ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  مردم هنوز نمی دانند، در آن 8 سال چه گذشت
گزارش ديرهنگام
مظلوميت دولت خاتمی
 
 
 
 

 

عبدالله رمضان‌زاده عضو شورای مركزی جبهه مشاركت طی سخنانی در كميته دانشجوئی منطقه تهران اين جبهه گفت:

در آغاز دولت اصلاحات در حوزه‌ خارجی، هيچ دولت بزرگی در ايران سفير نداشت و روابط با بسياری از كشورها بحرانی بود. از لحاظ اقتصادی بنا به دلايل مختلف در بدترين شرايط بوديم. قيمت نفت 7دلار بود كه البته به 12 دلار هم رسيد. اما در حوزه‌ی داخلی و به‌رغم حمايت نهادهای مردمی از دولت اصلاحات، كليه‌ی نهادهای قدرت از مجلس و قوه‌ی قضاييه گرفته تا نيروهای مسلح مخالف دولت بودند. در چنين شرايطی دولتی روی كار آمد كه برنامه‌ی مشخصی داشت و مردم به آن رای داده بودند. بنابراين دولت با حداقل امكانات داخلی و حداكثر فشارهای خارجی و انتظاراتی از سوی مردم مواجه شد كه در چارچوب توانايی‌اش نبود. در عين حال، طبقه‌ی متوسط ايرانی كه خود عامل اصلی روی كار آمدن دولت اصلاحات به شمار می‌آمد، تصميم به دخالت در سياست گرفت و به صورت يك جريان سياسی در برابر تحريم‌ها درآمد.

در هنگام آغاز به كار دولت احمدی‌نژاد تقريبا ما با تمام دنيا به يك تعامل رسيده بوديم و اين تمايل جهانی به ايران جز در دوره‌ی خاتمی در هيچ دوره‌ای از تاريخ معاصر ايران نبوده است. بنابراين می‌شود گفت محيط سياست خارجی كاملا محيط مناسبی بود.

از نظر داخلی هم تمام نيروهای درونی نظام با دولت جديد همراه هستند و در مسايل و اوضاع اقتصادی هم از بالاترين سرمايه‌های كشور در طول تاريخ ايران برخوردارند. ولی به لحاظ حمايت‌های مردمی برای اولين بار در بعد از انقلاب با كمترين حمايت‌های مردمی (از لحاظ درصد آرای كسب شده) مواجه‌اند و به همين خاطر است كه برای جلب حمايت مردم از شيوه‌های بسيار متفاوت از دولت‌های قبل استفاده می‌كنند.

در زمينه‌ برنامه‌های كاری دولت اصلاحات بايد در مقدمه به اين امر اشاره كنم كه طبقه‌ متوسط ايران يك طبقه‌ی متوسط مالی نيست بلكه يك طبقه‌ متوسط فرهنگی محسوب می‌شود. در اين طبقه تعداد زيادی از دانشجويان و فارغ‌التحصيلان دانشگاهی حضور داشتند كه انتظارات خاصی را مطالبه می‌كردند. لذا با روش‌های پوپوليستی و عوام‌فريبانه امكان ارضای اين انتظارات نبود و به همين خاطر دولت ناگزير به ارايه‌ برنامه‌های عملی بود. به همين دليل «برنامه سوم» به صورت كاملا علمی ارايه شد. اين برنامه در واقع طرحی بود با نام «ساماندهی اقتصادي» و هر اقتصاددانی می‌توانست در اين طرح دخالت كند. خوشبختانه بانك مركزی هم اعلام كرده موفق‌ترين برنامه كشوری هم همين برنامه بوده است؛ چراكه در اين برنامه نظرات همه‌ی اقتصاددانان گنجانده شده بود. از نظر اوضاع اقتصادی در آغاز دولت اصلاحات شرايط چندان مطلوبی وجود نداشت اما تفاوت‌ها و سياست‌هايی كه در حوزه‌ی داخلی و روابط خارجی اتفاق افتاد توانست مشكلات را رفع كند. در روابط خارجی سعی بر اين بود كه هيچ كشوری از ما احساس خطر نكند. به طوری كه بسياری از كارشناسان معتقدند كه همكاری ايران و عربستان باعث افزايش قيمت نفت شد و اين امر امنيت و اقتصاد ما را شكوفا كرد.

ما توانستيم برنامه سوم را به پايان ببريم و به همين دليل احساس شد كه امكان رسيدن به اهداف چشم‌انداز 20 ساله كاملا وجود دارد. در واقع بايد به جرأت گفت ما بنيان فكری و ساختارهای چشم‌انداز را حاصل دولت اصلاحات می‌دانيم. به لحاظ مسايل سياسی داخلی هم دولت اصلاحات با مشكلات و بحران‌های بسياری روبه‌رو شد كه بارزترين آن مخالفت‌های دستگاه اطلاعات با برنامه‌های دولت و برخورد مستقيم با روشنفكران بود كه تنها يكی از اين مخالفت‌ها مساله‌ی قتل‌های زنجيره‌يی در مسايل پيرامون آن بود.

از طرف ديگر طبقه‌ متوسط ايران می‌خواست خود را در جريان سياست نهادينه كند كه به شدت با آن مخالفت شد. تيراژ روزنامه‌ها به 300 تا 400 هزار نسخه رسيده بود و همين امر موجب توقيف بسياری از روزنامه‌ها شد. از لحاظ ديگر رسانه‌ها هم، رسانه‌ ملی شروع به تخريب دولت نمود كه يكی از كوچك‌ترين نمونه‌های آن قضيه‌ گوشت‌های آلوده بود كه وقتی با جريان آنفلوانزای مرغی مقايسه می‌شود به سياست‌های رسانه‌ ملی و جهت‌گيری اين رسانه می‌توان پی برد.

دستاوردهايی كه دولت اصلاحات به دست آورد اگرچه بسيار بود اما امكان ارايه و اطلاع‌رسانی برای ما وجود نداشت. به عنوان مثال در دولت آقای خاتمی به مهار آب‌های ايران بايد اشاره كنم كه اگرچه دولت آقای هاشمی در سدسازی و مهار آب به توانمندی معروف شد، اما مهار آب‌های ايران در دولت خاتمی به چهار برابر دولت سازندگی رسيد. از اين امر مهم‌تر از تحول بزرگی بود كه در صنعت نفت ايجاد شد؛ در بخش نفت در تمام دوران پس از انقلاب توليد نفت به اين مقدار نرسيده بود. دولت آقای خاتمی اعلام كرد كه ما برای ‌120 سال آينده نفت نخواهيم داشت. در دولت اصلاحات تنها 2 ميليارد و 500ميليون دلار صرف اكتشاف نفت شد.

آخرين موردی كه می‌خواهم به آن اشاره كنم، منطقه‌ عسلويه است كه يكی از اتفاقات نادر در صنعت نفت ايران محسوب می‌شود؛ يك حوزه ‌200 متر مربعی كه بزرگ‌ترين منبع گاز دنياست كه اگر ‌20 فاز پروژه آن به بهره‌برداری برسد ما به رقمی به ميزان5ر4 ميليارد دلار در سال می‌رسيم كه البته امروز متاسفانه گويا اصلا به فراموشی سپرده شده است.