ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

پاسخ چنين خواست ساده ای
بايد با "باتوم" و زندان می بود؟
شهلا انتصاری- زنستان

 
 
 
 
 

صدای زنان را از اعماق تاريخ ميشنوم. پروسه ی مبارزات آنان مثل فيلم از جلوی چشمانم رد می شود. زنان گمنامی را می بينم كه در جنبش مشروطيت و ضد استعماری آگاهی را از درون پستوی خانه ها به خيابان ها می كشانند. زنان دوران طولانی از مبارزه رنج و مقاومت و تلخ كاميها را پشت سر گذاشته اند ولی هم چنان از لحاظ حقوق اجتماعی و سياسی، در قوانين نيمه انسان محسوب می شوند.

در دوران كنونی با وجود دسترسی به انواع و اقسام تكنولوژی ها، دمكراسی نوين نيز نه تنها طرد تاريخی زنان را متوقف نكرده بلكه در تدوام، حفظ وبازتوليد سهم زيادی دارد.
وقتی انديشه هايی زنان را به حوزه ی خصوصی (خانواده) محدود می كنند و بنيادگرايانی معتقدند ورود به عرصه های عمومی مبارزه و نقش آفرينی در تحولات اجتماعی و سياسی منحصر به مردان است، با خود فكر می كنم چگونه می توان از نيمه انسان انتظار داشت انسان كاملی تربيت كند.

اين پارادكس را چگونه تحليل و هضم كنم؟

زن و مرد پايه ی انسانيت هستند تلاش برای بدست آوردن پايگاه انسانی كه عمده ترين محور مبارزه ی زنان است، طيف های مختلف زنان را انديشه های متفاوت و خاستگاه های طبقاتی گوناگون به يكديگر نزديك كرده چرا كه هر جا سخن از فقر و تبعيت، نابرابری، سلطه و خشونت مطرح است، سخن از زن است.

از كجا بايد شروع كرد؟ نه اشتباه می كنم چگونه و به چه شكل بايد ادامه داد؟.
زنان تا زمانی كه به اهرم تحول اجتماعی تبديل نشوند تحولی در وضعيت نابرابر كنونی شان به وجود نخواهد آمد. بايد ارتباطی ميان مسايل نظری و عملی ايجاد كرد و روش هايي

برگزيد، چون رخداد 22 خرداد 84،كه از دل زندگی بيرون می آيد.

در مقطع انتخابات، زنان علی رغم تمام تبليغات، بازی های جناحی، تحريم و زورآزمايی های سياسی حرف ديگری داشتند: "چگونه می توان در فضايی نفس كشيد كه ما انتخاب كننده هستيم ولی انتخاب شونده نيستيم؟"

به اين ترتيب تجمع 22 خرداد مقابل دانشگاه از درون زندگی و از دل دغدغه ها و نيازهای واقعی سر برون آورد.

در جوامع غير دموكراتيك استثمار زن و مرد وجود دارد و هر روزه به طرق مختلف حقوق انسان ها پايمال می گردد، جنبش ها و حركت های اجتماعی مولود می شوند كه خواهان تغيير و تحول هستند اما در ميان اين وقايع در مقاطع خاصی از تاريخ معدود حركت هايی به نقطه عطف جنبش اجتماعی تبديل می شوند.

من فكر می كنم اين نقطه ی عطف در جنبش زنان ايران در 22 خرداد 84 با تجمع زنان برای اعتراض به حقوق از دست رفته شان رخ داد. تجمع زنان در اعتراض به نقض حقوق آنان در قانون اساسی بود. آنها هوشيارانه به ميدان آمدند تا در هياهوی انتخابات پيام مستقل خود را به گوش همگان برسانند.

قوانين ما زن را موجود انسانی به حساب نياورده و در تمام عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سياسی (نابرابری در ازدواج، طلاق، ديه، ارث، قصاص، شهادت، تابعيت، ولايت و حضانت فرزندان، قضاوت و سن مسئوليت كيفری) زن را به موجودی فرودست تنزل داده است.

در برهه ای از تاريخ ايران كه نه تنها هيچ كدام از قوانين نابرابری زن و مرد تغيير نكرده بلكه هر روزه ما شاهد قوانين زن ستيز ديگری (محدود كردن ورود زنان بعد از ساعات اداری به محل كار و ...) نيز هستيم.

زنان با شم زنانه خود در اعتراض به اين بی عدالتی در 22 خرداد 1384 به يك همبستگی و همدلی تاريخی رسيدند. بزرگداشت و پاسداشت اين روز و فراخوان مجدد برای استمرار مطالبات زنان وظيفه ی همه زنان و مردان جامعه بود. (تجمع ميدان 7 تير همين بود! اين سخن باتوم می طلبيد؟)