ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

بيانيه جامع و تحليلی جبهه مشاركت در باره شورش مردم آذربايجان
 رعب و وحشت
نه مشكل آذربايجان را حل می كند
و نه مشكلات ديگر نقاط ايران را

 
 
 
 
 

چاپ كاريكاتور و نوشته‌‏ای موهن در روزنامه دولتی ايران وقايعی را به دنبال داشت. شايسته بود رييس‌‏جمهور به عنوان بالاترين مسوول اجرايی كشور در همان آغاز با عذرخواهی از مردم آذربايجان از تبعات آتی آن جلوگيری می‌‏نمود. صد حيف كه با ضعف تدبير و بی‌‏تجربگی مديران و مسوولين ذيربط از يك سو و بروز برخی اقدامات افراطی از سوی ديگر، فضايی رقم زده شد كه همچون گذشته ثمره‌‏ای جز فرو كوفتن مطالبات به حق مردم غيور آذربايجان نداشت.

امروز فراتر از تعريف و تمجيدهای تكراری و معمول از مردم شريف ترك‌‏زبان آذربايجان، آن هم در مواقع بحران می‌‏بايست برای يك بار هم شده، وضعيت اقتصادی، سياسی، فرهنگی و اجتماعی استان‌‏های آذری‌‏نشين را با لحاظ پيشينه درخشان تاريخی آن مورد بررسی موشكافانه و علمی قرار داد و پيش از توسل به زور و امنيتی و پليسی كردن فضا به چاره‌‏انديشی منطقی و اتخاذ شيوه‌‏های صواب در مواجهه با مطالبات قومی و درمان ريشه‌‏ای اين زخم كهنه پرداخت. "چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد."

جانفشانی‌‏ها و رشادت‌‏های مردم قهرمان آذربايجان در انقلاب مشروطيت و حركت‌‏های استبدادافكن آنان به رهبری ستارخان‌‏ها و ثقه‌‏الاسلام‌‏ها، حركت كوبنده و برق‌‏آسای مردم غيور تبريز در 29 بهمن سال 1356 كه هيمنه رژيم ستم‌‏پيشه پهلوی را در هم شكست و طليعه انقلاب اسلامی گرديد، ايثارگری‌‏ها و دلاوری‌‏های فرزندان استان‌‏های آذربايجان شرقی، آذربايجان غربی، اردبيل و زنجان در قالب "لشكر دريادل 31 عاشورا" در ايام جنگ تحميلی همگی نمونه‌‏ای از غيرت و حميت ملی آذربايجان در صيانت از تماميت ارضی كشور و مقابله با هجوم و نفوذ بيگانگان هستند. چه كسی است كه نداند آذربايجان اساسا دروازه ورود تجددخواهی در كشور بوده و "مكتب تبريز" نشانگر پيشگامی و منشاء بودن آذربايجان در روشنفكری، نوگرايی و تحول‌‏خواهی در يك صد و پنجاه سال اخير بوده است. اميركبير اصلاح‌‏طلب، پرورش‌‏يافته آذربايجان است. چه كسی است كه نداند آذربايجان خاستگاه فكر و انديشه، علم و ادب و هنر است و بسياری از شخصيت‌‏های برجسته علمی، ادبی، هنری، فكری و سياسی از طيف‌‏ها و نحله‌‏های مختلف و متنوع از اين سرزمين سر بر آورده‌‏اند.

چنين پيشينه درخشان در عرصه دفاع از تماميت ارضی و مبارزه با استيلای بيگانه، نقش تاثيرگذار در نوآوری، نوانديشی و تجددخواهی، و پيشگامی در عرصه فكر، انديشه، علم و ادب، توجه و عنايت شايسته‌‏ای را از دولت‌‏ها می‌‏طلبيد و می‌‏طلبد اما صد افسوس كه قاطبه مردم آذربايجان نه تنها چنين توجه و عنايت شايسته و درخور را احساس نكرده‌‏اند بلكه به باورشان همواره با بی‌‏مهری، تحقير، توهين، تبعيض و محروميت مواجه شده‌‏اند.

سياست ستيز با اقوام مختلف ايرانی به ويژه ترك‌‏زبان‌‏ها همواره در حكومت پهلوی دنبال می‌‏شده است. سوال اين است كه چرا مردم آذربايجان احساس می‌‏كنند كه در جمهوری اسلامی نيز به حقوق آنها بی‌‏توجهی و بی‌‏اعتنايی می‌‏شود؟ چرا صدا و سيما به عنوان رسانه ملی، هر از چند گاهی به توهين و تحقير مردم ترك‌‏زبان آذربايجان پرداخته و موجب تداعی احساس "شهروند درجه دوم بودن" در آنها شده است؟

چرا در قبال سياست غيرقانونی و نادرست برخی مقامات محلی در خصوص "ارك تبريز" عملا سياست سكوت پيشه گرفته شده است؟ اركی كه با آن پيشينه تاريخی و باستانی، سنگر مشروطه‌‏خواهان بوده است، اركی كه برای مردم آذربايجان نماد "آزادی، مقاومت، حكومت قانون و تحديد قدرت" بوده است؟

مردم مقايسه می‌‏كنند كه چرا در خصوص قضيه ميدان نقش جهان و برج جهان نمای اصفهان، آن همه اعتراض برمی‌‏خيزد (كه به زعم ما آن اعتراضات هم به حق بوده‌‏اند) ولی از كنار تخريب ارك تبريز و تحقير و تحت‌‏الشعاع قرار گرفتن و به محاق فراموشی سپرده شدن آن به سادگی عبور می‌‏شود؟

برای مردم آذربايجان اين سئوال بی‌‏پاسخ مانده است كه چرا قضايای 20 تير دانشگاه تبريز و هجوم به ساحت مقدس آن به فراموشی سپرده شده است؟ چرا گزارش شورای امنيت كشور در خصوص فاجعه كوی دانشگاه تهران از صدای جمهوری اسلامی ايران خوانده می‌‏شود ولی گزارش شورای امنيت كشور در خصوص حمله فاجعه‌‏بار به دانشگاه تبريز در بايگانی‌‏ها خاك می‌‏خورد؟ چرا اصول 15 و 19 قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران همچنان معطل باقی مانده‌‏اند؟ چرا قانون‌‏گذاران و مسوولين ذيربط برای اجرايی و عملياتی كردن اين اصول گام‌‏های موثر برنمی‌‏دارند؟ اصولی مترقی كه استفاده از زبان‌‏های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌‏های گروهی و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسی را آزاد و مجاز می‌‏شمارند و تصريح می‌‏كنند كه مردم ايران از هر قوم و قبيله باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اينها سبب امتياز نخواهد بود.

انحصارطلبی و سياست حذف رقبای سياسی، بدون رعايت قانون و با اعمال سليقه، موجب محروميت مردم از اعمال حق حاكميت خود و محدوديت آنها در انتخاب نمايندگان واقعی خود گرديده است. تا بدانجا كه به عنوان نمونه در انتخابات ميان‌‏دوره‌‏ای مجلس خبرگان در 18 خرداد سال 80 در آذربايجان شرقی در روز رای‌‏گيری كانديدای تاييد صلاحيت شده را دوباره رد صلاحيت نمودند، به گونه‌‏ای كه انتخاب تنها نامزد باقيمانده عملا بر مردم تحميل شد، ولی علی‌‏رغم اين قيم‌‏مابی، همين كانديدای سلب صلاحيت شده آرای بيشتری از نامزد ديگر به دست آورد.

مشاركت بسيار كم مردم در مهم‌‏ترين استان اين خطه در انتخابات‌‏های رياست‌‏جمهوری دليلی محكم و انكارناپذير بر وجود نوعی شكاف و مطالبات ادا نشده، معوق و معطل آنهاست و متاسفانه ميزان مشاركت به مرور زمان سير نزول و كاهش را پيموده است.

علاوه بر مطالبات فرهنگی و اجتماعی مردم آذربايجان، بخش مهمی از مطالبات فشرده آنان همانند ساير آحاد مردم ايران نيازهای روزمره، معيشتی و اقتصادی است كه زندگی را بر آحاد جامعه به خصوص طبقه پايين تلخ و ناگوار نموده است. گرانی، تورم، ركود و بيكاری برای مردم زجرآور و استخوان سوز شده و چهره كريه فقر گستره وسيعی يافته و فساد و تبعيض و افسردگی از مظاهر تلخ جامعه ما گشته است. متاسفانه وعده‌‏ها و سياست‌‏های دولت نهم نيز برای كنترل اين نابسامانی‌‏ها تاكنون عملا به جز گرانی و تورم بيشتر، ثمره ديگری نداشته است.

به نظر ما راه برون‌‏رفت از اين عقب‌‏ماندگی شديد، تعميق مردم‌‏سالاری و توسعه مشاركت سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم، توسعه متوازن و پايدار اقتصادی با حفظ سرمايه‌‏های داخلی و جذب سرمايه‌‏گذاری خارجی به ويژه سرمايه‌‏های عظيم ايرانيان خارج از كشور و با اتخاذ سياست تنش‌‏زدايی و همزيستی مسالمت‌‏آميز با جهان خارج امكان‌‏پذير است.

هرگونه حركت كور تخريبی و خشونت‌‏طلبانه، افراطی‌‏گری، تخريب اموال عمومی و مردم، اقدامات تجزيه‌‏طلبانه و اهانت به ساير هموطنان محكوم است، همانگونه كه شعارهای تجزيه‌‏طلبانه و فارس‌‏ستيزانه به ضرر مردم آذربايجان و مطالبات برحق آنهاست.

آنچه در حوادث اخير برای كارشناسان و اهل فن در امور سياسی و امنيتی مبرهن و واضح است، ضعف تدبير و بی‌‏تجربگی مسوولين و مديران ذيربط در مديريت بحران است كه در پی روی كار آمدن دولت نهم و حذف بی‌‏سابقه مديران باتجربه از بدنه اجرايی ايجاد شده است. شايد اگر بحران پيش‌‏آمده با درايت، تدبير، عقلانيت، سعه صدر، تعامل و گفت‌‏وگو مديريت می‌‏شد، چه بسا كه از گسترش بحران جلوگيری و از ابعاد فاجعه كاسته می‌‏شد. آنچه به وقوع پيوست و موجب تاثر و تاسف عميق مردم آذربايجان شد، نتيجه ضعف تدبير و بی‌‏تجربگی مسوولين در مديريت و كنترل بحران، نفوذ برخی افراطيون در حركت‌‏های اعتراضی و حضور غيرقانونی عوامل غيرمسوول از سوی ديگر بود.

امنيتی و پليسی كردن فضای اعتراضات، اشاعه رعب و وحشت و مهم‌‏تر از همه حضور لباس شخصی‌‏های غيرمسوول همراه با ضرب و شتم عابرين و مردم عادی و اقدامات تحريك‌‏كننده و دون شان شهروندان نه تنها موجب حل مسأله نشده، بلكه مورد تنفر بيشتر مردم می‌‏گردد. به واقع امر، گستره مطالبات تاريخی و به حق مردم آذربايجان اعم از سياسی، فرهنگی و اقتصادی در مقابل طيف اندك تجزيه‌‏طلب بسيار فراتر است، لذا تقليل و انتساب اعتراضات مردم به اين جريان كوچك و به فراموشی سپردن اصل موضوع، جفايی بزرگ در حق مردم سرافراز آذربايجان است.

مادامی كه ساز و كار های مدنی ابراز اعتراضات مطابق با اصل بيست و هفتم قانون اساسی و ساير قوانين موضوعه كشور و با استفاده از روش‌‏های دمكراتيك فراهم نگرديده و امكان بروز اعتراضات از مجاری قانونی محدود گردد، بروز تشنجات اجتماعی اجتناب‌‏ناپذير بوده و ضرر و زيان آن بيش از همه متوجه خود نظام خواهد شد. مقامات ذيربط بايد پاسخ بدهند كه بالاخره مردم ما چگونه می‌‏توانند اعتراضات، نقدها و مطالبات خود را كه حق مسلم آنان است، به صورت جمعی مطرح نمايند؟ از آنجا كه در شرايط كنونی، نظام با چالش بسيار مهم "انرژی هسته‌‏ای” در سطح بين‌‏الملل مواجه است كه لازمه آن حفظ "وحدت و همبستگی ملی” است و نيز از آنجا كه كشورهای بيگانه، خصوصا آمريكا مترصد فرصتی هستند تا از اين گونه حوادث به نفع منافع سياسی خود بهره‌‏برداری نموده و پروژه استفاده ازمطالبات قومی برای به خطر انداختن "حاكميت ملی و تماميت ارضی” را به پيش ببرند، لذا هوشياری، درايت و تدبير دولتمردان و مسوولين سياسی بيش از پيش ضروری است. صد البته متقابلا توجه به اين امر برای فعالان قومی نيز ضرورتی انكارپذير است.

پرهيز جدی از اتخاذ سياست‌‏های صرفا پليسی و امنيتی در مواجهه با مطالبات قومی، پرهيز جدی از سطحی‌‏انديشی و تقليل بحران اخير به تحركات "عوامل خارجی” و "اوباش و اراذل" و شكستن كاسه كوزه‌‏ها بر سر "دستگيرشدگان"، استفاده از افراد توانمند، آگاه، صاحب نظر، با تجربه، با درايت، اهل تعامل، دارای پايگاه مردمی قوی و دارای سعه نظر در مسوليت‌‏های كليدی اجرايی و سياسی در استان‌‏های ذيربط، فراخوان ويژه دولت از شخصيت‌‏ها و نخبگان آذربايجان از گرايش‌‏های مختلف فكری و سياسی برای "احصای دقيق" مطالبات تاريخی مردم ترك‌‏زبان آذربايجان و "تعيين راهكارهای تحقق منطقی” مطالبات مذكور، كمك به تشكل‌‏يابی قانونی و شناسنامه‌‏دار فعالان قومی كه مايل به فعاليت در چارچوپ قانون اساسی هستند، برنامه‌‏ريزی ويژه برای اجرايی و عملياتی كردن تمامی اصول قانون اساسی به ويژه اصول 15 و 19 قانون اساسی، مطالعه و بررسی ويژه كارشناسی برای استخراج شاخص‌‏های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متوازن تمام استان‌‏های كشور و مقايسه آنها با شاخص‌‏های موجود در استان‌‏هايی كه اقوام مختلف ايرانی در آنها ساكن بوده و در محروميت به سر می‌‏برند و سپس به كارگيری عزم ملی برای جبران محروميت‌‏ها و عقب‌‏ماندگی‌‏ها در چارچوب يك طرح ملی، باز كردن باب گفت‌‏وگو و تعامل با شخصيت‌‏های فرهنگی فعال قومی كه دلشان در گرو آذربايجانی آزاد و آباد در دل ايرانی آزاد، آباد، مقتدر و توسعه‌‏يافته می‌‏تپد، می‌‏تواند در جلوگيری از چنين وقايعی موثر باشد..