ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

15  مهر  1388

infos@peiknet.com

 
 
  یادداشت سردبیر
مشکل مردم ایران
با احمدی نژاد است نه با اجداد او
 
 
 
 

 

با سلام- از سایت محترم پیک نت تقاضا دارم در یک یاد داشت موقیعت شخصی‌ خود را در مورد مطالب یهود ستیزی که در این سایت چاپ میشود (به عنوان مثال مطلبی از مهدی خزعلی در هفتهٔ گذشته و مطلبی از عبداله شهبازی در شمارهٔ امروز) مشخص نمایند تا ما هم تکلیف خود را بدانیم. اگر منظور فقط اطلاع رسانی است پس چرا به عنوان مثال موضع موج سبز آزادی در مورد طرح مسالهٔ یهودی تبار بودن احمدی‌نژاد را مستقیم چاپ نمیکنید و باید از طریق مطلب عبداله شهبازی از آن مطلع شویم؟ این درخواست را صادقانه و بدون هیچ غرضی برایتان ارسال می‌کنم. احتراماً.

بهنیا

خواننده گرامی!

نه ما یهود ستیز هستیم و نه یهودی ستیزی کار یک سایت خبری- سیاسی است. یهود ستیزی یا مسلمان ستیزی و یا ... می تواند کار برخی سایت های محافل و تاریکخانه های مذهبی باشد.

آنچه تاکنون در روزنت پیک نت مطرح شده تبار یهودی آقای احمدی نژاد بعنوان یک خبر است، که هیچ عیبی هم ندارد که اجداد ایشان یهودی باشند و ایشان مسلمان شده باشد. مگر همه مردم ایران در زمان صفویه شیعه بودند و یا در زمان ساسانیان مسلمان بودند؟

بنابراین، آنچه که دراین میان مطرح است اینست که چرا ایشان این تبار را پنهان می کند؟ ایشان که به بی پروائی در بیان شهرت یافته، صاف و ساده می تواند واقعیت را به مردم بگوید تا به این بحث ها نیز خاتمه بدهد. همین!

درعین حال که مردم ایران با اجداد آقای احمدی نژاد مسئله ندارند، بلکه با خود ایشان و نه با خود ایشان، بلکه با سیاست ها، منش و سوابق پرحاشیه ای که در جمهوری اسلامی داشته است مسئله دارد. مردم ایران با نقشی که ایشان در کودتای اخیر و دستگیری های سیاسی و اعتراف گیری ها داشته، با ماجراجوئی های داخلی و خارجی، با اسلامی که پرچم آن را بلند کرده، با نظامی و امنیتی کردن جامعه، با هموار سازی جاده تولید خطرات جدی برای ایران، با اجرای نقش کارگزار برای نظامی کردن اقتصاد کشور و تقویت بزرگترین فساد سیاسی در سپاه پاسداران، با سهم تعیین کننده ای که در به میدان فرستادن چماقداران و به گلوله بستن مردم در خرداد و تیرماه گذشته داشته و... مسئله دارند. اینها به اجداد ایشان مربوط نیست، به خود ایشان مربوط است. می خواهد یهودی باشد، می خواهد زردشتی، می خواهد مسلمان باشد، می خواهد گبر باشد یا ترسا! ایران گهواره ادیان و اقوام بوده است و این افتخار مردم این سرزمین است که در آن اقوام و مذاهب 2500 سال با هم همزیستی داشته اند. البته حساب دولت شبه فاشیست اسرائیل را در این میان نباید با حسابی که ما به آن اشاره کردیم قاطی کرد. شاید در چهار سال گذشته، منطقی ترین سخنی که از زبان همراهان آقای احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری اش بیرون آمده، همان کلامی باشد که آقای رحیم مشائی درباره دوستی مردم ایران با مردم یهود گفت و فغان بی جای برخی روحانیون از موضع مذهبی و برخی سیاسیون از روی سیاست بازی و تقابل با دولت احمدی نژاد علیه آن بلند شد. او درست گفت: مردم ایران با یهودی ها و کلیمی ها مسئله ای ندارند، با دولت اسرائیل مسئله دارند، همچنان که با اجداد آقای احمدی نژاد مسئله ای ندارند، بلکه با سیاست ها و نقش آفرینی های جنون آسای خود ایشان مسئله دارند. و تازه این بحث، هنوز نقش آفرینی ها و بدعت های مثبت کلیمی ها یا یهودی های ایران را شامل نشده است، که این خود فصلی دانستی و دلنشین است. از موسیقی ایران تا شادی آفرینی در جشن و سرورهای مردمی، از اقتصاد تا فرهنگ، از نوآوری ها و پیشگامی های کلیمی های ایران  تا ...

بنابراین، مردم ایران با آن سیاست و با آن سکاندارانی مسئله دارند که این توازن قومی - مذهبی را می خواهد در جامعه ایران بهم بزند و تا حدود زیادی نیز زده اند. چنان که حتی شاخه های اهل تصوف نیز در چهار سال گذشته از این گزند در امان نبوده اند. و تازه، این نقش به دوران ریاست جمهوری ایشان و همراهان و همفکران روحانی و غیر روحانی وی ختم نمی شود. بنظر ما از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی و حتی از همان سال انقلاب 57 این گروه نقش آفرینی های بزرگی در حد تعیین سرنوشت انقلاب و جمهوری اسلامی کرده اند. از سینما رکس آبادان تا کشتار چند کشیش مسیحی در زاهدان و تکه تکه کردن آنها و در فریزر پنهان کردن اجساد آنها. از ترور امثال آیت الله مطهری تا ترور سعید حجاریان، از جنایات تاریخی دهه 60 در زندان ها تا قتل عام تاریخی تر سال 1367، از ترور دکتر سامی تا قتل های زنجیره ای، از برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی آیت الله خمینی و توطئه کشتن او در حمله به خانه اش تا ترور سرلشگر صیاد شیرازی که اکنون سپهبد به خاک سپرده شده است. از ترور عبدالرحمان قاسملو در وین پایتخت کشور اطریش تا ترور شرفکندی و همراهانش در رستوران میکونوس برلین پایتخت آلمان، از کنفرانس برلین تا حمله به کوی دانشگاه در سال 1378 و...... در ادامه اش رسیده ایم به کودتای 22 خرداد و کهریزک!

می فرمائید همه این کارها در کارنامه احمدی نژاد ثبت نیست.

می گوئیم ما هم قبول داریم که درکارنامه او ثبت نیست، و اتفاقا مسئله در همینجاست. یعنی ما با یک جریان، با یک مافیای فاشیستی و با یک نهاد خطرناک روبرو هستیم که احمدی نژاد را فعلا پرچمدار آن کرده اند و البته اگر استعداد این کار را نداشت چنین پرچمی را بدست او نمی دادند. همین مافیا توانست بیت آیت الله خمینی را محاصره کند و با امضای احمد خمینی انواع توطئه ها را پیش ببرد و سرانجام سر خود او را هم کرد زیر خاک. همین مافیا، از حجت الاسلامی که به شهادت سخنرانی های پیش و پس از انقلابش روحانی روشنفکر و اهل منطق و مشورت و رایزنی بود، مترسکی ساخت بنام مقام معظم رهبری که آجر فاجعه روی آجر فاجعه می چیند به این امید که دیواری کج را به ثریا برساند. وقتی از 100 می گوئیم، شما 90 را هم که مصباح یزدی و احمد جنتی و خرده ریزهائی مانند سید احمد خاتمی و روح الله حسینیان و علم الهدا، سرداران و بازجوها و... باشند را در دل آن ببینید!

اما نکته دوم:

ما هرگز تاکنون از خودمان مطلبی در باره تبار یهودی احمدی نژاد ننوشته ایم، بلکه مطالبی را از دیگران نقل کرده ایم. از جمله آقایان شهبازی و خزعلی. اما این که چرا مطالب مورد اشاره شما را منتشر نکرده ایم، به این دلیل است که شما نقد خبر کرده اید و نه خبری را اعلام. بنابراین ما اگر وارد این مرحله بشویم، آنوقت مثل خیلی از سایت های دیگر باید هر روز اره بدهیم و تیشه بگیریم. یعنی یکی جواب شما را میدهد و یکنفر جواب آن یکی را و آقای منشه امیر رئیس رادیو اسرائیل هم کاسه داغ تر از آش است و با اسم خود و یا با اسامی دیگر مقاله پراکنی و جواب نگاری می کند و این ماجرا سر دراز پیدا می کند و پیک نت می شود تریبونی برای این بحث.

ما این مسئله، یعنی تبار قومی و مذهبی افراد در حاکمیت جمهوری اسلامی را سالها پیش، پیش از آنکه آقای احمدی نژاد اساسا در جامعه خودمان و یا درجهان مطرح باشد و وظائفی را در پشت صحنه و بعنوان "پادو" انجام می داد، همین نکات را درباره آقای عسگراولادی مسلمان نوشتیم و خواستیم تا ایشان هم تبار خود را برای مردم توضیح بدهد.

گفته می شود در اولین انتخابات ریاست جمهوری، وقتی مطرح شد که آقای جلال الدین فارسی تبارش افغانی است، مطابق قانون اساسی ایشان نتوانست کاندیدای ریاست جمهوری شود. این قیاس، نه درست است و نه قانونی، زیرا این منع شامل محل و زادگاه و تابعیت می شود نه مذهب و قومیت.

ما نمی گوئیم مثلا آقای عسگراولادی چون پدرش یهودی بوده و یا آقای احمدی نژاد چون اجدادش یهودی بوده اند حق ندارند نماینده مجلس و رئیس کمیته امداد و یا رئیس جمهور شوند. چنین منعی در قانون اساسی وجود ندارد. یعنی قانون اساسی منع نکرده که اگر کسی اجدادش از یک مذهب دیگر بوده، خودش حق ندارد رئیس جمهور شود. آنچه که در قانون اساسی قید شده اینست که رئیس جمهور باید شیعه اثنی عشری باشد زیرا اکثریت مردم ایران مسلمان شیعه اثنی عشری و 12 امامی هستند. همین موضوع در باره آقای عسگراولادی هم صدق می کند. یعنی ایشان مطابق قانون اساسی می توانست نماینده مجلس شود و ضرورت قانونی نداشت که بعنوان نماینده اقلیت کلیمیان ایران وارد مجلس شود، همچنان که درباره حجت الاسلام حجتی کرمانی که اجدادش زردشتی بودند همین استدلال صدق می کند. درعین حال که اقلیت های قومی و مذهبی یهودی و زردشتی و حتی مسیحی بعد از انقلاب فراکسیون های پارلمانی در مجلس داشتند و هنوز هم تا حدودی دارند.

بنابراین، می بینید که ما دچار تنگ نظری قومی و مذهبی نیستیم، بویژه که همه ایرانی هستیم. بلکه مدافع دو موضوع هستیم:

1- صراحت و صداقت در بیان واقعیت و درمیان گذاشتن آن با مردم

2- پرهیز از بحث های بی سرانجامی که عملا وقت و انرژی می گیرند، اما حاصلی به همراه نخواهد داشت.

نتیجه: اجازه بدهید ما خبر رسان باشیم. یعنی اگر خبری اعلام می شود و یا کشف می شود که درجامعه بازتاب دارد، تلاش کنیم این خبر را به اطلاع مردم برسانیم. قضاوت با مردم است.

اگر این نکته را نیز توضیح ندهیم، متهم به بی انصافی می شویم. این که مقاله اخیر آقای شهبازی فراتر از خبر بود، پس چرا آن را منتشر کردیم.

دلیل و انگیزه ما برای انتشار این مقاله جنبه تحقیقاتی و اشارات تاریخی – خبری آن بود. یعنی بازگشت به گذشته (حدود 5 سال پیش) و انتشار خبر یهودی تبار بودن آقای احمدی نژاد از قول خبرنگار گاردین و نفی جنجالی که در دو هفته اخیر و با انتشار مطلبی در همین زمینه در دیلی تلگراف راه افتاده است. در مقاله آقای شهبازی مطالب بسیاری مطرح شده بود و ما برای آنکه دخل و تصرفی در آن نکرده باشیم، برخلاف شیوه همیشگی خود که مقالات بالا بلند را خلاصه می کنیم، این مقاله را نه خلاصه کردیم و نه به آن دست زدیم، بلکه عینا لینک دادیم به سایت خود ایشان. قضاوت با خوانندگان سایت ایشان.

به هیچ روی حاضر به ورود به بحث پیرامون مستندات تحقیقاتی ایشان در باره محافل بهائیان و یا یهودیان و یا گروه دماوندی ها و .... مسائل دیگری که ایشان در کتاب زرسالاران ایران نیز مفصل به آنها پرداخته نه شده ایم و نه خواهیم شد، زیرا وظیفه و نقش روزنت خبری پیک نت، این نیست. ایشان به منابع، اسناد، بازجوئی ها و... ئی دسترسی دارد که ما رویای دسترسی به آنها را نیز نمی توانیم در سر داشته باشیم. بنابراین، پیرامون بقیه مسائل مستقیما می توانید با خود ایشان تماس بگیرید.

امیدواریم تا حدودی به نامه شما پاسخ داده باشیم و البته این را در پایان بیافزائیم که این یادداشت و این پاسخ، ادامه نخواهد یافت. یعنی ما به هیچ وجه نه وارد این بحث می شویم و نه به آن ادامه میدهیم. این کلام آخر بود!