گزارش دریافتی
حرف های مردم عادی
درباره همه چیز و همه کس


 


چاقوی زنجان
برای آن که عاقل است
همین یک جمله کافی است

       پیک هفته 105  --------   1387 دوم آذر برابر 22 نوامبر 2008

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته

مصاحبه تاج زاده
بزودی و برای چند ماه
انتخابات ایران
داغ ترین خبر دنیا خواهد شد

حکومت رمال ها
بر روان زنان بی پناه ایران
طلعت تقی نیا

چهار راه و کارگاه
تعزیر حکومتی، با تازیانه تجاوز، فقر، خودکشی...
امین علم الهدی

دکتر ابراهیم یزدی:
تصمیم گیرندگان ایران
تغییر شرایط جهانی را درک می کنند؟


 فیلم خشونت در خیابان
فیلم امنیتی
سخن می گویند

ایران
3 سال پس از بمباران
 با خرافات ‌مذهبی

7 خوانی

در برابر خاتمی
سعید حجاریان


پاسخ غیر مستقیم خاتمی
به آخرین سخنان رهبر!

مصاحبه ای در شهروند امروز
قتل آیت الله لاهوتی 

در اوین و بدست لاجوردی


با ایجاد 5 بسیج جدید
ایران را، سراسر پادگان نظامی میکنند

احمدجنتی :
حکومت یکدست
 هم باید حفظ شود
!

"هادیان سیاسی"
نام رسمی حزب پادگانی
که 5 سال پیش تاسیس شد

 جانشین فرمانده کل ارتش
خلیج فارس کوچک است
پیش به سوی اقیانوس هند!

 قتل دکتر سامی

و نقش احمدی نژاد

دکتر مهدی خزعلی


مصاحبه علی مطهری

پسرآیت الله مطهری:

احمدی نژاد

اعتماد به نفس زیادی

و ساده لوحی بی حد


 

سپاه وسایپا 55 هزار کرایسلر امریکائی در ایران مونتاژ می کنند!
سپاه و دولت
به یاری کرایسلرامریکا شتافتند

اسدالله عسگراولادی:
جلب دوستی مردم کشورها
برای کسی آب و نان نمی شود

چون رهبر گفته از حمایت کنید، ما حمایت می کنیم، والا این دولت فشل است

یک روحانی خلع لباس شده سر آنها کلاه گذاشته
تظاهرات 3000 مالباخته
در پارک چیتگر تهران


احمدی نژاد در محاصره

فریاد اعتراض مردم مازندران

از نتایج سفر پر بار احمدی نژاد به مازندران، یکی هم همین سخنرانی است که می بینید. سخنانی در حد لات و لوت های محلات، مانورهای عوامفریبانه و بی خبری از وضع استان. وعده پشت وعده که انجام می شود. رئیس جمهور در فضا  زمین های ورزشی می سازد و 50 در 50 بین دختران و پسران تقسیم می کند! هر کس هر فریادی می زند، درجواب می گوید چشم انجام می شود! از کجا؟ با کدام پول و برنامه؟ اگر انجام شدنی است، چرا با نفت بشکه ای 148 دلار نکردید که حالا با نفت بشکه ای 40 دلار وعده اش را در ماه های آخر می دهید؟ کارگران نساجی و فرش بافی البرز از بیکاری فریاد می زنند و رئیس جمهوری که دست و پایش را گم کرده فکر می کند مردم می گویند سدالبرز می خواهیم و او می گوید بزودی می زنیم!!

این فیلم، با آنکه مضمون فریادهای مردم کاملا مفهوم نیست، فیلمی است تاریخی. نه بخاطر عوامفریبی ها و سخنان داش مشدی او، بلکه به دلیل نشان دادن خشم مردم. مردمی که کار می خواهند، آب می خواهند، حقوق عقب افتاده را می خواهند، به نساجی ویران شده استان اعتراض دارند. اعتبار این فیلم در اینهاست، نه در دستپاچه شدن احمدی نژاد.


سردار محصولی رای آورد

یا سرداران برایش رای آوردند؟


مرد 160 میلیارد تومانی

در حکومت عدل علی!

محمد علی ابطحی


نگاهی به سخنان مهم حسن روحانی درباره ماهیت دولت نظامی
تجارت را با پس گردنی
نظامی‌ها از موتلفه می‌گیرند

دولت بنام خصوصی سازی، اموال خود را به شرکت‌های سپاه منتقل می کند

حسن روحانی دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی، که اکنون نماینده رهبر در این شورا شده و سکان را ابتدا به لاریجانی و سپس جلیلی سپرده، برای نخستین بار در یک سخنرانی انتقادی از دولت،  اشاره به واقعیتی کرد که کلیدی ترین مسئله در شناخت ماهیت اقتصادی و سیاسی دولت نظامی- امنیتی حاکم است.

سخنان وی که خلاصه از آن را در ادامه می خوانید، نشان داد:

1- فرماندهان سپاه چگونه شرکت های دولتی را تحت عنوان خصوصی سازی به شرکت هائی که خود تاسیس کرده اند منتقل می کنند.

2- آن وحشتی که سراپای موتلفه اسلامی را گرفته و به منتقد دولت احمدی نژاد تبدیل کرده نه بخاطر سرکوب آزادی ها و اختلاف بر سر تعبیر حضور هر شبه امام زمان در خواب احمدی نژاد، بلکه بر سر بیرون آمدن رقیبی نظامی و پرقدرت از دل این دولت است. این رقیب، دیگر نهضت آزادی نیست که بتوان به اوین برد و یا مجاهدین انقلاب اسلامی نیست که هر چند وقت یکبار وصیت نامه اسدالله لاجوردی مبنی بر ضرورت اعدام همه رهبران آن را از گاوصندوق بیرون آورد، اصلاح طلبان بی برگ و صلاح هم نیستند که براحتی قلم و قدمشان را شکستند. اینها رقیبی از جنس و قدرتی دیگراند. تلافی اعتصاب بازار تهران و چند شهر دیگر را هم بزودی سازمان خواهند داد.

3- اختلاف در مجلس هم از جنس اختلاف در مجالس قبلی نیست، چون یک سر این اختلاف دست فراکسیون یکصد نفره سپاه است. فراکسیونی که به سردار محصولی میلیاردر چون از جنس خودشان است رای می دهد اما به کردان که به محافل نظامی راه نداشت نه!

4- اشارات صریح حسن روحانی، بر عده ای خوش خیال – اگر چه معدود- عیان ساخت که پایگاه و خواستگاه دولت نظامی احمدی نژاد کجاست و آن بازی سهام عدالت و فقیر نوازی و گداپروری نامش سوسیالیسم نیست. قبضه نظامی سرمایه داری تجاری و بیرون آوردن آن از دست سرمایه داری تجاری – بازاری سنتی ایران هم تحول نیست.

حال با این مقدمه سخنان مهم حسن روحانی را بخوانید:


برنامه پانزدهمین فستیوال تئاتر ایرانی- کلن

حساب بانکی

A.Khodai

DEUTSCHE BANK

Konto 4593745

BLZ 10070024

برای پرداخت از خارج آلمان اطلاعات زیر را بنویسید

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

----------------------------

برای تماس با پیک نت

 ازآدرس ای میل زیر استفاده کنید:

  infos@peiknet.com

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany

----------------------------

 

   

--------------------------------


تماس با پیک - تبلیغات در پيك

دیدگاه ها

دعوت
به همکاری
در یکسالگی

سایت "تهیه" در یادداشتی به قلم گرداننده این سایت، یکساله شده است. رسم ما تاکنون انتقال چنین یادداشت هائی در ستون دیدگاه های پیک نت نبوده است، اما یادداشت گرداننده این سایت چنان عاطفی و صمیمانه بود، که تصمیم گرفتیم آن را در ستون دیدگاه بازتاب بدهیم. بویژه که نگاهی است دیگر به جنبش زنان، اقلیت های قومی و مذهبی در ایران. از اینجا بخوانید!


ارتش شاه
 چرا نداشت
سپاه هم
 چرا ندارد؟

یادداشت سردبیر

همه آنها که دوران قدر قدرتی شاه در دهه 1350 را بخاطر دارند، می دانند که در کنار لقب "اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر" که هیچ روزنامه ای حق نداشت خبری درباره شاه بدون ذکر این لقب منتشر کند و یا در تلویزیون و رادیو بدون این لقب خبری از او پخش کند و بگوید، ایشان یک لقب نظامی هم داشت. یعنی هر وقت رسانه ها می خواستند یا دستور داشتند یک تصمیم نظامی آن آقا را منتشر کنند، باید می نوشتند "اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشداران"، چون فرمانده کل قوا هم ایشان بود و بعد از درجه ارتشبدی که انگشت شماری به دریافت آن مفتخر می شدند، یک درجه بالاتر وجود داشت که "ارتشداری" بود و این درجه خاص ایشان.  درجات نظامی را ایشان میداد، برکناری ژنرال ها بدستور ایشان بود، جا به جا شدن در پست های نظامی و یا انتقال از فرماندهی به کارهای دفتری و ستادی با ایشان بود و خلاصه ارتش دراختیار ایشان بود. چند تنی هم به پاس چاکری و خدمتگذاری و جلب اعتماد ایشان طی چند 10 سال، مثلا بعنوان مشاور منصوب می شدند. این مشاوران هم برای آنکه یکوقت خودشان و مردم تصور نکنند شاه نیاز به مشاور دارد و آنها هم به حساب می آیند، نام آنها "آجودان" بود. اگر غیر نظامی بودند "آجودان کشوری" و اگر نظامی بودند "آجودان لشگری" لقب می گرفتند تا در اذهان "آجدان" های کلانتری ها را تداعی کنند!

در مسافرت های داخلی و خارجی از میان آنها به تناسب کاری که در پیش بود چند تنی را همراه می برد. درست شبیه همین همراهی احمد جنتی با رهبر در سفر به مشهد برای غبارروبی حرم امام رضا و یا همراهی رحیم صفوی با ایشان در بازدیدهای نظامی، سمتی شبیه همان سمتی که علی اکبر ولایتی و یا ناطق نوری دارند. کپی برداری عجیب و درس آموزی است. فکر نمی کنید؟

نه تنها در مورد آجودان های لشگری و کشوری، بلکه در مورد بخشش درجات نظامی هم ایشان به کسی توضیح نمی داد، فقط حکم آن صادر می شد و روزنامه ها منتشر می کردند و یا رادیو تلویزیون ملی ایران آن را می خواند. همین

هیچکس نمی دانست بر مبنای چه معیاری فلان سرتیپ درجه سرلشگری می گیرد و یا فلان تیمسار چرا آخرین درجه ارتش؛ یعنی ارتشبدی را می گیرد. البته بعدها، پس از سقوط رژیم، امثال مادر شاه و یا اسدالله علم وزیر دربار شاه اشاره کردند که این درجات بر مبنای کدام زدوبندها، خوش خدمتی ها، ابراز جان نثاری ها، چاپلوسی ها، نقش آفرینی ها در کودتای 28 مرداد و سرکوب شورشها و قیام ها و... داده می شد.
حالا!

هیچ آدم با انصافی در جمهوری اسلامی پیدا نمی شود که بگوید چنین مناسباتی، حداقل بین رهبر و فرماندهان سپاه برقرار است و بسیار هم بعید به نظر می رسد کار به چنین فاجعه ای بکشد، مگر در شرایطی بکلی متفاوت با شرایط 30 سال اخیر. فرماندهان سپاه هنوز می توانند اظهار نظر سیاسی کنند، با مطبوعات مصاحبه کنند، در مجامع سخنرانی کنند و این را باید مثبت دید و نه منفی. این که با نظرات آنها موافقیم و یا نیستیم و یا چه بخش هائی از این اظهار نظرها را به سود کشور میدانیم و یا نمی دانیم مهم نیست، بلکه اصل مسئله مهم است، که با روند کنونی، یعنی نظامی کردن حکومت خطر از بین رفتن همین پدیده به یادگار مانده از انقلاب و جنگ با عراق هم از بین خواهد رفت. چطور و چگونه اش بحثی جداگانه است. بحث این یاداشت آنست که هیچ یک از این تحرکات در زمان شاه ممکن نبود. حتی کوچکترین ابراز وجود و یا حتی شهرت در میان ارتشیان با برکناری و بازنشستگی  و غضب ملوکانه توام می شد. بلائی که سر ارتشبد آریانا و ارتشبد جم آمد و یا حتی ارتشبد مین باشیان و در درجات پائین تر بر سر امثال دریادار احمد مدنی و دیگران آمد. آجودان های کشوری هم همین وضع و موقعیت را داشتند و کسی ابراز نظری از آنها درباره وضع مملکت به یاد ندارد. مناسبات رضاشاه با ارتشی که مدعی بود ارتش نوین ایران است و خود او درست کرده حتی بدتر از این بود. یعنی حتی کار به کتک زدن ژنرال ها با چوب تعلیمی هم می کشید!
بنابراین، قصد مقایسه نیست، اما قصد و جای سئوال هست. این سئوال که فرماندهان سپاه بر اساس کدام اساسنامه و مقررات مدون و ضوابط تعیین و اعلام شده، درجات نظامی می گیرند؟ به پست های فرماندهی گمارده می شوند؟ از لباس سپاهی بیرون آمده و داخل دولت می شوند، از دولت به سپاه بر می گردند، از بسیج به سپاه می روند و از سپاه به بسیج منتقل می شوند؟ از سپاه اخراج و حتی زندانی عقیدتی و مقلدی می شوند و؟؟؟
چرا یک نفر، حتی یک نفر، در هیچ ارگانی – حتی مجلس خبرگان رهبری- یکی از این سئوالات را نمی پرسد و یا اطلاعاتی دراین باره در اختیار مردم نمی گذارد؟ اگر مردم غریبه نیستند، چرا نباید بدانند؟
امروز، شاید جای نگرانی نباشد، اما فردا را چه دیدید؟ فردائی که همین فرماندهان مثل دوران شاه حتی حق ابراز عقیده هم نداشته باشند و فرمان "ارتش چرا ندارد" شامل حال آنها هم بشود: "سپاه سئوال ندارد"