ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

مصاحبه مهم وافشاگرانه عيسی سحرخيز با صدای آلمان
درپشت پرده
يك تيم نظامی- امنيتی
با امر رهبر قدرت را بدست گرفته اند

 
 
 
 
 

با واگذاری پست معاون امنيتی دادستانی مركز به "حداد"، عملا مشخص شد كه افراد دولت سايه، گردانندگان سازمان امنيت موازی و گردانندگان ستاد مقابله با اصلاحات، در حاكميت يكدست رودربايستی را كنار گذاشته و يكی بعد از ديگری مقام اجرائی می‌گيرند. (همين موقعيت تا حدود زيادی در مجلس هفتم حاكم است. نامه بروجردی رئيس كميسيون امنيت مجلس به فوتباليست فرانسوي(زيدان) و يا انتقاد وی از خاتمی در اولين ديدار با رئيس جمهور وقت، پس از انتخابات مجلس هفتم كه درآن بدليل افشای قتل های زنجيره ای و تصفيه در وزارت اطلاعات از خاتمی انتقاد كرد، و يا حضور امثال سعيدمطلبی مستند ساز امنيتی كه درعراق دستگير شده بود و اكنون نماينده مجلس است و يا حضور سيدجمال الدين جهرمی از عاملين مستقيم ترور رهبران كردهای ايران در رستوران ميكونوس برلين با نام مستعار"هاشمی” و از جهرم، اينها تنها نمونه هائی از پشت به جلوی صحنه آمدن مقابله كنندگان با جنبش اصلاحات اند. بنابراين، به جلوی صحنه آمدن امثال حداد، همانگونه كه سحرخيز می‌گويد زياد تعجب آور نيست. زيرا باندی كه قدرت را بدست گرفته از همين قماش است. از قماش بروجردی، مرتضوی، احمدی نژاد، حداد، پورمحمدی (عامل قتل عام زندانيان سياسی درسال 67) و يا سردار ذوالقدر عامل بسيار از ترورها و از جمله ترور حجاريان.- پيك نت)

 

 

راديو آلمان با عيسی سحر خيز مديركل مطبوعات خارجی در دولت خاتمی و نماينده مطبوعات در هيات نظارت، مصاحبه ای خواندی كرده است. عيسی سحرخيز كه درهيات نظارت بر مطبوعات آشنائی نزديك با محسنی اژه ای داشته و حتی يك تكه از گوشت دستش زير دندان وی رفته (درجريان بحث در هيات نظارت بر مطبوعات كه هر دو در آن حضور داشتند) دراين مصاحبه به سئوالاتی پيرامون كشف انقلاب مخملی توسط محسنی اژه ای پاسخ داده است. محسنی اژه ای مدعی شده كه جهانبگلو را به اين دليل دستگير كرده كه می‌خواسته انقلاب مخملی به سبك اروپای شرقی و جمهوری های اتحاد شوروی سابق درايران راه بياندازد.

در زمان وزارت علی فلاحيان نيز او مدعی كشف يورش فرهنگی غرب شد. در دوران وزارت اطلاعات سايه كه می‌گويند پورمحمدی وزير كشور كنونی و همين محسنی اژه ای آن را اداره می‌كردند سيامك پورزند را تابلوی ادامه يورش فرهنگی غرب كردند و زير شكنجه بردند. پيش از فلاحيان نيز حجت الاسلام ريشهری ماجرای سيدمهدی هاشمی را علم كرده بود. حجت الاسلام دری نجف آبادی، وزير تفاهم شده رهبر و خاتمی نيز كار را با دستگيری شهردار تهران و شهرداران نواحی و سپس طرح قتل "ناصبی” ها، يا شكار دگرانديشان (قتل های زنجيره ای) آغاز كرد كه البته زود ناكام و رسوا شد.

 ظاهرا تنها وزيری كه در وزارت اطلاعات فيل هوا نكرد "علی يونسی” وزير اطلاعات خاتمی بود. محسنی اژه ای نيز می‌خواهد با سوژه "انقلاب مخملی” يك فيل هوا كند و همه ماجرا تظاهرات اعتراضی دانشجويان به منحل كردن انجمن های اسلامی و اخراج استادان در طرح بازنشستگی زود هنگام، شورش مردم در شهرهای آذربايجان، شورش های نوبتی و پراكنده در كردستان و گروگانگيری در بلوچستان و انفجار در اهواز و شيراز و يحتمل شورش و تظاهرات مردم آشتيان بدنبال تجاوز به يك دختر دانشجو درجريان بازجوئی در نيروی انتظامی و... را بياندازد گردن جهانبگلو و طرح امريكا برای ايجاد يك انقلاب مخملی درايران!

سحر خيز در همين ارتباط مصاحبه كرده و با شناخت كاملی كه از محسنی اژه ای دارد گفته است:

 

نه دانش آقای اژه‌ای و نه تجربه‌شان هيچكدام برآمده از اطلاعات لازم در علوم سياسی و مسايل اطلاعاتی و امنيتی نيست و صحبت‌هايی را كه الان مطرح كرده‌اند از يكسو بيانگر سازمان‌يافتن اقدامهای متفرقه‌ای بوده كه تاكنون در حوزه مطبوعات، فعالان سياسی، جنبش دانشجويی وNGO ها ما بصورت پراكنده و غيرسازماندهی‌شده شاهدش بوده‌ايم. از سوی ديگر ما بايد به اين مسئله توجه كنيم كه ظاهرا ايشان به جمع‌بندی جديدی رسيده‌اند و اين صحبت‌ها می‌تواند يك نقطه عطفی باشد.  من اميدوارم كه آقای اژه‌ای بعنوان وزير اطلاعات چندسال ديگر همانطوری كه در مورد مطبوعات آمدند و معترف شدند كه ما ۵ـ۴ نفری بوديم كه هيچ چيزی در مورد مطبوعات نمی‌‌‌دانستيم و دست به تعطيلی مطبوعات زديم، الان هم در مسايل ديگر وارد اينكار نشوند.  من تصورم اين است، كه اگر از آقای اژه‌ای بخواهيد كه يك سطر در مورد «انقلاب مخملي» برای شما مطلب بنويسند و بگويند چه اتفاقی می‌تواند بيفتد و نيروهای سياسی و اجتماعی جامعه بايد چه وضعيتی داشته باشند كه «انقلاب مخملي» صورت بگيرد، ايشان در يك صفحه هم نمی‌‌‌توانند به شما چيزی ارائه بدهند.    فقط شنيده‌اند كه در كشورهای اروپای شرقی يك چيزهايی به اسم «انقلاب مخملي» صورت گرفته و احيانا آمريكا هم در اين ماجراها نقش داشته و برای ايران هم يك چنين طرحی را دارند. اما اگر از ايشان بپرسيد اين مولفه‌هايی كه صحبت می‌كنيد در درون ايران چه بوده و آيا فرضا نمونه‌هايی كه در آنجا اتفاق افتاده مستمر بوده، در هيچكدام از اينها نمی‌‌‌توانند وارد جزييات ماجرا بشوند. به نظر من يك موضوعی را پيدا كرده‌اند و می‌خواهند با مخالفين با اين حربه برخورد كنند. همانگونه كه مطبوعات را وقتی می‌خواستند ببندند، كسی از زبانش يك «پايگاه دشمن» را پراند و آنها هم گرفتند و عمل كردند، كسی در مورد «كيف دلار» صحبت كرد و آنها روزنامه‌نگاران را گرفتند. كسی در مورد«براندازی آرام» صحبت كرد، فعالان سياسی را گرفتند، كسی از«شبكه‌های عنكبوتي» صحبت كرد، بعد وبلاگ‌نويسها را گرفتند و در مورد مسايل مختلف هركدام از اين صحبت‌ها را گرفتند و محملی شد برای دستگيری‌ها، اعمال شكنجه‌های روحی و فشارهای جسمی كه افراد اعتراف بكنند و بگويند چنين چيزی هست. جايگاه آقای جهانبگلو بعنوان يك استاد دانشگاه ارتباط ها و عدم ارتباط‌هايش با بطن جامعه،‌ با توجه به اينكه انقلابهای بقول معروف «مخملي» نياز به يك پايگاه توده‌ای دارد، درنقاطی بايد آرا چنان شكننده و بهم نزديك باشد كه بشود افراد را بسيج كرد كه آقای جهانبگلو بنده خدا اصلا در اين وضعيت نيست، نشان می‌دهد كه يك حربه‌ای را گرفته‌اند، يك نقطه عطف جديدی شروع شده، نگرانی‌هايی را در مورد آينده دارند و می‌خواهند با اين حربه تمام مخالفين خودشان را به اسم كسانيكه دنبال «انقلاب مخملي» هستند، كسانيكه دنبال تخريب دولت هستند، با اينها می‌خواهند برخورد بكنند.

- آقای سعيد مرتضوی دادستان عمومی و انقلاب تهران هم، آقای حسن حداد را به سمت معاون امنيت دادسرای عمومی و انقلاب تهران منصوب كرده‌ و از جمله تاكيد كرده‌اند روی «برخورد قاطع با مسايل امنيت ، جاسوسی،  براندازی و برهم‌زدن نظام و آسايش عمومي». آيا ميان اين حركت و اظهارات آقای مرتضوی با اظهارات اخير وزير اطلاعات هم ارتباطی می‌بينيد؟

عيسى سحرخيز: در مورد مطبوعات و مسايل ديگر ما شاهد يكنوع همكاری بسيار نزديك آقای مرتضوی و آقای اژه‌ای بوده‌ايم . و بعد البته وقتی كه آقای اژه‌ای در حاشيه بود، نوعی رقابت هم ميان اين افراد وجود داشت . ولی از آنجاييكه هر دو فرد عامل اجرايی هستند و عامل ديگران هستند، ما بايد فكر كنيم كه در جايی طرحی طراحی شده، تقسيم كاری صورت گرفته و به اين افراد اين وظيفه واگذار شده است و فردی هم مثل آقای حداد كه پيشينه‌اش نشان می‌دهد كه در اين ماجراها ايفای نقش می‌كرده، الان كه حاكميت يگانه شده، به وی نقشی روتر و رسمی‌تر می‌دهند كه بخواهد در اين چارچوب عمل بكند.

همانطور كه می‌دانيد حاكميت جديد كه برآمده از يك حزب پادگانی‌ست جريان تندرو را نمايندگی می‌كند و طبيعتا از آنجاييكه ماهيت و هويت تماميت‌گرا و تماميت‌خواه دارد جريانهای ديگر را حذف می‌كند و نمی‌‌‌تواند حرفها و نقدهای آنها را بربتابد.  و ما شاهد اين مسئله هستيم كه حتا فردی مثل آقای شكوهی را دستگير می‌كنند و در اينجاست كه افرادی  مثل آقای سليمی نمين و آقای توكلی می‌آيند صحبت می‌كنند از دستگيری‌های غيرقانونی ، برخوردهای نامناسب و چيزهايی كه در اين ۸ـ۷ ساله بطور مكرر در جامعه تكرار شده است.  ولی اين دوستان به دليل اينكه هنوز كسی سراغ خودشان نمی‌‌‌آمده، به اين مسئله توجه نداشتند.  جريانهای تماميت‌خواه و تندرو به دليل اينكه نمی‌‌‌تواند همين حد از انتقادات را هم بپذيرد، الان به نوعی با كسانيكه كه بهرحال يك حدی از عقلانيت را می‌پذيرند دارد برخورد می‌كند . وگرنه چيز خاصی اتفاق نيفتاده و در اين ۸ـ۷ ساله ما شاهد چنين برخوردهايی بوده‌ايم، حتا حذف فيزيكی افراد، كشتارها و آن ترورها و همينطور سقوط اتوبوس . و اين دوستان در اين زمانها همه‌‌ی اين را شنيدند و سكوت كردند. الان منافع خودشان در خطر افتاده، جريان تندتری وارد عمل شده، اينها در خطر هستند كه حذف بشوند و دارند واكنش نشان می‌دهند . وگرنه، غير از اينكه اين دايره‌ى برخورد يك‌ذره وسيع‌تر شده و گوشه‌ی آنهم به بخشی از جريان محافظه‌كار گرفته، اتفاق خاصی نيفتاده است . و طبيعتا اگر اينها سهم‌شان را بگيرند و يك‌ذره مورد ملاطفت قرار بگيرند، شاهد سكوتشان خواهيم بود.

- مسئله‌ای كه در اين ميان مطرح می‌شود اين است كه دقيقا اين نيروهای تندرو چه جريانهايی هستند؟ گويا فشارها چنان افزايش يافته كه حتا مثلا آقای عماد افروغ، عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس هم (كه از نظر خيلی‌ها جزو نيروهای تندور محسوب می‌شود) اخيرا گفته‌اند «فضا بحدی تنگ شده» كه نمی‌‌‌توانند «براحتی حرفهای گذشته» خودشان را بيان كنند. فكر می‌كنيد فشار اصلی برای جلوگيری از انتقاد از دولت آقای احمدی‌نژاد از سوی چه جريان، شخصيت يا نيروهايی اعمال می‌شود؟

عيسى سحرخيز: جريانی كه حكومت را الان در اختيار گرفته،‌ مجبور شده بخشی از نيروهای خودش را از پس پرده بيرون بياورد و به اسم و با مسئوليت به آنها شغل و كار بدهد. البته هنوز هم ديگرانی هستند كه در پس پرده دارند كار می‌كنند، همان جريان ضداصلاحات سابق كه هدايت اين كار را دارد . آن نيروی نظامی و امنيتی پشت پرده به رهبری رهبر جمهوری اسلامی اينكار را هدايت می‌كند و هرجا هم بين اين دو جريان محافظه‌كار تضاد منافع پيش می‌آيد يا حس می‌كنند كه امكان دارد صدمه ببينند، دچار چالش و حتا مخاصمه می‌شوند. ولی آن جريانی كه الان گروه به گروه را حذف كرده و دايره خودی و غيرخودی را هرروز تنگتر می‌كند، طبيعتا بگونه‌ای عمل می‌كند كه برخی از اين جريانهای محافظه‌كار فكر می‌كنند فضا برايشان تنگتر شده است.