وبلاگ‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

12 فروردین
روزی که
جان آن گرفته شده
و. نسیم دشت

 
 
 
 
 

شاید پرسش اساسی این باشد که ما دراین سالها چه به دست آورده ایم وچه ا زدست داده ایم؟

مبارزه گروه‌های سیاسی پس از انقلاب به خوبی مورد بررسی قرار نگرفت و به گونه ای سهم همه مبارزین نا چیز وکم اهمیت شمرده شده وهنوزهم این رویه ادامه دارد .همه کسانی که نظام دیکتاتوری را برنمی تافتند گرد امام جمع شدند. پذیرش رهبری امام نقطه آغازین حرکتی بود که پیامدهای آن سرنگونی رژیم شاهنشاهی وبرپایی نظام جمهوری اسلامی بود .اینکه همه گروه‌های سیاسی آن روز اختلافات خود را به کناری نهادند وامام را رهبر خویش ساختند نکته کوچکی نبود .آشنایی با رفتارهای سیاسی آن مقطع تاریخی اهمیت این نکته را بیش از پیش روشن می‌نماید . نظام سیاسی که امام مطرح می‌نمود ومانیفست آن سخنان امام شده بود سبب شده بود که همه مبارزین آن مقطع تاریخی خواست خود را دراین مانیفست ببینند . مروری برگفته‌ها و سخنان امام درپاریس نشانگر اندیشه ای است که تبلیغ وترویج می‌شد . ما امروزباید فاصله آن گفتار و کردار کنونی را بررسی کنیم . تفاوت این دو یعنی گفتار وکردار، دلیل اساسی پیش نرفتن و درجا زدن‌ها ی ماست .ما به ناگزیر دو گانگی کردار و گفتاررا بایست مبنایی برای درک درست دگرگونی‌ها شناخته و آن را دربررسی‌ها مورد توجه قرار دهیم . نگرش حذفی خیلی زود جای خود را دربین حاکمان پیدا کرد . کسانی نیز دراین ماجرا نقش ایفا کردند . فتنه انگیزی‌ها نیز کا رخود را کرد . برخی گروه‌ها سیاسی خشونت پیشه کردند واین سبب پیدایش دوری از خشونت شد که پایانی نیافت . دهشت افکنی با شلیک گلوله به مغز مطهری ومفتح پیام آور پیدایش دور تازه ای از نا امنی بود . داستان گنبد وکردستان وپاره ای از بازی‌ها ی نا موزون سیاسی چرخ مملکت را به سویی می‌چرخاند که کسی درآن روزها نمی توانست به نیکی دریابد که به کجا می‌رویم . خشونت بازتولید خشونت کرد و برعلیه خشونت طلبان به کا رگرفته شد . خشونت کاربرد نوینی یافت . هرکس دراین بازی سهمی ایفا کرد .کم کم فضای دوستی رنگ باخت . دشمنی‌ها شکل تازه ای یافت . سهم خواهی سهم خواهان برگی دراین بازی بود . کسانی که از موهبت قدرت برخوردار شدند قدرت زیردندانشان مزه کرد . آرام آرام قدرت طلبان تازه اریکه قدرت را حوزه اختصاصی خود کردند . وما به پیش می‌رفتیم . هرروز ماجرایی به پیش آمد وفتنه ا ی به پا شد . فتنه‌ها برفتنه‌ها افزوده شد . تدبیر جای خود را درمیدان به یک باره خالی نکرد، بلکه سیری آرام ما را ازنقطه آغازین دور و دور و دورتر کرد .جنگ توان ما را گرفت . نیروهای زبده فراوانی جان دراین راه نهادند . فرزندان کشور به کام مرگ و شهادت رفتند . جنگ داستانی غم انگیز است که بازخوانی آن تا امروز هم انجام نشده است . هرروزبهانه ای برای بررسی نکردن داشته ایم .هرماجرایی ما را از هدف‌ها ی نخستین دورترمی کرد . بهانه‌ها ی لازم هم به دست می‌آمد. هدف‌ها ماند و ما رفتیم . هدف‌ها دیگر برا ی خیلی‌ها اصل نبود .قدرت برای حاکمان شیرین شده بود . این شیرینی و این چسبندگی به قدرت پیش ازآ ن مورد انتظار نبود . امام که رفت خیلی چیزها رفت . چیزهایی که ارزان به کف نیامده بود . جنگ که پایان گرفت شهیدان مانده بودند وما. جنگ که پایان یافت خیلی‌ها میدان را برای ماندن خود تنگ دیدند . خیلی دق کردند . ناگفته‌های بسیاری ناگفته ماند . امام ستون محکمی بود که فرو افتاد . دلمان شکست .روحمان آزرده شد . حالا دیگر تکیه گاهی استوار نداشتیم . قدرت معنایی دیگر یافت . آنان که دراین دور تازه به قدر ت دست یافتند شیفته تر به قدرت بودند . یا دشهید بهشتی به خیر که می‌گفت ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت .این گفته بدین صورت درآمده بود که ما شیفتگان قدرتیم . داستان حذف و حذف شدگی ونگرش حذفی میدان دارشد . خیلی‌ها از میدان رانده شدند . میدان بربسیار ی تنگ شد . خیلی‌ها به ناگزیر ازمیدان بیرون رفتند . جمهوری اسلامی شد حکومت برخی‌ها . مفاهیم از معنا تهی و تهی تر شدند . برخی گمان می‌بردند حکومت اسلامی باید جای جمهوری را بگیرد . جمهوری اسلامی ازمعنا تهی شد. نورسیدگان میدان دارشدند . فرضیه‌ها ی کهنه قدرت بروز یافتند . صاحب نظران گوشه نشینی گزیدند ویا به گوشه رانده شدند. وحالا ما که این مسیر دورودراز را از میان آتش وخون گذر کرده ایم درکناره ایستاده ایم و راه طی شده را می‌نگریم. نگاه‌ها دیگر شده است . خیلی‌ها رنگ باخته اند . خیلی‌ها به رنگی درآمده اند که گمان نمی رفت . شیفتگان قدرت چشم برهرچه باید بسته اند . ما می‌نگریم و نگران می‌شویم . ما که سالها امید وار درهمه میدان‌ها گام گذاشته و از خطرات نهراسیده ایم از بد پیمانی و پیمان شکنی‌ها دلمان می‌گیرد . کم کم هراس به خانه دلهای ما هم راه پیدا می‌کند . دیگردوازدهم فرودین ماه دردلمان شور نمی آفریند . دیگر از روزها پیش، دوازدهم فرودین را انتظار نمی کشیم . نسل ما نسلی است که حادثه دیده است . در دل دردها و برجان زخم‌ها داریم . پیمان شکنی‌ها دیده ایم . نامردمی‌ها تاب از ما گرفته است . خیلی‌ها دیگر آنقدر کم حوصله شده اند که برای یاد آوری آنچه می‌خواستیم هم از جا برنمی خیزند .نسل نو نه دل نگرانی‌ها ما را می‌شناسد و نه ازسختی‌ها ی راهی که پیموده ایم با خبر است . این نسل دغدغه‌هایش‌ها با ما نمی خواند . یعنی هم خوانی ندارد . ما همه چیز خود را برای جمهوری اسلامی گذاشتیم و این که امروز هست آن نیست که ما می‌خواستیم . بسیار شنیده می‌شود که چی می‌خواستیم وچی شد ؟ این پرسش طنز آمیز همه ی پرسش نسل ما است .این پرسش دست کم گرفته می‌شود . ولی پرسشی است که باید جدی گرفته شود .