جهان و ايران

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

World Net Daily- ترجمه بايرام منصوری
اخطار نومحافظه كاران امريكا به بوش:
يا سراغ ايران می رويد
و يا رئيس جمهوری شكست خورده ايد

 
 
 
 
 

هنگامی كه اسرائيل ربودن دو سرباز اسرائيلی را با حملات هوائی عليه فرودگاه لبنان، جاده ها، پمپ بنزين ها، فانوس های دريائی، پل ها، اتوبوس ها، مناطق مسكونی و نيروگاه ها پاسخ داد، ما كه عقلانيت واخلاق را در رابطه با عملكرد نظامی اسرائيل مطرح كرديم به ضد اسرائيل و ضد يهود متهم شديم. اما بالاخره ثابت شد كه حق با ما بود. حتی ژنرال های ارتش اسرائيل در محافل خصوصی از اين خشمگين اند كه اسرائيل به گونه ای احمقانه جنگيد و جنگ را باخت.

اهوت اولمرت كه به "دان هالوتص" رئيس ستاد ارتش چراغ سبز نشان داد تا با حملات هوائی شوك و حيرت ايجاد كند، نمی تواند كشورش را از فاجعه ای اخلاقی، سياسی و استراتژيك كه با آن روبرو شده نجات دهد. درحاليكه نيروی هوائی اسرائيل لبنان را درهم می كوبيد، حزب الله سه هزار موشك به طرف اسرائيل شليك كرد و در مقابل حملات زمينی اسرائيل به مقابله برخاست. زمانی كه ارتش اسرائيل، پس از گذشت يك ماه سرانجام نيروهای زمينی اش را به مقابله با دشمن اصلی، يعنی حزب الله فراخواند، ديگر صدمه  اساسی ای به  شهرتش به عنوان يك ملت جنگجو و طرفدار اخلاقيات وارد آمده بود.

جنگ كه شروع شد، مصر، عربستان سعودی، اردن و بحرين حزب الله را محكوم و دولت لبنان را مسبب اصلی جنگ قلمداد كرد. اما پس از دفاع  و مقاومت جانانه حزب الله، در حاليكه اسرائيل لبنان را خُرد كرده بود مردم كشورهای عربی به خيابان ها ريختند و از نصرالله حمايت كردند. رژيم های عربی چاره ای جز فرمانبرداری از مردمانشان نداشتند.

بازندگان؟

لبنان بعنوان يك بازنده، بيش از هزار كشته، هزاران نفر زخمی و يك ميليون آواره به علاوه زير ساخت های نابود شده و كشوری كه بيست سال به عقب برگشت بشمار می رود. اگر دولت لبنان سقوط كند و يا لبنان به كشوری شكست خورد تبديل شود، آن وقت مصيبتی حتی عظيم تر برای لبنانی ها، برای اسرائيل و برای خاورميانه خواهد بود، چرا كه در اينصورت نيروی سياسی و نظامی لبنان از دست "سينيورا" نخست وزير لبنان خارج و به حزب الله و حسن نصرالله منتقل خواهد شد.

وليد جنبلاط منتقد سرسخت حزب الله و متحدش "سوريه" گفته است "حسن نصرالله" از نظر سياسی و نظامی به رهبری مانند ناصر تبديل شده است.

 

بازنده ديگر اسرائيل و شخص اولمرت است كه جنگ لبنان را براه انداخت. "آری شاويت" در روزنامه "ها آرتص" می نويسد:

"تكبر و نخوت حد و حدودی دارد. شما نمی توانيد ملتی را در جنگ رهبری كنيد و به آنها قول پيروزی بدهيد و با شكستی تحقير آميز همچنان بر سر قدرت باقی بمانيد. شما نمی توانيد 120 اسرائيلی را به گورستان ها روانه كنيد، يك ميليون اسرائيلی را برای مدت يكماه در پناهگاه ها حبس كنيد، قدرت بازدارنده را تضعيف كنيد، به جنگ تمام عيار نزديك شويد و سپس بگوئيد: ببخشيد، ما اشتباه كرديم"

"والمرات" و "هالوتص" روانه تاريخ خواهند شد. رژيم حزب "كاديما" سقوط خواهد كرد. از حالا نيروهای چپ و راست دراين حزب به فكر انشعاب افتاده اند. اين واقعيت ها به چه معناست؟

به اين معنا كه سياست های يكجانبه شاورن- والمرت در باز پس دادن بخش هائی از سرزمين های اشغال متوقف خواهد شد. خودمختاری فلسطينی ها به رهبری حماس كه نتيجه آزادترين و عادلانه ترين انتخابات در فلسطين بوده است بدنبال تحريم غذائی از سوی اسرائيل و بمباران بی وقفه  نوار غزه كه 150 فلسطينی را به كام مرگ فرو برده است ديگر محلی از اعراب نخواهد داشت. رژيم تازه اسرائيل نه تنها سرزمين های بيشتری را ترك نخواهد گفت، بلكه آبادی نشين ها را ديگر تخليه نخواهد كرد. علاوه بر اين زمين های بيشتری در اوشليم به فلسطينی ها واگذار نخواهد شد و از اين پس مذاكره ای با حكومت خود مختار فلسطين به رهبری حماس يا سازمان آزاديبخش فلسطين كه قادر به خلع سلاح حماس نيست صورت نخواهد گرفت. ما عملا به نوعی از بن بست رسيده ايم، چرا كه نه جورج بوش و نه كنگره امريكا به اسرائيل فشار وارد نخواهند كرد تا تغييری در سياست های خود اعمال كند.

 

آمريكا بازنده ديگر جنگ لبنان است

 

امريكا پيشاپيش از برنامه حمله اسرائيل به لبنان و احتمال نابودی حزب الله آگاه بود و آن را تائيد كرد. حتی وقتی كه اولمرت حملات هوائی بر عليه لبنان را آغاز كرد نه تنها بوش از وی حمايت بعمل آورد بلكه حملات اسرائيل به اهداف غير نظامی را ناديده گرفت و از آن بدتر ارسال بمب های هوشمند را برا ی اسرائيل آغاز و از نفوذ امريكا در سازمان ملل برای آتش بس زودرس جلوگيری كرد. به اين ترتيب بوش- چينی از لحظات اخلاقی و سياسی در مقابل آنچه كه بر عليه دولت دمكراتيك لبنان صورت گرفت مقصر می باشند.

دولتی كه زائيده "انقلاب سرد" بود و بوش آنرا انقلابی قهرمانانه خطاب كرده بود. دراين مورد كنگره امريكا با بوش هم آوائی سردارد. بنابراين بوش از زير ضربه خارج خواهد شد. با اين همه از مراكش تا كشورهای خليج ( فارس) هيچ دولتی مقدم او را خوشآمد نخواهد گفت وهيچيك از اين كشورها محل امنی برای وی نخواهند بود.

چه حاصلی از اين امر نصيب ما خواهد شد؟  با ناكامی اسرائيل در رسيدن به اهداف استراتژيك خود در لبنان و شكست امريكا در دستيابی به اهداف استراتژيك در عراق، نصرالله بعنوان پيروز قلمداد می شود و سوريه و ايران مصون از هر نوع آسيب و همچنان كينه ورز. اما اتفاق بعدی چه خواهد بود؟ اين مسئله واضح بنظر می رسد.

با حزب جنگی ما كه بخاطر سياست های شكست خورده در عراق و لبنان بی اعتبار شده است، زمزمه ای در خواهد گرفت براين اساسی كه بوش بايد به سراغ "سرچشمه و ريشه اصلی" مشكلات ما برود كه ايران است. تنها از اين طريق است كه حزب جنگی ما می تواند خود و اسرائيل را از اجبار در درگيری در دو جنگ غير ضروری و نابود كننده رهائی بخشد و چنين است كه كوبيدن بر طبل جنگ بر عليه ايران آغاز شده است.

ويكلی استاندار در مقاله اساسی اش نوشته است: "خطر همچنان از خارج اعمال می شود. چگونگی برخورد بوش با سياست های حمايت از تروريسم و تعليق توليد سلاح های هسته ای درايران آزمايش دولت امريكا خواهد بود. آزمايشی نهائی."

بوش از سوی نو محالظه كاران و حزب جنگی كه همه كار كرده مگر نابودی رياست جمهوری، اخطار گرفته است:

آقای رئيس جمهور! يا ايران را سركوب می كنيد و يا تبديل به رئيس جمهور شكست خورده خواهيد شد. خدا به داد جمهويت ما برسد اگر رئيس جمهور همچنان به حرف های اين آدم ها گوش كند.

 *Pat Buchanan از كانديداهای حزب جمهوريخواه امريكا كه دو بار بخت خود را دراين زمينه امتحان كرده است