت و كشتی جنگی آنها مورد اصابت قرار ‌گيرفت كه بسيار مهم است. به هر حال اين حركت مهم و نقطه‌ی عطفی بود در برخورد با اسرائيل، اما اينكه در درازمدت چه تاثيری بر لبنان و منطقه خواهد گذاشت، بايد صبر كرد و ديد.

ضمنا، اگر درگيری‌ها در منطقه تداوم و گسترش پيدا ‌كند، می‌تواند همه‌ی كشورهای منطقه، از جمله ايران را نيز البته نه به لحاظ نظامی، دربر بگيرد؛ لذا تداوم و گسترش بحران اين امكان را به وجود می‌آورد كه كليه‌ی مسائل خاورميانه نيز مطرح شود.

ممكن است نتيجه‌ی كار حزب‌الله لبنان، بر مسائل ايران نيز اثرگذار شود. اينكه ايران در عمليات حزب‌الله لبنان نقشی داشته باشد بعيد به نظر می‌رسد؛ اما در اينكه نتايج مثبت و منفی آن به ايران می‌تواند منتقل شود، نبايد ترديدی داشت.

بحران اقتصادي

هيچ اكسيری برای حل مشكلات اقتصادی از جمله اشتغال جز سرمايه‌گذاری وجود ندارد.
حل مشكل اشتغال هم در كوتاه مدت و هم در ميان‌مدت از طرق سرمايه‌گذاری ميسر است و كاهش تورم با افزايش توليد در ميان مدت.  سرمايه‌گذاری از سه طريق ممكن است، بخش دولتی، بخش خصوصی داخلی و سرمايه‌گذاری خارجی كه هر سه بايد تشويق شوند. من معتقدم مسوولان جديد در هر سه زمينه، عكس آن‌چه بايد، عمل می‌كنند؛ يعنی سرمايه‌گذاری خارجی را با سياست خارجی غلط، سرمايه‌گذاری بخش خصوصی داخلی را با سياست های غلط داخلی و سرمايه‌گذاری دولتی را با افزايش هزينه‌های جاری واختصاص عمده‌ی درآمدهای نفت70 دلاری به چنين هزينه‌هايی تعطيل كرده و به جای سرمايه‌گذاری‌های جهشی عظيم، درآمد نفت را صرف امور جاری كرده‌اند. اخيرا برآنند طرح هايی كه به آنها نام طرح‌های اشتغال‌زايی داده اند، با هزينه حدود 20ميليارد دلار آغاز كنند كه اين طرحها يا اصولا طرح نيست و يا در افزايش توليد ملی نقش موثری نخواهد داشت، در حاليكه اين درآمد عظيم نفتی بهترين فرصت را برای آن‌كه پروژه‌های بزرگ توليدی و زيربنايی اجرا شود فراهم می‌كند. تنها راه چاره حل مشكلات اقتصادی كشور بالا بردن توليد ملی (توليد ناخالص داخلی) است. با افزايش بهره‌وری و درعين‌حال سرمايه‌گذاری گسترده، جهشی و كارشناسی شده بر روی طرح‌های بزرگ و زيربنايی ، می‌توان توليد ملی را در ميان مدت افزايش داد،ولی متاسفانه توجه لازم به اين امر نميشود وفقط شعار داده می‌شود.

به نظر من بايد يارانه‌ها و كمك‌هايی كه به توده‌های مردم می‌شود، البته نه به اين شكل كه توسط حاكمان جديد صورت می‌گيرد، بلكه به آن صورت كه در دوره‌ی اصلاحات و دوره ی دوم دولت آقای هاشمی بود، ادامه و در عين‌حال سرمايه‌گذاری را گسترش داد و توسعه را به پيش برد و به اعتقاد من اين امر ميسر است .

حضور نظامی ها در اقتصاد

حضور نهادهای نظامی در فعاليت‌های اقتصادی و عمرانی عامل تنزل جايگاه بخش خصوصی و فلج شدن اين بخش در كشور و علاوه برآن پيامدهای منفی برای خود نهادهای نظامی دارد. فرار سرمايه‌ها اخيرا بيشتر شده، به گونه‌ای كه تعداد سرمايه گذاران ايرانی در امارات بسيار قابل ملاحظه است.

واردات

نكته بعدی گسترش بی رويه حجم واردات است. برای آن‌كه درآمد نفت را بر سر سفره‌های مردم بياورند و به شعارهايش تحقق بخشند بايد دلار را به ريال تبديل كنند و اين كار را از طريق تشويق واردات كالا از خارج انجام می دهند، وارد كردن انواع ميوه و كالاهای مصرفی محصول اعمال اين سياست است. محصول ديگر واردات بی‌رويه ضربه شديد به توليدات داخلی و نتيجه‌ی نهايی هم اين است كه سرمايه‌گذار داخلی می‌بيند هم به لحاظ حمايت‌های اقتصادی مشكل دارد و هم از لحاظ حمايت‌های امنيتی و در نتيجه سرمايه‌گذاری نمی‌كند. لذا با اين وضعيت نه سرمايه‌گذاری داخلی و نه سرمايه‌گذاری خارجی ممكن نيست؛ مگر آن‌كه سياست‌ها تغيير كند. سياست فعلا اين است كه صندوق مهر رضا را پر كنند و بتوانند چيزی به صورت مستقيم و فوری سر سفره‌های مردم بياورند تا مردم در كوتاه‌مدت راضی شوند؛ شايد برای اينكه كه امسال دو انتخابات مهم در پيش روست و بايد مردم را راضی نگه داشت.

نفت 70 دلاری نيز به جای آن‌كه برای سرمايه‌گذاری‌های بزرگی كه بخش خصوصی نمی‌تواند انجام دهد، پمپاژ شود صرف صندوق مهر رضا و انواع مختلف سازمان‌های امدادی و ... می‌شود.

 

ارتباط اصلاح طلبان با مردم

روزنامه و نشريه كه تقريبا در اختيار اصلاح‌طلبان نيست، جز چند تا كه از قبل بوده و يكی دو مورد مانند روزنامه‌ اعتماد ملی كه اخيرا منتشر شده است. مجموعه‌ی تيراژ نشريه‌های اصلاح‌طلب شايد 10 درصد كل تيراژ مطبوعات هم نباشد. راديو و تلويزيون نيز كه در اختيار يك طيف خاص است و انكار هم نمی‌كنند و می‌گويند چون دولت، مجلس و همه‌ی قوا همسو هستند ما از اين مجموعه دفاع می‌كنيم. ضمن اين ‌كه زمانی هم كه قوای مجريه و مقننه در اختيار اصلاح‌طلبان بود، خط مشی صدا و سيما (برای نفی و حذف اصلاح طلبان) همين بود كه الان هست. اجازه‌ی سخنرانی به يك اصلاح‌طلب و حتی يك فرد مستقل در يك استان داده نمی‌شود و با سخنرانان برخورد می‌شود مانند سخنرانی آقای هاشمی در قم، كه وقتی با ايشان چنين برخورد می‌شود وای به حال بقيه! در دانشگاه‌ها نيز وضع به همين منوال است. بالطبع اين تريبون نيز ديگر در اختيار اصلاح‌طلبان نيست. حتی به نشريه‌ی داخلی اصلاح‌طلبان نيز اخيرا اعتراض می‌شود. ‌چنان كه شاهد بوديم به نشريه داخلی جبهه‌ی مشاركت اعتراض ميشود كه چرا بين هزاران نفر از هوادارانتان از طريق پست توزيع می شود؟ و اين اقدام را غيرقانونی عنوان كرده و با صدور مجوز نشريه مشاركت مخالفت می شود. به طوريكه ملاحظه می شود ارتباط اصلاح‌طلبان با توده ی مردم خيلی محدودترشده است. زمانی اصلاح‌طلبان در مجلس بودند و راديو مجبور بود صدای اصلاح‌طلبان را به گوش مردم برساند ولی امروز تنها مصاحبه‌هايی با روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها مانده كه آن هم تا حدی زيادی دچار خودسانسوری‌های گريزناپذير می‌شود. بسياری از مديران مسوول مطبوعات را به خاطر درج صحبتهای بنده و امثال بنده محاكمه می‌كنند. بنابراين آنها هم به حق سخنان مشكل دار ما را چاپ نخواهند كرد. اين اتفاق كه می‌افتد، كم كم خودمان هم باور می‌كنيم كه مشكلی در كار نيست و به ما انتقاد می كنند پس، اين همان استبدادی است كه شما مدعی بوديد كو و كجاست؟ غافل از اين‌كه ديگر «نفس‌كشي» در مطبوعات وجود ندارد كه معلوم شود با او برخورد می‌شود يا نه!.

در آينده نيز اين باقی مانده رسانه‌ها تحت كنترل بيشتر درخواهند آمد واحتمالا سراغی از ما برای مصاحبه نخواهند گرفت، چه رسد به اين‌كه آن را درج كنند و طبعا چنين نتيجه گيری می‌شود كه كشور ما كشور گل و بلبل است، آزادی وجود دارد و همه حرفشان را می‌زنند! علی‌رغم اين شرايط تلاشمان اين است كه در هر انتخاباتی حضور فعال داشته باشيم و شرايط يك انتخابات آزاد، عادلانه، سالم و رقابتی را به برگزاركنندگان تحميل كنيم. اگر اين شرايط فراهم شود، شركت می‌كنيم و كانديدا می‌دهيم اما اگر موفق نشويم مانند انتخابات مجلس هفتم كنار می‌كشيم شايد حتی تحريم كنيم».