ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  مشت واحد
جناح راست
در انتخابات
ش. سروش
 
 
 
 

 

تجربه تاریخ معاصر ایران و بخصوص بعد از انقلاب 57 (از آنجا که بسیاری از ما خود شاهد آن بوده ایم) نشان می دهد که در مقاطع مهم و در حرکت ها و تصمیمات مهم سیاسی، نیروهای راست در کلیت خود همیشه در مقایسه با جناح مقابل با تجربه تر و با هماهنگی بهتری حرکت کرده و عکس العمل نشان داده اند. علت آن نیز کاملا روشن است:

اول اینکه "نیروهای راست" هیچ گاه ترکیب سیاسی ثابتی ندارد، بلکه بموجب منافع ثابت اقتصادی عمل می کند. باید آن را در رابطه با مقاطع مشخص زمانی و یا مورد خاص سیاسی بررسی کرد. ولی این نوع گرایش در کلیت خود مشمول این نظر است.

در طول پیشرفت یک جامعه همیشه نیروهای بالنده و نوگرا و جریاناتی که چشم به افق باز آینده دارند مورد انتقاد و تهاجم طرفداران وضعیت موجود و آنهائیکه هدف درجا زدن درحال و یا بازگشت به گذشته را در سر دارند قرار می گیرند. شکل این تهاجم بسته به سطح رشد سیاسی یک جامعه، امکاناتی که این جریانات در اختیار دارد و نفوذ هر یک از طرفین در بین مردم و آن اقشار و طبقاتی که آن را نمایندگی می کنند و همچنین متشکل بودن این طبقات و اقشار متفاوت است.

راستگرایان در کشور ما به غیر از مقطع آغاز جمهوری اسلامی هرگز مورد تهاجم قرار نگرفته اند و به همین دلیل امکان تجربه اندوزی و انتقال این تجربه به نسل های بعدی خود را داشته اند. در شرایط کنونی هم ما شاهد حضور فعال بسیاری از شخصیت های سیاسی متعلق به این جناح در صحنه سیاسی کشور می باشیم.

هم نسلان آنها در جناح مقابل، متحمل سخت ترین ضربات شده اند. پس از سالها مبارزه، زندان و شکنجه خانه نشین شده اند، یا مجبور به ترک خانه و وطنشان شده اند و یا در زیر خاک خفته اند، که سرآمد همه آنها، رهبری از کوره حوادث سیاسی بیرون آمده چند دهه اخیر ایران، یعنی حزب توده ایران بود. از آغاز سقوط رضاشاه تا یورش خونینی که درجمهوری اسلامی به آن آمد. نبود آنها در صحنه سیاسی کشور، و فقرسیاسی ناشی از این امر را شما می توانید حتی در اظهار نظرها، بیانیه ها و مقالاتی مشاهده کنید که بنام چپ همین روزها درباره انتخابات ریاست جمهوری منتشر می شود. تفاوت نمی کند چه نامی دارند، خود را سوسیالیست می نامند و یا دمکرات، از لنین نقل قول می کنند و یا به تقلید از چه گوارا کلاه ستاره دار بر سر می گذارند. فقر سیاسی و نداشتن تجربه را با هیچ نقل قول و کلاه و پوششی نمی توان پوشاند.

در مورد انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ما شاهد استفاده راستگرایان از کل آپارات دولتی و امکانات ملت برای جمع آوری رای به نفع احمدی نژاد می باشیم. با توجه به وسیع بودن این امکانات که می توان مواردی مثل سوء استفاده یک جانبه از تشکیلات بسیج، اعزام طلبه ها و سخنرانان به شهرهای کوچک و مناطق دورافتاده، دستگاه و تشکیلات ائمه جماعت، افزایش بودجه مساجد و غیره را نام برد، این جریان می تواند در لحظات آخر - تقریبا زمان فعلی- بصورتی ضربتی دست به تبلیغات گسترده بزند و بیشترین برداشت سیاسی را از این حرکت غیرقانونی و توطئه گرانه خود بکند. به این نوع عملکرد تقلب در شمارش آرا و باطل کردن فله ای صندوق های رای را نیز باید افزود. تجربه چندین مورد از انتخابات قبلی در سطوح مختلف مثل شوراهای شهر، ریاست جمهوری دوره نهم و بالاخره انتخابات دوره هفتم و هشتم مجلس نشان دهنده این است که انتظار عملکردی غیر از این از راستگرایان فقط می تواند خوش خیالی محض باشد. نیروهای مدافع وضعیت فعلی خود را برای پیروزی احمدی نژاد در همان دور اول انتخابات ریاست جمهوری آماده کرده اند.

حال این سوال این است که جناح مقابل که طیفی از چپ تا راست میانه را شامل می شود با درس گیری از اشتباهات گذشته، حداقل این هوشیاری و گذشت فردی را از خود نشان بدهد که درهمان مرحله اول انتخابات صحنه نبازد و مجبور به ترک آن نشود؟ اگر از ابتدای انقلاب تاکنون معنای اتحاد و تبدیل شدن به مشت واحد را درک نکرده اند، حتی امروز هم نمی توانند تا پیش از آن که فرصت از دست برود آن را درک کنند؟

مشت واحد نیروهای راست، مشت واحد جبهه مقابل را طلب نمی کند؟