ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

مصاحبه شهرگان با آقای احمد منتظری
به دهه 60 باز ميگرديم؟
بسياری از مسئولان آن دهه پشيمان اند!

جاسوس ها، کسانی هستند که در تصميم گيری ها خط می دهند!

 
 
 
 

 

شهرگان مصاحبه ای را با احمد منتظری، فرزند آيت الله منتظری منتشر کرده است. محور اين مصاحبه دليل دستگيری حجت الاسلام قابل، به زندان رفتن عمادالدين باقی، اتهامات جاسوسی و نظارت استصوابی است. اين مصاحبه را با حذف مقدمه آن در ادامه ميخوانيد:

 

درباره زندانی شدن عماد الدين باقي

 

اين واقعيتی قابل تاسف است. اگر ما يک حاکميت خردمند و مدبری داشتيم بايد برای آنچه آقای عمادالدين باقی انجام داده است به ايشان جايزه می دادند و از ايشان تقدير می کردند. آقای باقی يک ان.جی.او تشکيل داده و بدون چشم داشت کارهايی را انجام می دهد که وظائف حکومت است. چيزی که برای حکومت مخارجی در بر ندارد. خدماتی که توسط انجمن حمايت از حقوق زندانيان ارائه می شود باعث اميدواری بسياری از مردم می شود. من خود نيز عضو اين سازمان غير انتفاعی هستم.

"انجمن"، زندانيان را در باره حقوق شان آگاه می کند. بعضی زندانيان اصلا نمی دانند که حق دارند وکيل داشته باشند. انجمن علاوه بر اين در يافتن وکيل به آنها کمک می کند. اين کارها جرم نيست مستوجب جايزه و تقدير است. ديگر اينکه اتهامات ايشان واهی هستند. و اسف بارتر اينکه اتهامات واهی شامل توهين به مسولان نظام مربوط به سه سال پيش است.

آقای باقی انسانی خوش فکر و با خشونت مخالف است. او بسيار فهيم است. در حوزه و در دانشگاه درس خوانده است. او از شاگردان مدرسه آيت الله منتظری در حوزه علميه بود. وقتی که در سال 1368 اين مدارس را از آيت الله منتظری گرفتند، آيت الله امينی که الان امام جمعه قم است، اين مدارس را تحويل گرفت. او روزی نزد پدرم آمد و از خوبی و عالم بودن شاگردان اين مدرسه حکايت کرد. آيت الله امينی آنروز به طور مشخص به آقای باقی اشاره کرد و گفت او انسان عالمی است.

من اميدوارم اينها هر چه زودتر متنبه شوند و از راه کجی که می روند بازگردند.

 

دستگيری حجت الاسلام هادی قابل و محمود دردکشان و همچنين روحانی نوانديش محمدجواد اکبرين، ديگر دستگير شدگان اخير

 

اين نيز ماجرای غم بار ديگری است. در مورد آقای هادی قابل، ظاهراً داستان به يک سی. دی در باره انرژی هسته‌ای برميگردد که قبلا سند دستگيری و بازداشت چند وبلاگ نويس شده بود. وبلاگ نويسانی که همگی تبرئه و آزاد شدند. حالا پس از دو سال همان سی.دی را مستمسک بازداشت و محاکمه آقای قابل قرار داده‌اند. مسلما اين سندی نيست که با آن بشود کسی را محکوم کرد.

مرحوم برادر من، شهيد محمد منتظری معتقد بود که جاسوس هايی از کشورهای خارجی در ارگان‌های جمهوری اسلامی هستند. اينها در تصميم گيری‌هايی که ميشود دخالت دارند.
واقعا عقل سليم حکم نمی کند که در اين برهه از زمان که ما به وحدت ملی نياز داريم اين افراد را دستگير کنند و باعث تفرقه شوند. الان حتی بسياری از گروه‌هايی نيز که فکر اين آقايان را قبول دارند ناراحت و ناراضی هستند. دليل نارضايتی آنها همين تصميمات است. من فکر نمی کنم به هيچ ترتيب ديگری بتوان اين را توضيح داد. هيچ عقل سليمی حکم نمی کند که آقای باقی و آقای قابل الان در زندان باشند. من فکر می کنم اين کار نتيجه عمل همان جاسوسان باشد که موقع تصميم گيری خط می دهند و تصميم گيران خواسته يا ناخواسته توی اين خط می افتند که از افرادی که هيچ جرمی مرتکب نشده‌اند انتقام بگيرند.

 

قرار است به دهه 1360 برگرديم؟

 

من فکر نمی کنم چنين باشد. مسئولانی که آن وقت در صدر کار بودند الان پشيمان هستند که چرا آنقدر تند برخورد کردند و نتوانستند افرادی را که قابل جذب بودند جذب کنند. نه همه اما بسياری از آنها [مسولان دهه 1360] در بازنگری می گويند ای کاش چنين نشده بود و برای خودمان هزاران هزار دشمن درست نکرده بوديم و هزاران هزار خانواده را دشمن ابدی خودمان نکرده بوديم و می‌توانستيم اين مشکل را حل کنيم. بر اين اساس من فکر نمی کنم اصلا بازگشت به آن دوره ممکن باشد. اميدوارم، واقعا اميدوارم که اينها ببينند که کار زشتی می کنند و در نتيجه يک تجديد نظر اساسی انجام دهند.

 

در اسلام فقط کسی که متهم به ارتکاب قتل است را می توان حداکثر تا شش روز بازداشت کرد تا سنديت اتهام او مشخص شود. به دليل داشتن عقيده و فکر و يا بيان آن عقيده و فکر اسلام به هيچ وجه اجازه چنين برخوردی را نمی‌دهد. اين امر باعث دين گريزی ميان جوانان شده است. اينها می گويند اگر اسلام اين است که می خواهد با محاکمه و ضرب و شتم مردم را در دين نگاه دارد، ما اين دين را نمی خواهيم.

 

می گويد که هر ملتی لايق همان حکومتی است که دارد.

 

رواياتی از معصومين هم وجود دارد که اين گفته را تاييد می کنند. اما اين به شرطی است که امکان انتخاب آزاد وجود داشته باشد. يعنی مردم در انتخاب خود صددرصد آزاد باشند و چيزی مثل نظارت استصوابی که کاری واقعا ننگين در جمهوری اسلامی است وجود نداشته باشد. علاوه بر آن امکان تبليغات آزادانه برای کانديداها وجود داشته باشد. اما الان شما می بينيد که با نظارت استصوابی، خلاف قانون اساسی می آيند و انتخابات را دو مرحله می کنند. بعد هم رسانه‌ها طوری محدود می شوند که از ميان همان عده‌ای که از صافی نظارت استصوابی گذشته‌اند، فقط يک گروه خاص امکان تبليغات دارند. الان شاهد اين محدوديت ها هستيم که عملا زمينه انتخابات مجلس، در چهار ماه ديگر را آماده می کنند.

تازه خيلی از نظرات است که اصلا نمی توان آنها را مطرح کرد چرا که هر کس آن نظرات را مطرح کند به سرعت انگ و اتهام مخالفت با نظام و توهين به سران نظام و غيره به او می زنند و او را به اشکال مختلف از دور خارج می کنند.

 

رهبران نظام تشخيص نمی دهند که با اين رفتارها برشاخه نشسته و بن می برند؟

 

نمی دانم شايد اين قدرت است که کور می کند. شايد اختيار ندارند. اما اگر [نظر موجود در] همان قولی که من از برادر شهيدم بيان کردم درست باشد پس شايد آن جاسوس‌ها تعليم ديده‌اند و می‌دانند چگونه از نقطه ضعف‌ها استفاده کنند و از کدام نقاط ضعيف وارد شوند.

راه حل

 

به نظر من تنها راه تداوم فعاليت است. حکومت دستگير می کند تا برای ديگران درس عبرت شود اما اگر اعتراضات و طرح مشکلات موجود در شکل سخنرانی، مصاحبه، مقاله و از اين قبيل ادامه يابد حکومت می بيند که فعالان کوتاه نمی آيند و شجاعانه مقاومت می‌کنند و اين در اتخاذ تصميم درست توسط حکومت، موثر خواهد بود.

 

اين گفت وگوی تلفنی در تاريخ 26 مهر 1386 برابر با 18 اکتبر 2007 انجام شده است

لينک اين گفت وگو در شهرگان:

http://shahrgon.com/fa/news/474.html