ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

سخنرانی بهزاد نبوی در تبريز
خيز امريكا برای فتح
بند 7 منشور سازمان ملل
آخرين خاكريز ايران است
ممكن است در شرايط عراق در اواخر حكومت صدام قرار بگيريم
شعار آوردن پول نفت به سر سفره ها يك خيانت ملی است

با تمام امكانات بايد درانتخابات شوراها و خبرگان شركت كرد، حتی اگر مجبور شويم به محافظه كاران رای بدهيم كه اقتدارگرايان اين دو سنگر را هم فتح نكنند. انتخابات مجلس هفتم، كه 190 نماينده آن را از قبل تعيين كرده بودند، شبيه انتخابات مجلس هفتم زمان رضا شاه و رويدادی بود كه در تاريخ ثبت خواهد ماند.
رفتند "چين" و تحقيق كردند و يك كتاب هم منتشر كردند و آمدند روی كار كه آن را الگوی حكومتی كنند. فكر كردند مدل چينی يعنی استبداد و سركوب، يادشان رفت كه آنجا يك رشد اقتصادی دو رقمی هم هست!
پايگاه اجتماعی كه با شعار عليه امريكا درست كرده اند، حالا به اين سادگی زير بار مذاكره و مصالحه با امريكا نمی رود و به همين دليل نامه فدايت شوم به بوش را تند و تيز نوشتند، اما اين تند و تيزی فقط برای رضايت خاطر همين پايگاه بكار رفته و تاثيری دراصل ماجرای نامه فدايت شوم به بوش ندارد.

 
 
 
 

 

 "بهزاد نبوی”،عضو شورای مركزی سازمان مجاهدين انقلاب و نايب رييس مجلس ششم، در جمع حاضرين در دفتر جبهه مشاركت تبريز، به مناسبت سالگرد انتخابات دوره نهم رياست جمهوری و رئيس جمهور شدن وی گفت:

 

تقريبا ٨ ماه از استقرار حاكميت جديد می‌گذرد. دو سال پيش از استقرار حاكميت يكدست، پيش‌بينی‌هايی در مورد اوضاع كشور در زمينه‌های مختلف تحت عنوان "استقرار الگوی چينی در صورت پيروزی اقتدارگرايان"، داشتيم، كه عرض می‌كنم: در سياست خارجی پيش بينی ما اين بود كه علی‌رغم تمام مخالفت‌های ظاهری كه با آمريكا دارند، اگر حاكم شوند قطعاً سعی خواهند كرد مذاكره كرده و مشكلات فی مابين را در جهت حفظ حاكميت خود حل كنند .

در جريان تحصن نمايندگان مجلس ششم در يك سخنرانی اين مساله را پيش‌بينی و در عين حال ابراز نگرانی شد كه ممكن است وقتی تلاش برای مذاكره آغاز شود كه ديگر طرف مقابل تمايلی به مذاكره نداشته باشد و در وضعيتی مشابه وضع عراق در اواخر حكومت صدام قرار بگيريم .

بر كسی پوشيده نيست در زمانی كه آقای خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی می‌كرد و رئيس جمهور آمريكا(كلينتون) به طور استثنايی و بی‌سابقه از ابتدا تا انتها پای سخنرانی ايشان می‌نشست و برايش كف می‌زد و پيام‌های متعددی می‌داد كه بتواند مدتی هرچند كوتاه را با آقای خاتمی گفتگو كند و وزير خارجه وقت آمريكا در يك مصاحبه، رسماً از دخالت آمريكا در كودتای ۲٨ مرداد ابراز تأسف كرده و از ملت ايران بابت عدم درك صحيح انقلاب اسلامی عذرخواهی می‌كرد، شرايط بسيار مناسب‌تری برای مذاكره با آمريكا در جهت تأمين منافع ملی‌مان، نسبت به امروز كه پرونده هسته‌ای ايران در شورای امنيت است و اجماع قدرت‌های بزرگ عليه ما شكل گرفته است وجود داشت .

پيش بينی ما در مورد مسايل اجتماعی اين بود كه اقتدارگرايان در صورت به قدرت رسيدن، در مورد محدود كردن آزادی‌های اجتماعی تاكيد نخواهند كرد و به مسايلی همچون حجاب، ماهواره و ... كاری نخواهند داشت .

به لحاظ اقتصادی نيز معتقد بوديم كه اين ها تلاش خواهند كرد در كوتاه مدت با تزريق پول و ارز در جامعه، رضايت مردم را جلب كنند، چرا كه سال‌ها در دوره آقای خاتمی، شعار معيشت، اشتغال و ... داده‌اند و به قيمت نابودی حساب ذخيره ارزی، سعی خواهند كرد در كوتاه مدت، بخشی از مردم را راضی كنند .

همچنين گفتيم كه به لحاظ سياسی انسداد كامل در كشور ايجاد خواهد شد و با تمام قوا با آزادی سياسی اعم از آزادی احزاب، مطبوعات، انتخابات و ... مقابله خواهند كرد .

امروز ٨ ماه از استقرار اين حاكميت گذشته است. گر چه زمان سپری شده برای قضاوت در مورد عملكرد اين مجموعه كافی نيست ولی بهتر است مروری داشته باشيم بر عملكرد ٨ ماهه دولت جديد و ميزان انطباق آن با پيش‌‌بينی‌ها . اين پيش‌بينی‌ها را از آن جهت تحت عنوان الگوی چينی نام برديم كه چين هم اين سياست‌ها را اعمال كرده است . اين الگو هميشه مورد توجه اقتدارگرايان ايران بود به طوری كه در سال‌های آغازين اصلاحات، كسانی را برای تحقيق و مطالعه اين الگو به چين فرستادند و حتی كتابی هم در اين زمينه منتشر كردند .

در زمينه سياست خارجی، پيش‌بينی ما علی‌رغم مواضع تندی كه عمدتاً مصرف داخلی دارد در حال تحقق است. آقای لاريجانی در مصاحبه‌ای صريحاً آمادگی خود را برای مذاكره مستقيم و بدون قيد و شرط با آمريكا اعلام می‌كند. آقای حكيم از ايران و آمريكا برای مذاكره مستقيم درباره مسايل عراق؟! درخواست می‌كند و مورد موافقت ايران قرار می‌گيرد .

رهبری در سخنرانی فروردين ماه سال جاری در مشهد مذاكره با آمريكا را مشروط به اينكه مواضع ايران به آمريكا تفهيم شود، تأييد می‌كند و بالاخره آقای احمدی نژاد با ارسال نامه به بوش، صرفنظر از محتوای آن، باب جديدی در روابط دو طرف باز و پس از ۲۷ سال با آمريكا رابطه می‌گيرد .
بعضی‌ها می‌گويند اگر می‌خواستيد با آمريكا مذاكره كنيد و اين فتح بابی باشد برای گفتگو، چرا محتوايشب بخير

نامه اينقدر تند است و سراسر نامه انتقاد از آمريكا است؟ جواب بسيار روشن است. هيچ كس فراموش نكرده است كه سه سال قبل حتی بحث مذاكره و رابطه با آمريكا جرم محسوب می‌شد و عباس عبدی به جرم نظرخواهی در اين باره روانه زندان شد .

در حال حاضر هم رهبری تأكيد كرده است كه اگر مذاكره در جهت تفهيم مواضع ما باشد ايرادی ندارد اما اگر آمريكا كماكان بخواهد از موضع زورمدارانه وارد شود، تمايلی برای مذاكره نداريم و با توجه به رهنمود ايشان، طبيعی است كه در اين نامه "بايد مواضع به روشنی به آمريكا تفهيم می‌شد". از طرف ديگر پايگاه اجتماعی ای كه اين مجموعه را حاكم كرده و ٨ سال تمام شعار ضدآمريكايی شنيده است و در جريان جرم بودن مذاكره و رابطه با آمريكا بوده، به سادگی زير بار مذاكره دوستانه با آمريكا و نامه فدايت شوم، نمی‌رود . حتی لقب "الهام الهی” گرفتن نامه هم به همين دليل است كه می‌خواهند آن را همتراز با نامه پيامبر(ص) به رهبران وقت جهان و همچنين نامه امام (ره) به گورباچف معرفی كنند تا از آن بوی مذاكره و رابطه با آمريكا استشمام نشود. البته امروز همان نگرانی قديمی وجود دارد كه آمريكا زير بار مذاكره نرود .

با توجه به مواردی كه ذكر شد، محتوای نامه اين واقعيت را نفی نمی‌كند كه رئيس جمهور ايران برای اولين بار پس از پيروزی انقلاب اسلامی به رئيس جمهور آمريكا نامه نوشته و حتی اعلام كرده است كه منتظر جواب نامه است. در واقع اين نامه مثل تيم پينگ پونگی است كه در زمان نيكسون (رئيس جمهور وقت آمريكا) به چين مائو فرستاده شد كه زمينه برای برقراری روابط چين و آمريكا فراهم شود، گر چه در ظاهر ربطی به موضوع نداشت .

در زمينه مسائل اجتماعی، برخلاف تصور بعضی‌ها، در اين ٨ ماه موج جديدی از بگير و ببند جوانان به خاطر پوشش و حجاب ايجاد نشده است. حتی نيروی انتظامی هم بعد از تجمع معترضان در برابر مجلس اعلام كرده كه برنامه‌ای برای برخورد ندارد و آقای احمدی‌نژاد هم در يك سخنرانی كاملاً مدنی! در زمينه حجاب، مسئله را شخصی و بی‌ارتباط با دولت دانستند؟! بعد هم دستور دادند كه زنان حق ورود به استاديوم‌ها را داشته باشند و تنها پس از توصيه رهبری مبنی بر رعايت نظر مراجع، دستور خود را متوقف كردند .

در مورد مسائل اقتصادی هم امداد غيبی شامل حال دولت شده است و قيمت نفت به حدود ۷۰ دلار رسيده و باعث شده امكان تهيه مسكن‌های دلاری و ريالی، برای تسكين برخی از دردهای اقتصادی، به قيمت تخريب ميان مدت و دراز مدت اقتصاد و برنامه‌های توسعه، فراهم شود .

سازمان مجاهدين طی بيانيه‌ای، به شدت به بودجه سال ٨۵ اعتراض كرد، حتی در مجلس هم مخالفت‌هايی شد، ولی بعيد است توده مردم اين انتقادها را بپذيرند، چرا كه افزايش بودجه جاری يعنی توزيع پول، آن هم به صورت فوری بين آحاد جامعه. هيچ كس هم نمی‌آيد بگويد اين پولی را كه الان به ما می‌دهيد صرف سرمايه‌گذاری كنيد كه نسل‌های آتی ما بهره‌مند شوند يا ۵ سال ديگر اشتغال زايی شود . دم غنيمت است !! حتی اگر حقوق خود ما را افزايش دهند بيشتر خوشحال می‌شويم تا بگويند در آينده ۵ تا سد احداث می‌كنيم. چيزی كه احتمالاً در كوتاه مدت برای مردم ملموس است اين است كه صندوق مهر رضا داشته باشند كه از آن وام بگيرند. حاكميت جديد هم در اقتصاد به دنبال همين تأثيرات كوتاه مدت است و نه رشد اقتصادی مستمر دو رقمی نظير چين .

در اينجا بايد اضافه كنم كه آنچه اتفاق افتاده است نه يك رويداد ميمون و خجسته، بلكه مسابقه‌ای است برای توزيع ثروت ملی در كوتاهترين زمان ممكن در بين مردم. روزی هم كه من شعار آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم را شنيدم گفتم اين يك خيانت بزرگ است .

هيچ آدم عاقلی سرمايه‌ و ثروتش را نمی‌فروشد كه درآمد حاصله را به تأمين نيازهای جاری خود اختصاص دهد. متأسفانه با اين شيوه‌های اقتصادی كه در پيش گرفته‌اند اقتصاد مملكت رو به نابودی می‌رود . به هر حال در هر سه زمينه‌ای كه صحبت شد پيش‌بينی‌های ما كمابيش درست از آب درآمد. تنها در زمينه تحديد آزادی‌های سياسی، برخی از دوستان تصور می‌كنند پيش‌بينی ما صحيح نبوده است و محدوديت آزادی‌ها كمتر از حد انتظار است . من معتقدم حاكميت جديد كماكان به دنبال بستن فضای سياسی است، اما اولاً الزاماً نبايد اين كار با بگير و ببند همراه باشد. همين كه می‌توان با يك تلفن دستور داد كه مطلبی چاپ نشود و همه روزنامه‌ها و جرايد به دليل ترس از توقيف، تمكين كنند مدلی از انسداد سياسی است . همين چند وقت پيش بود كه به دبير كل ما تلفن كردند كه اگر بيانيه جبهه مشاركت را در مورد مسايل هسته‌ای در نشريه داخلی خود چاپ كنيد، نشريه توقيف خواهد شد. در دوره اصلاحات خيلی‌ها زير بار اين نوع دستورات نمی‌رفتند چون فكر می‌كردند حاميانی در دولت و مجلس دارند، ولی امروز برای حفظ نشريه مجبور به اطاعت هستند .

ثانياً، زمانی بنده به عنوان نايب رئيس مجلس سخنرانی می‌كردم و راديو مجبور بود آن را پخش كند و طبعاً اثربخشی بيشتری داشت، ولی امروز در اين جمع محدود سخنرانی می‌كنم و شايد در نشريه داخلی يا سايتی منعكس شود كه ۱% جامعه هم از آن مطلع نشود. به اين ترتيب يكی از راه‌های ديگر تحديد آزادی‌های سياسی، تحديد تأثيرگذاری است. در دوره اصلاحات از مقامی سوال كردم، چرا در گذشته دو نشريه آدينه و دنيای سخن كه مديرانشان دگرانديش بودند تحمل می‌شد و امروز روزنامه سلام تحمل نمی‌شود؟ پاسخ داد برای آنكه آن ها تأثيرگذار نبودند .

ثالثاً ، تا ۲ سال بعد از كودتای ۲٨ مرداد هم هنوز روزنامه‌های طرفدار نهضت ملی چاپ می‌شدند و به تدريج و پس از تثبيت حاكميت جديد، همه صداها خفه شد .

رابعاً، مسايلی عمده هم وجود دارد در ارتباط با سياست خارجی كه كار تحديد آزادی‌های سياسی را مشكل می‌كند. آمريكای امروز متفاوت با آمريكای كودتای ۲٨ مرداد يا دوران آلنده و پينوشه است .
آن زمان آمريكا به خاطر منافع خود از تمام رژيم‌های ديكتاتوری دفاع می‌كرد، اما استراتژی امروز آنها، حداقل علی‌الظاهر، دفاع از دموكراسی و حقوق بشر است. حتی می‌بينيم كه به كشورهايی مثل عربستان و مصر فشار می‌آورند كه بعضی از شاخص‌های دموكراسی را رعايت ‌كنند .

دراين شرايط آمريكا نمی‌تواند با كشورهای ناقض حقوق بشر و غيردمكراتيك وارد معامله جدی شود، خصوصاً وقتی شرايط جهانی را به نحوی شكل داده است كه يك خاكريز بيشتر نمانده كه ماده ۷ منشور ملل متحد را عليه ايران در شورای امنيت به تصويب برساند. اين هم مانع ديگری بر سر راه تحديد آزادی ها است .

در اينجا به عنوان يك جمله معترضه بايد عرض كنم كه امروز دموكراسی ضامن استقلال و حاكميت كشورها ست . ديگر دوران ديكتاتورهای مصلح و مستقل مثل مرحوم ناصر گذشته است و استبداد ديكتاتوری خطری برای استقلال كشورهاست . از اين بحث بگذريم . به طوری كه ملاحظه می‌كنيد در زمينه انسداد فضای سياسی و تحديد آزادی‌ها هم، به چهار دليل، پيش‌بينی‌های ما چندان نادرست نبوده است . يكی اينكه خودسانسوری دورانديشانه جای سانسور را گرفته و صحيح هم هست .
دوم اينكه تأثيرگذاری مخالفان وضع موجود هنوز در حدی نيست كه نياز به بگير و ببند باشد .
سوم اينكه هنوز حاكميت جديد به طور كامل استقرار و تسلط نيافته است و بالاخره شرايط بيرونی و ضرورت حل مشكلات با آمريكای امروز، امكان بستن فضای داخلی را قدری مشكل كرده است .
ما انتخابات مجلس هفتم مقدمه ای برای انهدام اساس جمهوريت نظام می‌دانستيم و می‌دانيم. اتفاقاتی هم كه بعد از آن رخ داده و يا می‌دهد در همين جهت می‌باشد. امروز هم دارند اصالت نداشتن جمهوريت نظام را تئوريزه می‌كنند و ده‌ها سخن امام را دليل می‌آورند كه جمهوريت اصالتی ندارد و اصل اسلاميت است. در انتخابات دوره هفتم ، بنا به گفته رئيس جمهور و رئيس مجلس وقت، تكليف ۱۹۰ كرسی از قبل تعيين شده بود. مقامات مذكور اعلام كردند انتخابات نمايشی است و مجلس فرمايشی. و اين چيزی است كه پس از پيروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشته است. مجلس هفتم تداعی كننده مجلس هفتم دوره رضا شاه است كه مدرس‌ها و مصدق‌ها از آن دوره از مجالس رضاشاهی بيرون رفتند و از آن به بعد هر دو سال يكبار مجلس و دولت به ظاهر قانونی تشكيل شد، ولی همگی مسلوب‌الاختيار بودند . ما اميدوار بوديم شرايطی پيش بيايد كه رهبری كشور، رهبری اصلاحات را هم بر عهده بگيرد و به تعامل سازنده ميان رهبری و جنبش اصلاحی اميدوار بوديم .

درجريان اصلاح قانون مطبوعات در ابتدای كار مجلس ششم، رهبری طی يك پيام شفاهی به آقای كروبی و بنده اعلام كرد: «قانون مطبوعات دو سه ماهی است كه توسط مجلس پنجم اصلاح شده و هنوز به مرحله اجرا در نيامده و اشكالات احتمالی آن مشخص نشده است. بگذاريد چند ماهی از اجرای آن بگذرد و سپس اگر اصلاحی لازم بود، اعمال كنيد. اگر چنين نشود، من برخورد مجلس را سياسی تلقی كرده و در مقابل آن خواهم ايستاد» (نقل به مضمون). من به ناقل پيام كه آقای حجازی (منشی رهبر) بود گفتم به ايشان بگويند كه انشاءاله مجلس به نظر رهبر توجه خواهد كرد. در اولين فرصت اين موضوع را در جمع فراكسيون دوم خرداد مطرح كردم و رأی گرفته شد و با اكثريت قاطع به جز يك نفر رای دادند كه اصلاحات جزيی در قانون اعمال و به صحن برده شود تا هم نظر رهبری تامين شده باشد و هم اشكالات واضح قانون برطرف شود . توجه می‌فرماييد كه آن روز اصلاح‌طلبان به دنبال تعامل با رهبری بودند، دنبال اين بودند كه رهبری، رهبری اصلاحات را در دست بگيرد، اما در انتخابات مجلس هفتم مسأله‌ به شكل ديگری شد . البته آقايان خاتمی و كروبی كماكان در جهت تعامل خيلی تلاش كردند و دوستان اصلاح طلب هم به ما پيشنهاد كردند كه شما بياييد تحصن را بشكنيد، چون شما تحصن كرده‌ايد رهبری موضع گرفته، اگر شما اين كار را بكنيد ايشان صلاحيت‌ها را تاييد می‌كند. ما هم گفتيم حرفی نيست ولی آيا تضمين داريد يا خير؟ گفتند خير، تحليل ما اين است .

ما گفتيم خوب تضمين بدهيد اگر ما تحصن را شكستيم و هيچ اتفاقی نيفتاد شما هم به تحصن ما بپيونديد، كه بررسی كردند و جواب منفی دادند . در هر حال باز هم تأكيد می‌كنم انتخابات دور هفتم مجلس شورا قابل مقايسه با هيچ يك از حوادث قبلی دوره اصلاحات نبوده است. دقت بفرماييد درانتخابات دور هفتم حدود ۱۵ وزير و معاون رئيس‌جمهور، تمامی استانداران، صدها معاون وزير، رئيس دانشگاه و فرماندار استعفا دادند. وزير كشور اعلام كرد كه امكان برگزاری انتخابات غير رقابتی را ندارند و خلاصه رويداد مهم و بی‌سابقه‌ای در تاريخ انقلاب اسلامی بود و قطعا در تاريخ ثبت خواهد شد .

نبوی در باره انتخابات مجلس خبرگان گفت:

ما انتخابات خبرگان را خيلی مهم می‌دانيم. اگر دوستان اصلاح طلب ما درانتخابات دوم خبرگان درايت بيشتری نشان داده بودند، با توجه به آمادگی و حضور مردم در صحنه، شايد شرايط خبرگان دوم هم به گونه‌ ديگری رقم می‌خورد. می‌دانيد كه اكثر اصلاح‌طلبان در آن انتخابات شركت نكردند . ما به عنوان يك گروه اصلاح‌طلب، خودمان را ملزم می‌دانيم در انتخابات حضور فعال داشته باشيم مگر اينكه راه را برای ما طوری ببندند كه نتوانيم كاری بكنيم،‌ مانند انتخابات مجلس هفتم. لازم است اعلام كنم درهر انتخاباتی شركت خواهيم كرد مگر شرايط يك انتخابات سالم و رقابتی فراهم نشود . ما معتقديم در انتخابات خبرگان، جريان اقتدارگرای حاكم بنا دارد اختيارات خودش را تسری بدهد به خبرگان و به جای افراد فعلی، افراد گوش به فرمان حضور داشته باشند .

حالا آقای مصباح يا كس ديگر، زياد مهم نيست. جنبه مثبتی كه وجود دارد اين است كه بسياری از جريانات فكری و سياسی متوجه اين مساله شده‌اند و قصد شركت فعال در انتخابات را دارند و اين امر مهمی است و اگر در خبرگان، نامزدهای اصلاح‌طلب به هر دليل نتوانند به آن مجلس راه يابند، حداقل بايد تلاش كرد غير اقتدارگرايان در اين انتخابات پيروز شوند. من تصورم اين است كه اگر حزب پادگانی در اين انتخابات، نظير دور نهم دخالت كند احتمال اين می‌رود از مجموعه محافظه‌كاران و اصلاح‌طلبان شكست بخورند. با توجه به اين شرايط حساس بايد چه در خبرگان و چه در شوراها اصل را بر اجماع اصلاح‌طلبان بگذاريم . اصلاح‌طلب‌ها نبايد نامزدهای متفرق بدهند، چراكه اجماع، شرط لازم برای پيروزی است. سازمان هم هميشه اساس را بر اجماع گذاشته است و درچند انتخابات گذشته كانديدا معرفی نكرده و به دنبال اجماع اصلاح‌طلبان بوده است. هر جا هم كه احتمال پيروزی نداشته باشيم پيروزی محافظه‌كاران را به پيروزی اقتدارگرايان ترجيح می‌دهيم .