|
ه جرات می توان
گفت که مقامات هیچ دولت و حکومت غیر مذهبی در جهان باندازه
مقامات و حاکمیت ایران دروغ نه گفته و نه می گوید. مگر در زمان
جنگ دوم جهانی که دستگاه تبلیغاتی هیتلر به ماشین پخش دروغ و
تبلیغ تبدیل شده بود. حتی فاشیسم هیتلری نیز حداقل در جزئی
ترین مسائل جامعه و دولت دروغ نمی گفت. در جمهوری اسلام از صدر
حاکمیت که علی خامنه ای باشد، تا کوچکترین مقام قضائی مثل
مدیرکل دادگستری تهران و یا نمایندگان مجلس، حتی امام جمعه
فلان شهر کوچک و یا سخنگویان چاق و لاغر وزارت خارجه با وقاحت
کامل چشم در چشم مردم دوخته و دروغ می گویند. تفاوت نمی کند که
در چه زمینه و درباره چه موضوع و یا فردی، درباره همه چیز دروغ
می گویند. چه در باره مسائل داخلی و چه در مسائل خارجی. این
وضع به گونه ایست که گاه انسان تعجب می کند که درباره فلان
موضوع اگر راستش را بگویند که مردم راحت تر قبول می کنند و می
پذیرند، بنابراین به چه دلیل حتی در این گونه موارد هم دروغ می
گویند؟ پاسخ عامیانه اش جز این نیست که "ترک عادت موجب مرض
است" و پاسخ علمی و روانشناسی اینست که حاکمیت کوچکترین اعتماد
به نفسی به خود ندارد و به دلیل وحشت از آشکار شدن این ضعف، در
همه عرصه ها دروغ می گوید. حتی دروغی که 48 ساعت بعد باید پس
بگیرند. اما درس نگرفته و بعد از 48 ساعت درباره همان موضوع یک
دروغ دیگر می گویند. به همین ماجرای دستگیری عبدالمالک ریگی
نگاه کنیم. اگر از اول راستش را گفته بودند که او را با همکاری
افغان ها و امریکائی ها تحویل گرفتند، مردم به راحتی می
پذیرفتند و هیچ ایرادی هم نمی گرفتند. اما آنقدر دراین باره
دروغ گفتند که حالا دیگر این ماجرا هم تبدیل به یک داستان
مسخره در میان مردم تبدیل شده است.
علی خامنه ای می
گوید روز 9 دیماه دهها میلیون ایرانی به نفع او و دولت احمدی
نژاد تظاهرات کردند! و یا میلیون ها معترض را سرکوب خونین می
کنند و سپس رهبر می گوید فریب خوردگان به راه راست آمدند! در
کجا دنیا میلیون ها نفر و در پایتخت یک کشوری اکثریت مردم آن
فریب خورده اند که در جمهوری اسلامی فریب بخورند. اما دروغ
استخوان ندارد و گفته می شود.
مدیرکل دادگستری
تهران دیروز می گوید برای فائزه هاشمی یک پرونده قضائی درست
کرده است و هم او تاکید می کند که بالاخره باید در ایران معلوم
شود که هیچ تبعیضی نیست و همه در برابر قانون یکسان اند. این
که جرم فائزه هاشمی چیست؟ بر همگان معلوم است که ماجرا بر
میگردد به موضع گیری خود او بنفع میرحسین موسوی و ضمنا فرزندی
هاشمی رفسنجانی. از این آقای دروغگو باید پرسید اگر همه در
برابر قانون برابراند چرا احمد جنتی محاکمه نمی شود و برایش
پرونده ای تشکیل نمی شود. شاکی دولت و خصوصی هم که دارد. خوب
راست و پوست کنده بگوئید فائزه هاشمی بدلیل نقش داشتن در
انتخابات 22 خرداد قرار است محاکمه شود. و یا وزیر علوم دروغگو
می گوید موسوی نمی تواند در دانشگاه تربیت معلم تدریس کند زیرا
فوق لیسانس دارد. اگر فوق لیسانس نباید تدریس دانشگاهی کند، پس
چرا تا حالا می کرده و ضمنا یک آدمی که یک دوره کوتاه وزیر
خارجه و سپس 8 سال نخست وزیر یک کشور بوده برای تدریس نیازمند
مدرک است؟
خوب راست و پوست
کنده می شود گفت ایشان فعلا صلاح نیست تدریس کند زیرا اگر برود
به دانشگاه تربیت مدرس کلاس ها تعطیل می شود و همه می خواهند
در کلاس ایشان شرکت کنند و یا تردد او میان خانه و دانشگاه
یکباره ممکن است به یک تظاهرات سبز تبدیل شود.
همه این
احتمالات را پشت دروغ هائی که می گویند پنهان می کنند. البته
خودشان پشت این دروغ ها پنهان می شوند، زیرا مردم بسیار دقیق و
کامل می دانند واقعیات در پشت این دروغ ها چیست. اینها آخرین
نمونه هاست، والا نه صدها که هزاران نمونه می توان دراین زمینه
ارائه داد. در کدام کشور دنیا می توانید نمونه ای را پیدا کنید
که یک دولت و حاکمیت آن رسما یک خبرگزاری ویژه برای دروغ
پراکنی راه اندازی کرده باشند. خبرگزاری فارس این نقش را دارد
و این تازه یک نمونه از دروغ پراکنی خبری در مطبوعات و رسانه
های صوتی و تصویری است. والا سیما از کیهان گوی سبقت می رباید
و ایرنا از رجانیوز و .... |
