ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

قرُبون بِرم خدا را
اين جام و چند هوا را
روزنا - مسيح‌ علی‌نژاد

 
 
 
 
 

تصوير اول‌:

تريبون‌ رياست‌ مجلس‌ ششم‌ در اختيار رئيس‌ اصلاح‌طلب‌ آن‌ است‌ و راديو اعتراض‌ رئيس‌ به‌ صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران‌ را به‌ كرات‌ پخش‌ می‌كند كه‌ او از «تحريف‌»،«انقطاع» و پخش‌ «سليقه‌ای‌» سخنان‌ خود در تلويزيون‌ گلايه‌ می‌كند.

تصوير دوم‌

همه‌ چراغ‌های مجلس‌ هفتم‌ روشن‌ است‌ و رئيس‌ اصولگرای اين‌ مجلس‌ نزديك‌ به‌ پنج‌ دوربين‌ صدا و سيما به‌ همراه‌ سمفونی صدا و نور و تصوير و دو مجری تقريبا معروف‌ تلويزيون‌ را گرد خود دارد تا در نهايت‌ طولانی‌ترين‌ گپ‌ و گفت‌ تلويزيونی رئيس‌ مجلس‌ هفتم‌ روی گيرنده‌های سراسر كشور قرار گيرد.

مشابه‌ تصوير اول‌ برای رئيس‌ دولت‌ اصلاحات‌ آنگونه‌ رخ‌ داد كه‌ رئيس‌ دفتر سيدمحمد خاتمی نيز طی نامه‌ای به‌ صدا و سيما نحوه‌ مواجهه‌ و پوشش‌ خبری اين‌ رسانه‌ ملی با مواضع‌ دولت‌ را مورد اعتراض‌ قرار داد و مشابه‌ تصوير دوم‌ نيز برای رئيس‌ دولت‌ اصولگرا چنين‌ رخ‌ می‌نمايد كه‌ اين‌ روزها دوربين‌های صدا و سيما از چندين‌ كيلومتری شهری كه‌ احمدی‌نژاد قصد سفر به‌ آن‌ را می‌كند، آماده‌باش‌ ايستاده‌اند تا در نهايت‌ سفرهای استانی رئيس‌جمهوری در قالب‌ يك‌ برنامه‌ كامل‌ تلويزيونی بر روی گيرنده‌های سراسر كشور قرار گيرد

نگاه‌ دوگانه‌ رسانه‌ ملی به‌ دولت‌ها و مجلس‌های گذشته‌ و فعلی از اين‌ رو قابل‌ تامل‌ و بررسی است‌ كه‌ به‌ هر تقدير در پايداری و ماندگاری جريان‌های حاكم‌ بر دولت‌ها و مجلس‌های هر دوره‌ اگرچه‌ ترديدها و اما و اگرهای بسياری وارد است‌ اما در ملی بودن‌ و فراجناحی بودن‌ رسانه‌ای كه‌ مخاطبانش‌ هرگز قابل‌ قياس‌ با ساير رسانه‌های نوشتاری و ديجيتالی نيست‌، نبايد ترديد و خدشه‌ وارد كرد؛ كه‌ حاصل‌ آن‌ بستن‌ شبكه‌های خبری رسانه‌ ملی و گشودن‌ دريچه‌ خبری‌ای باشد كه‌ عاملان‌ آن،‌ پايه‌های اين‌ شبكه‌های خبررسانی را عموما بر ويرانه‌های خبررسانی داخلی بنا می‌كنند. بدين‌ معنا كه‌ اگر اخبار داخلی در گردش‌ تهيه‌ و تدارك‌ و انتشار به‌ ناموجه‌ترين‌ شكل‌ ممكن‌ در اختيار مخاطب‌ قرار گيرد، تا آنجا كه‌ نه‌تنها به‌ ذائقه‌ مخاطب‌ خوش‌نيايد بلكه‌ او را برای دانستن‌ و كاويدن‌ آنچه‌ كه‌ در همان‌ گردش‌ ناصحيح‌ پنهان‌ مانده‌ است‌ تشنه‌تر كند، بی‌ترديد زمينه‌ برای استوار شدن‌ كانال‌های خبری خارجی بر خبرهای ويران‌شده‌ داخلی مهيا می‌شود. و اما دليل‌ ديگر مخاطب‌ برای بی‌اعتماد شدن‌ به‌ كانال‌های خبری داخلی و خوگرفتن‌ با منابع‌ خبری خارجی نيز برآمده‌ از نگاه‌ فصلی گردانندگان‌ رسانه‌ ملی است‌.

مخاطبی كه‌ تا ديروز رئيس‌ مجلس‌ يا رئيس‌ دولت‌ را چندان‌ در حلقه‌ صميمانه‌ دوربين‌ها و عوامل‌ و عناصر صداوسيما نديده‌ است‌، اما اينك‌ در يك‌ تغيير مدار ناگهانی همه‌ چراغ‌های مجلس‌ را برای برقراری ارتباط‌ چندسويه‌ مسوولان‌ جديد عرصه‌ حاكميتی با مردم‌ روشن‌ می‌بيند، طبيعی است‌ كه‌ پيش‌ از برقراری ارتباط‌، به‌ چرايی اين‌ تغيير مسير و رفتار تبعيض‌آميز صداوسيما می‌انديشد. لذا تا مادامی كه‌ برای پرسش‌های خود در مواجهه‌ با رفتار دوگانه‌ رسانه‌ ملی پاسخی نيابد، همه‌ تلاش‌های حتی مثبت‌ اين‌ رسانه‌ برای پاسخگو ساختن‌ مسوولان‌ را هم‌ به‌ ديده‌ ترديد می‌نگرد.« و چه‌ بسا برای تحليل‌ چنين‌ رفتاری باز هم‌ دريچه‌های تحليلی و خبری كانال‌های خارجی را بگشايد. چرا كه‌ نمی‌توان‌ در يك‌ فصل‌ از تاريخ‌ منتخبان‌ مردم‌ را در رسانه‌ ملی بيگانه‌ و غريبه‌ ديد و در فصلی ديگر گشودن‌ هر يك‌ از شش‌ كانال‌ محدود صداوسيما كافی باشد تا مهرورزی گردانندگان‌ اين‌ رسانه‌ با تمامی چهره‌های اصولگرای عرصه‌ يكپارچه‌ حاكميتی را نظاره‌گر بود.

آنچنان‌ كه‌  نمی‌توان‌ پذيرفت‌ در يك‌ فصل‌ از تاريخ‌، دوربين‌های صداوسيما حتی دمی كوتاه‌ اردوگاه‌ پرجنجال‌ و دعوای شورای شهر و شهرداری تهران‌ را ترك‌ نكنند تا آنجا كه‌ از اخبار مربوط‌ به‌ دود و ... طرفين‌ دعوا نيز دريغ‌ نمی‌شود، اما در فصلی ديگر وقتی چهره‌های اصولگرای شورای شهر تهران‌ تهديد به‌ استعفا و خروج‌ از اين‌ شورا می‌كنند دوربين‌های صداوسيما به‌ تصاويری مشغول‌ باشند كه‌ صحبت‌ از آبادانی و آبادگری است‌ بی‌هيچ‌ نزاعی‌.

ترديدی در عبث‌ بودن‌ و دل‌آزار بودن‌ نزاع‌های بی‌پايه‌ و اساس‌ اصلاح‌طلبان‌ در شورای شهر اول‌ نيست‌ كه‌ در نهايت‌ به‌ انحلال‌ انجاميد اما اگر انتقال‌ كامل‌ و بی‌وقفه‌ آن‌ دعواها به‌ افكار عمومی براساس‌ رسالت‌ خبری رسانه‌ ملی بود چگونه‌ است‌ كه‌ اينك‌ در بحبوحه‌ اختلافات‌ اعضای شورای شهر اصولگرا رسالت‌ خبری جايش‌ را با اخلاق‌ حرفه‌ای عوض‌ می‌كند و هيچ‌ دوربينی با آرم‌ صداوسيما سراغ‌ تهديدكنندگان‌ به‌ استعفا نمی‌رود*

شايد افكار عمومی يا حتی نخبگان‌ اينك‌ رسالت‌ رسانه‌ ملی در شناساندن‌ وزرای ناشناس‌ دولت‌ اصولگرا را كه‌ حتی گاه‌ مجری در اوج‌ صميميت‌، آنان‌ را با نام‌ كوچك‌ نيز خطاب‌ قرار می‌دهد، درك‌ می‌كنند و قدر می‌نهند اما آيا رسانه‌ ملی نيز برای پرسش‌های بی‌پاسخ‌ توده‌ مردم‌ و نخبگان‌ كشورش‌ قدر و جايگاه‌ قائل‌ است‌ تا خود را پاسخگوی واقعی رفتارهای دوگانه‌ای بداند كه‌ هنوز هم‌ سايه‌اش‌ را از فراز اين‌ رسانه‌ بر نداشته‌ است‌*

افكار عمومی نمی‌پذيرد كه‌ رسانه‌ ملی علی‌رغم‌ گذشته‌ اين‌ بار از اين‌ سوی بام‌ افتد و در حمايت‌ از دولت‌ و مسوولانی كه‌ همانند دولت‌ها و مسوولان‌ گذشته‌ منتخب‌ بخش‌هايی از جامعه‌اند، انرژی‌، خاص و توان‌ اهالی جام‌جم‌ را به‌ بيراهه‌ برد و سرگردان‌ تصميمات‌ دوگانه‌ مديران‌ شود. دولت‌ها و مجلس‌ها می‌آيند و صاحب‌ هر تفكری كه‌ باشند عمری كوتاه‌ دارند اما رسانه‌ و خبر و دست‌اندركاران‌ اين‌ عرصه‌ كه‌ نمايندگی افكار عمومی را عهده‌ دارند عمرشان‌ بلند است‌ و  نمی‌توانند غلطيدن‌ مداوم‌ مديران‌ از اين‌ سوی بام‌ به‌ آن‌ سوی ديگر را تا هميشه‌ تحمل‌ كنند.