ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  تريبون پرهزينه- احمد شيرزاد
احمدی نژاد در کلمبيا
کنفرانس برلين در دو سکانس
 
 
 
 

 

اعتماد:شايد هنوز قضاوت قطعی درباره آثار و پيامدهای سفر آقای احمدی نژاد به نيويورک کار دشواری باشد. برای اين کار بايد انعکاس رخدادهای اين سفر را در سه عرصه دقيقاً بررسی کرد؛ يکی داخل کشور، ديگری جامعه غرب بويژه در خود امريکا و سومی در سطح جهان اسلام.

در ميان برنامه های سفر، ظاهراً پرحاشيه ترين بخش به سخنرانی وی در دانشگاه کلمبيا و نطق رئيس اين دانشگاه در محکوميت او و حکومت ايران مربوط می شود. شايد اگر سخنرانی آقای لی بولينگر رئيس دانشگاه کلمبيا در آن چارچوب هتاکانه و تحقيرآميز نسبت به ايران و رئيس جمهور آن صورت نگرفته بود، نطق آقای احمدی نژاد در آن دانشگاه و حتی سوال و جواب های بعدی آن رويدادی معمولی در امتداد سفرهای قبلی ايشان به مقر سازمان ملل ارزيابی می شد.

چنانچه نگاهی به فرازهای نطق ايشان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل نيز حاکی از تکرار همان نطق های قبلی و نامه های ايشان به سران يکی دو کشور جهان است. ادبيات خاص حاکم بر اين نطق ها شامل نقد نظام ظالمانه حاکم بر جهان، دوگانگی غرب در برخورد با چالش های جهانی، تناقضات موجود در تمدن غربی، ستمی که بر مردم فلسطين رواداشته شده و ساير نکاتی که پيرامون تعارضات کشورهای قدرتمند با جوامع اسلامی و جهان سوم قابل طرح است، کم و بيش در تمام گفتارها و نوشته های رئيس جمهور روندی مشابه دارد.

به نظر می رسد بخشی از ادبيات خاصی که در چارچوب فرهنگ اسلامی و با استناد به آيات قرآن از طرف ايشان ابراز می شود بيش از آنکه با هدف تاثيرگذاری بر جامعه جهانی و بويژه مردمان مغرب زمين طراحی شده باشد نگاهش به مخاطبين کشورهای اسلامی و داخل ايران معطوف است.

به اين لحاظ اگر از حواشی خاصی نظير آنچه در دانشگاه کلمبيا رخ داد (و احتمالاً می توانست در جريان ديدار احمدی نژاد از محل برج های ويران شده حادثه 11 سپتامبر نيز رخ دهد) بگذريم، بعيد به نظر می رسد متن سخنرانی های رئيس جمهور در اين سفر دارای آنچنان محتوای تکان دهنده و هيجان انگيزی ارزيابی شود که قادر به تغييری در روند رخدادهای ايران و منطقه باشد.

شايد نخستين حضور احمدی نژاد در نيويورک در سال 1384 به دليل کنجکاوی افکار عمومی جهان در شناسايی ايده های وی می توانست هيجان خبری خاصی به دنبال داشته باشد. اما بدون شک امسال مطالب عنوان شده و نطق های آقای احمدی نژاد حاوی مطلب دگرگون کننده يی در عرصه سياسی موجود نبود. شايد به همين دليل بود که برنامه ريزان سفر آقای احمدی نژاد از قبل تلاش داشتند تا برنامه های سفر اخير ايشان به نحوی متفاوت از برنامه های گذشته باشد. به همين لحاظ اصرار خاصی وجود داشت که در کنار نطق رسمی و مصاحبه های معمول، بازديد از محل فاجعه 11 سپتامبر و سخنرانی در دانشگاه کلمبيا حتماً در برنامه های سفر آقای احمدی نژاد گنجانده شود. ظاهراً ياران و مشاوران رئيس جمهور علاقه و تاکيد خاصی دارند که وی هميشه جزء چهره های خبرساز و سوژه آنتن های خبری باشد و به همين دليل نمی توانند به برنامه های معمول و ديپلماتيک بسنده کنند.

(اتفاقا روزنامه همشهری که در عنان دولت است، روی همين مسئله و به نقل از يک مفسر روس در سايت "نووستی" خيلی مانور کرده است. چنان که گوئی به آن مفسر پول رسانده اند که چنين بنويسد تا همشهری از قول او نقل کند، شايد با قبول افکار عمومی در ايران روبرو شود! قديم ها، دراينگونه موارد می پرسيدند: مار تخم می کند يا بچه می زاد؟ از آن عوامفريب هرچه بگی بر می آد!-  نيم پرده "پيک نت" وسط حرف های آقای شيرزاد)

و اما آنچه در دانشگاه کلمبيا رخ داد و خطابه تحقيرآميزی که رئيس آن دانشگاه از موضعی متکبرانه و تحقيرآميز بر ضد ايران و نماينده رسمی آن ايراد کرد بسيار تاسف برانگيز بود. نمی توان به عنوان يک ايرانی شاهد اين رخداد بود و از اينگونه برخورد و هتاکی نسبت به يک مقام رسمی ايرانی ناخشنود و اندوهگين نشد. هرگز اختلافات داخلی ما را در موضعی قرار نمی دهد که از توهين و تحقير نماينده رسمی کشورمان در يک مجمع رسمی جهانی و گردهمايی های پيرامون آن شادمان شويم. بدون ترديد رفتاری که ميزبان احمدی نژاد کرد دون شأن يک شخصيت دانشگاهی بود و نمی توان آن را نشانه شجاعت و صراحت در انتقاد دانست. امريکايی ها تلاش زيادی کردند تا دعوت از احمدی نژاد برای سخنرانی در يک دانشگاه معتبر کشورشان را نشان دهنده الگويی از وجود آزادی بيان در آن سرزمين نشان دهند. اما رفتار غيرمودبانه و غيرمدنی رئيس آن دانشگاه به شدت تاثيری معکوس بر جای گذاشت که احتمالاً در ذهن مخاطبان امريکايی به نفع گردانندگان آن برنامه تمام نشده است. اما اين امر يک سوی ماجرا است و ما نمی توانيم طبق معمول به محکوم کردن ديگران و ذکر کارهای بد آنان بسنده کنيم.

در سوی ديگر ماجرا برنامه ريزان سفر رئيس جمهور قرار دارند که بايد در مقابل تحقير دور از انتظاری که در حق ملت ايران روا داشته شد پاسخگو باشند. روشن بود که در چنان صحنه يی حلوای نذری خيرات نمی کنند. چندان دور از انتظار نبود که در قلب جامعه يهودی امريکا و جايی که طرفداران اسرائيل نفوذ کتمان ناپذير دارند، از طرح کننده ايده ترديد نسبت به هولوکاست چندان استقبال دوستانه يی نمی شود. شايد آقای احمدی نژاد به عنوان يک فعال سياسی و دارنده طرز فکر خاص فرهنگی اين حق را داشته باشد که در هر محفل و جلسه يی متهورانه حضور يابد و انديشه های خويش را بدون دغدغه از واکنش های حاشيه يی بيان دارد، اما بدون ترديد کسوت نمايندگی مردم ايران مسووليتی خطير بر عهده صاحب آن فرومی افکند و دست و بال او را برای حضور در هر محل و مجمعی باز نمی گذارد. آبروی ملت ايران بيش از اينها ارزش دارد و هيچ کدام از ما نمی توانيم بی محابا از مخاطراتی که در پيش است صرفاً بر مبنای گرايشات سليقه يی آن را به خطر اندازيم.

فراموش نکنيم در ماجرای کنفرانس برلين که با آن آب و تاب در ايران منعکس شد، شرکت کنندگان ايرانی به خاطر حرف ها و اظهاراتشان محاکمه نشدند. اتهام آنها اين بود که چرا در آن جلسه که به نظام توهين شده است شرکت کرده اند. اتفاقاً بخش عمده گفته های شرکت کنندگان نيز در دفاع از ايران بود که هيچ گاه از رسانه های داخلی پخش نشد. برعکس، آنچه آن زمان بزرگنمايی شد برخی صحنه های زننده و رفتارهای هتاکانه ديگر شرکت کنندگان در آن کنفرانس بود.

بدون ترديد هتاکی و توهينی که در جلسه دانشگاه کلمبيا نسبت به ايران و نظام سياسی آن صورت گرفت و حتی لحظه يی از آن از رسانه ها پخش نشد، به مراتب جدی تر و بی پرده تر از رويداد برلين بود و تمام اين سخنان در حضور رئيس جمهور ايران صورت گرفت. اگر نمی خواهيم بگوييم که سعه صدرمان نسبت به گذشته بسيار بالاتر رفته است، بايد اعتراف کرد که در اين برنامه خطای اساسی صورت گرفته است. به نظر می رسد برنامه ريزان کار بر روی توان کلامی رئيس جمهور برای پاسخگويی متقابل و به دست گرفتن فضای جلسه حسابی غيرواقع بينانه باز کرده اند، يا تصور کرده اند استدلال هايی که از اين سو ارائه می شود طرف مقابل را درجا ميخکوب می کند. چنين نيست؛ اصولاً در اين قبيل فضاها نمی توان با تکه پرانی و سنگ قلاب کردن مخاطب فضا را به نفع خويش تغيير داد و خوشبختانه چنين کاری نيز انجام نشد. از سوی ديگر در مقام يک ديپلمات برجسته که سر سوزنی نمی تواند از مواضع رسمی نظام فاصله گيرد نيز نمی توان در بسياری از موارد سخنی شفاف و بی پيرايه گفت. در چنين شرايطی که حصارهای رفتار ديپلماتيک نيز مانع سخن گفتن رقيب و پرسش گران و گردانندگان جلسه نيست معمولاً شرايط دشوار می شود و ممکن است نتوان در مقابل تحقير صريح و رفتار توهين آميز حاضران کاری کرد.

ای کاش آقای احمدی نژاد پس از آن سخنان عتاب آميز رئيس دانشگاه کلمبيا به حضور معمولی خود در آن جلسه ادامه نمی داد. ارزش آن تريبون برای بيان مطالبی که مشابه آنها قبلاً بارها گفته شده آن چنان نبود که رفتار تحقيرآميز امريکايی ها بی پاسخ بماند.

آقای رئيس جمهور می توانست پس از سخنرانی رئيس دانشگاه با ادب و آرامش پشت جايگاه قرار گيرد و در سخنان کوتاهی از اينکه گوينده قبل از او فضای ديالوگ و گفتمان متقابل را به بيان جملات توهين آميز تقليل داده ابراز تاسف کند و با پوزش از شنوندگانی که برای شنيدن نظرات وی آمده بودند، جلسه را ترک کند. چنان رفتاری می توانست امريکايی ها را بيش از آنچه اکنون صورت گرفت، خجالت زده کند و از اين سو احساس غرور را در جامعه ايرانی برانگيزد.

گذشته را نمی شود بازگرداند، اما اميدواريم برای آينده اين درس فراگرفته شود که هر تريبونی به هر قيمتی ارزش استفاده ندارد.