ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  پاسداران- روحانيون
تحولات آينده ايران
چگونه رقم خواهد خورد؟
 
 
 
 

 

نه تنها نيروهای نظامی و غير نظامی حاکم، نه تنها فعال ترين چهره های سياسی درون و بيرون حاکميت و نه تنها رهبران و کاربدستان اوليه روحانی و غير روحانی جمهوری اسلامی که به حاشيه رانده شده اند، بلکه عادی ترين مردم اعم از مذهبی و غير مذهبی می خواهند بدانند، وضع کنونی ايران، در سرانجام خود به کجا کشيده خواهد شد. به تعبيری دقيق تر، همه می خواهند بدانند نوزاد اين بلبشوئی که عنوان حکومت يکدست را به خود اختصاص داده و در حقيقت چند دست ترين حاکميت 28 سال گذشته است، چه شکل و شمايلی دارد و شبيه کيست؟

ما نيز بعنوانی بخشی از مردم ايران در همين انديشه ايم و بی وقفه رويدادها را کنار هم قرار ميدهيم تا بلکه قبل از به دنيا آمدن اين نوزاد، نزديک ترين حدس و گمان را در باره شکل و شمايل آن بزنيم. نوزادی که در تولد آن جای ترديد نيست، چه بتوانيم جنسيت و شکل و شمايل او را حدس بزنيم و چه نتوانيم. اين زايمان با چه هزينه و عواقبی برای ايران همراه خواهد بود نيز چندان روشن و آشکار نيست. تجربه 28 سال گذشته، بارها ثابت کرده است که هيچ مشی و سياستی – حتی در عرصه اقتصادی- به آسانی در جمهوری اسلامی نمی تواند حاکم شود و احتمالا با همين تجربه، اين بار آنهائی به ميدان آمده اند که به زبان تفنگ و چماق سخن می گويند و حتی برای امام جمعه های  ژ3 بدست هم تره خرد نمی کنند.  اين واقعيت را شايد شماری از روحانيون هنوز قبول نکرده باشند، اما در بخشی از روحانيون به دلهره ای تبديل شده که ما در آينده شاهد ظهور آشکار و علنی خواهيم بود. از آنجا که روحانيت و نيروی نظامی طی نزديک به سه دهه در جمهوری اسلامی به هم تنيده بوده اند، درکشاکشی که شاهد آن خواهيم بود، صف بندی ها و تقابل ها می تواند چهره نظامی نيز به خود بگيرد. يعنی يارگيری نظامی روحانيون و يار گيری روحانی نظامی ها. ماجرای باصطلاح مقابله با بدحجابی و يا اوباش گيری و يا خواب وخيال تکرار انقلاب فرهنگی ابتدای تاسيس جمهوری اسلامی و سخنرانی ها و اظهار نظرهای پرشماری که در همين ارتباط طی چند هفته اخير، در مجلس و منبر شاهد بوده ايم حدس و گمان پيرامون اين مسير را بيش از پيش به يقين تبديل می کند. همچنان که آشکار شدن علائم شقه شقه شدن بسيج دانشجوئی و زمين خوردن کاسه لعابی "اصولگرائی" و تکه تکه شدن آن، نشانه ايست از همين تکه تکه شدن و شقه شقه شدن در نيروهای نظامی و سپاهی.

بنابراين، وضع بدين گونه نيست که نظامی ها و روحانيونی که فعلا در پناه آنها قرار گرفته اند بر ايران غلبه نهائی خواهند کرد، ای بسا از دل اين کشاکش، غلبه گروه ديگری ممکن و متولد شود. اين نوزاد دوم که سياست جنگی حاکميت و تبديل انرژی اتمی به "پرچم" ميدان جنگی از داخل و بر طبل جنگ و حمله کوبيدن امريکا از خارج می خواهد مانع آن شده و تولد نوزاد اول را قطعی سازد، امکان تحقق می تواند داشته باشد، اما به اين شرط که:

- ما چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه خوشمان بيايد و چه خوشمان نيآيد، قبول کنيم که نيروی نظامی ايران نيروئی نظامی- سياسی است و آن موانع قانونی که برای حضور آن در عرصه سياست وجود دارد و بی وقفه تکرار می شود، درعمل موجب جدائی سياسيون غير نظامی و نظامی های سياسی می شود و اين به سود طرفداران جلوگيری از سقوط به ورطه حمله خارجی و جنگ داخلی نيست. به زبانی ساده تر، امروز بجای اعتراض به حضور سياسی نظامی ها درعرصه سياسی کشور، بايد با حضور نظامی های سياسی طرفدار سرکوب و ديکتاتوری، جنگ و آفريننده صحنه هائی که در ماجرا مقابله با بدحجابی و باصطلاح اوباش بگيری و در نهايت امر، سازش تاريخی با امريکا مخالفت کرد و نه با هر نوع حضور سياسی نظامی ها در عرصه سياست و حاکميت. راز پنهانی را آشکار نکرده ايم، اگر بگوئيم که نيروی نظامی در ايران، هميشه بخشی از حاکميت سياسی بوده و يا با قيام در برابر حاکميت ها و قرار گرفتن درکنار مردم، قصد حاکميت را داشته است، يا خود بخشی از حاکميت درحال تقابل با مردم بوده است. نگاه کنيد، از جمله به قيام کلنل تقی خان پسيان در خراسان، قيام افسران خراسان و... اين تقريبا همان وضعی است که هميشه روحانيت نيز در ايران داشته است.

امروز، برای حدس و گمان پيرامون تحولات آينده و تاثير گذاری روی آن، بايد به عمق و جزئيات اين شرايط پی برد:

- روحانيتی که اعتبارش بسختی درجامعه لطمه ديده، برای نجات خويش چاره ای جز نزديکی مجدد به مردم ندارد و اين امر با حجاب و سرکوب و خرافات ناممکن است.

- نيروی سپاهی جمهوری اسلامی تبديل به يک ارتش منظم و جدا از مردم شده و بخشی از اين نيرو نگران اين موقعيت است و می خواهد پايگاه مردمی خود را باز يابد، که اين نيز با نقاب به صورت زدن و چماق بدست گرفتن ممکن نمی شود.

 

حوادث و رويدادهای بيرونی و آينده و همچنين سياست جنگی – اتمی حاکميت روی تقويت و يا تضعيف اين گرايش ها در هر دو سو تاثير مستقيم خواهند داشت. همچنان که شعارها، سخنان و موضع گيری های امروز نيروهای خواهان تحولات مثبت و مترقی می تواند روی اين کشاکش تاثير گذار باشد. بنابراين ضرورت دارد که در هر جبهه سياسی و برای  انتخاب هر شعار سياسی اين نکات را از نظر دور نداريم. حتی در شعار مخالفت با جنگ و طرفداری از صلح و عدالت و آزادی نيز جنبش مترقی ايران بايد با نيروی نظامی و سپاهی  سخن بگويد. افشای ماهيت اقتصادی سياست جنگی حاکميت و پايگاه اقتصادی گروه نظاميان حاکم نيز می تواند در خدمت همين درک از نقش نيروهای نظامی و پايگاه ضربه خورده و صفوف شقه شقه شده روحانيون و نظامی ها قرار گيرد و بايد بگيرد. اگر در دوران 8 ساله اصلاحات اين واقعيات آنگونه که بايد ديده نشد، چرا امروز نبايد ديده شود؟