ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

نا امنی در جاده ها
حامل چه پيامی است؟
شازده حسين و كشتند
خوب شد كه ما نبوديم
والا، ما رم می كشتند
بيژن صف سری

 
 
 
 
 

 

نقل است كه در زمان ناصری  در خطه آذربايجان ، ياغی نفس گيری بنام "قدر خان "  وجود داشت كه راه می بست و جان می ستاند. تا بدانجا كه آوازه جلادت و صلابت  او در همه جا پيچيده و جان بر لب حاكم وقت آذربايجان ،‌ امير نظام گروسی رساند. اما با اين همه   روزی كه امير نظام به دليل پايان ماموريت خود از آذربايجان می رفت، كس فرستاد و"قدر خان " را امان داد تا با او در منزلگاه های ميان راه  ملاقاتی داشته باشد. در آن ملاقات امير نظام  با چند نشانه به "قدرخان " فهماند  كه آن همه هيبت و باد و بروت را او برايش ساخته و تصور شجاعت و درايت داشتنش جز خيال خامی بيش نيست. امير نظام  با تدبير وقتی  آن راز بر ملا كرد به ياغی خوش خيال توصيه كرد كه پس از آن از ياغی گری دست بر دارد و خود را به كشتن ندهد  و اين باور از سر بيرون كند كه دست نيافتنی خواهد ماند و يقينا بداند كه حاكم بعدی او را خواهد كشت.

آن روز قدر خان با دانستن واقعيت چون برج عاج فرو ريخت و سر تعظيم فرود آورد و از امير نظام خدا حافظی كرد، اما قبل از رفتن گفت، شاهزاده سوالی دارم. امير نظام گفت می دانم ، می خواهی بپرسی كه چرا اين محبت را به تو می كنم در حالی كه تو در دوران حكومت من ياغی بودی و زحمت ها برايم آفريدی. برايت می گويم. اگر تو نبودی و ماجرای تو نبود ، اداره اين منطقه حساس در كنار روس و عثمانی برايم دشوار بود و من می بايست "قدر خان " ی می ساختم كه هر گاه مشگلی داشتم با استعانت از آوازه خشونت و صلابت تو آن را حل می كردم ، آوازه ای كه خود ساختم ، پس مرهون توام و اكنون شكر آن را بجا می آورم .

 

بی شك  امروزه  بر همگان روشن است كه  رواج  ياغيگيری در اين كهنه ديار  و كشتن  و گروگان گرفتن مردم  بی گناه  در جاده ها ،  بی  حمايت  و دخالت بيگانگان نمی تواند باشد،  اما چرا  چنين حوادثی  آن هم در  زمانی كه اين حديث جز در افسانه ها شنيده نمی شد،  رواج  می يافته، ذهن آدمی را به دسيسه های كهنه استعمار گران  می كشاند  كه  برای  به زانو در آوردن  حكومت ها، خانه را نا امن می ساختند تا به نيات خود دست يابند. آنچنان كه امروز به فاصله اندكی از وقوع  ماجرای  اخير تاسوكی  در سيستان و بلوچستان،  واقعه تاسف برانگيزديگری را با كشتن 11 شهروند عادی در محور مواصلاتی بم – كرمان ترتيب داده اند زيرا قصد آن دارند،   اين پيام  را به  سردمداران  امروز اين آب و خاك  برسانند  كه هنوز با طرفندهای افسانه ای دوران  قرون  وسطايی می توان حكومتی را كه ميل  داشتن انرژی هسته ای را  چه بعنوان يك سلاح  جان گير و چه استفاده صلح آميز از آن را  حق مسلم خود می داند ، شكنده و ناتوان  سازند. حكومتی كه داعيه ی تسلط  و برقراری امنيت درسراسر  حوزه فرمانروايی خود دارد، اما هر روز خبر  نفير انفجارها  و كشتن ده  ها شهروند در كوشه و كنار كشورش سر تيتر خبر ها ی خبرگزاری های جهان می شود ، و عجبا كه گروهی قليل اما حاكم  با استعانت از اين آشفتگی ها  باز هم داشتن آنچه مردمش نمی خواهند ،  حق مسلم  می خوانند  و بر خواسته ی خود پای می فشارند  و گمان دارند با نوشتن  موعظه  نامه ی 18 صفحه ای ابر قدرتی را به زانو در خواهند آورد؛ بی آنكه خم بر آبروی  خود و ماتم به  خانه مردم اين كهنه ديار آورده شود .طرفه آنكه در اين وانفسا آنچه خاطرمشوش شان را آسوده می سازد و بی  گمان  بايد سجده شكر بجا آورند همانا بس كه  اين بار در كشتار اخير جاده بم – كرمان ، چون ماجرای تاسوكی جان مسئولی  از استان، در خطر نبوده است .