ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

راه حل:
تشكیل جبهه
صلح و آزادی
احمد جواهریان

 
 
 
 
 

در خبر ها آمده بود كه جناب آقای دكتر رئیس دانا نقطه نظرات خود را پیرامون بحران هسته ای و خطر تجاوز آمریكا بیان داشته اند. خلاصه ی كلام ایشان آن است كه "مردم‌علیه‌ مهاجم خواهند جنگید، اما نه به سود حاكمیت موجود".

 واقعیت آن است كه خطر تجاوز نظامی ابر دیو قدرت آمریكا همه را به صحنه كشانده  و باعث می شود روشنفكران متعهد را چاره جوی اقداماتی كند كه باید در برابر چنین تجاوزی انجام شود و مقاومت در برابر متجاوز بنیادی ترین كاری ست كه باید در دستور كار قرار گیرد. اما بكارگیری استراتژی های دوران جنگ سرد یا به عبارت دیگر ویتنامیزه كردن كشور در مقابل تجاوز آن هم در عصر جهانی سازی نه تنها ممكن است ناكارآمد باشد، بلكه می تواند به نتایج عكس نیز منجر شود

مدتی پیش چند تن از شخصیت های سیاسی و اجتماعی ما چنین نظر دادند كه علیرغم وجود اختلافات شدید با حاكمیت فعلی در بسیاری از زمینه ها، بر این باورند كه در مقابل نیروی خارجی باید پشت به پشت هم دهیم. این بزرگان معتقد بوده اند كه چنین اقدامی مانع گستاخی های جهانخواران می گردد

برای اینكه بدرستی راهكاری را برای مقابله با جنگ طلبی گستاخانه آمریكا تدوین كنیم، ابتدا باید دید دلیل آن ها برای اتخاذ این مشی سیاسی چیست؟ پیشینه ی اقدامات آنان كدام است و چه راهكارهایی در برابر آن در پیش گرفته شده و كدام می تواند موثر تر باشد

واقعیت آنست كه دلایل عدیده ای برای سیاست های اخیر آمریكا برشمرده شده است.

1- ایجاد خاورمیانه ی بزرگ

2- دسترسی به منابع نفتی و كوتاه كردن دست رقیبان از آن و كنترل اقتصاد جهانی بوسیله ی آن

3- سلطه بر كشور های جهان در جهت استثمار آنان

4- گسترش سیطره نظامی بر سراسر جهان و

5- مهار بحران های اقتصادی با تزریق دلارهای نظامی در آمریكا

بر این لیست البته می توان و باید افزود، و همه ی این دلایل به جای خود صحیح و واقعی هستند. عصر جهانی سازی اما وزن این دلایل شناخته شده ی متجاوزان آنسوی اقیانوس را تغییر داده است. من قبلا نیز طی مقالاتی كوشش كردم این نظر را بشكافم كه چرا در این میان، مورد پنجم یعنی مهار بحران اقتصادی، نقش كلیدی یافته و جنگ های اخیر آمریكا علیه كشور های مختلف (صربستان، افغانستان و عراق) همه دارای این ویژگی مشترك بوده اند و دلیل وقت گذرانی و مماشات ها در مورد كشور ما نیز همین انتظار مواجهه با بحران اقتصادی است

حقیقت آن است كه سرمایه داری جهانی شده ی امروز به جنگ مانند نان شب محتاج است و برای اینكار ستاد عملیاتی خود را در هیئت حاكمه ی آمریكا و نیز در میان افراط گرایان ظاهرا دشمن نما نهادینه كرده است. شركت های بزرگ تسلیحاتی نه تنها سود هنكفتی از قراردادهای نظامی می برند، بلكه نقش نجات دهنده ی شركت های جهانی از بحران  های مرگ بار  را به خود اختصاص داده اند. یادمان نرفته كه درست یك هفته قبل از عملیات 11 سمپتامبر روزنامه وال استریت ژورنال تلویحا نوشت كه اگر هیچ اقدامی جدی صورت نگیرد، بازار بورس نیویورك فرو خواهد پاشید و این در حال بود كه بانك مركزی آمریكا پس از بارها كاهش بهره ی پی در پی برای مهار بحران اقتصادی، رسما اعلام كرده بود دیگر كاری از دستش ساخته نیست. این بن لادن و دستگاه تروریستی جهنمی آن بود كه برخلاف تصور، عملیات نجات بخش این بحران را كلید زد. اینكه امروز رادیكال ترین مبارزان چریك شهری ضد آمریكایی مرتجع ترین نیرو های سیاه اندیش دست ساز خود آمریكا هستند، نه مبارزان صدیق چپ باید هشدار دهنده باشد. فرمانده ماركوس رهبر یكی از بزرگترین ارتش های رهایی بخش چریكی جهان در بیانیه ی معرفش در راهپیمایی رم كه بیش از دو میلیون نفر در آن شركت كرده بودند، نكته ای را بیان كرد كه برای ما بسیار آموزنده است. او گفت سربازان چیاپاس امروز سربازان صلح اند و امروز هیچ چیز به اندازه ی مبارزه در راه صلح كارساز نیست و این آواز تغییر فصلی بود كه رقم می خورد

طبعا، اگر این فرض را درست بپنداریم كه آمریكا طالب جنگ است و دیگر طالبان بالقوه موجود در جهان را برای رو در رویی شناسایی و غیر مستقیم تجهیز می كند، اگر بپذیریم برای از دست نرفتن یك بیانیه ی و یا نوار ویدئویی القاعده در دژ مستحكم خلیج یك الجزیره می كارند، اما خبر گردهمایی ده هزار نماینده ی صلحجوی سازمان ها و احزاب كشور های مختلف جهان در اجلاس مجمع جنبش های اجتماعی جهان در كاراكاس را بایكوت خبری می كنند، راهكار دیگری مد نظر ما قرا خواهد گرفت  و آن این است كه به جنبش ضد جنگ می پیوندیم و هر نغمه ی شوم جنگ طلبانه ای را از هر كجا كه باشد محكوم كنیم.

تجربه ی عراق تجربه ی عظیمی ست كه ما از آن هنوز درس لازم را نگرفته ایم. آیا باید اجازه داد كشور به ویرانه ای پذیرای چكمه های ننگین متجاوزان مبدل بشود. آیا می توان برای مثال به صورت مستقل با این دیو تخریب گر قدرتمند مبارزه كرد؟ آیا ماهم باید گردان های استشهادی خود را به راه اندازیم. یا منتظر بمانیم آن ها این ها را در هم بكوبند و آنگاه  ما و مردم با آن ها از در جنگ درآییم؟ مگر از دست این گردان ها در عراق چه بر آمد كه امروز از دست ما برآید. چرا نتوانیم جنبش فراگیر صلح و آزادی را از میان همه سیاست ورزان خواهان صلح و مخالف افراط گری به پا كنیم. من هر چه می كوشم نمی توانم از استقلال عمل در خواستی شما جز این برداشتی بكنم. من هر چه می كوشم صف مستقل دیگری را نمی یابم و باور دارم این درست وظیفه ی كسانی از جمله چون شماست كه جنبش صلح را در میهن ما نهادینه كنند. باید از همین امروز جلوی جنگ را گرفت و هیچ چیز مهم تر از این كار وجود ندارد

فرهنگ توسعه