حسین شریعتمداری سرپرست روزنامه کیهان در
سرمقاله ای شتابزده در کیهان روز گذشته
نوشت: "جریان انحرافی هزاران بار از اصلاح
طلبان بهتر است."
شریعتمداری با خشم و نگرانی گفت: "ما نان به
نرخ روز خور نیستیم. اصلاح طلبان از قماش
معاویه و یهودند....
فلان نماینده مجلس رگ گردن به عصبانیت یا
در تظاهر به عصبانیت سیخ می كند و فریاد
برمی آورد "كسانی كه برای احمدی نژاد از
سر و كول هم بالا می رفتند، امروزه منتقد
شده اند" آن دیگری ... به زعم خود، هشدار
می دهد كه «چرا به توصیه های ناقدان -
بخوانید سران فتنه- توجهی نكردید و آن
هشداردهندگان را از میدان به در كردید كه
اكنون شاهد حضور و فعالیت جریان انحرافی
باشید"؟!
در اینکه دار و دسته احمدی نژاد و مشایی
برای شریعتمداری هزار بار از اصلاح طلبان
بهتر بوده اند و احمدی نژاد شال روزنامه
نگار برتر را به گردن آقای شریعتمدای
انداخت شکی نیست. نان شریعتمداری در بلبشو
و هرج و مرج و بی قانونی است که احمدی
نژاد در هر چه کم آورده باشد در این یک
قلم کم نیاورده است. جالب اینکه در زمانی
که طشت رسوایی احمدی نژاد و فساد سیاسی و
مالی باند او از بام افتاده "برادر حسین"
هنوز از او با لقب "رییس جمهور محترم دکتر
احمدی نژاد" نام می برد. مثل اینکه در پشت
پرده خبرهایی است که شریعتمداری را نگران
کرده و به حمایت از "جریان انحرافی" یعنی
درواقع به حمایت از خود و جلوگیری هم
سرنوشت شدن با امثال مصباح یزدی و ذوالنور
به میدان آمده است. شریعتمداری با این همه
عزت و احترامی که به احمدی نژاد و جریان
انحرافی می گذارد، نشان داد که علاقه اش
به "آقا" و مقام معظم هر چه باشد بیش از
علاقه به موقعیت خودش نیست. اصلا به
شریعتمداری چه که احمدی نژاد گفته "حمایت
آقا رای مرا خراب کرد."
ظاهرا کار جبهه ای که شریعتمداری در آن
است، چنان رو به خرابی است و احتمالا در
بازجوئی هائی که جریان دارد "دم" او نیز
چنان به تله گیر کرده که منتظر ادامه
ماموریتی که به صفار هرندی داده بود نشده
و خود آستین ها را برای دفاع از جریان
انحرافی و احمدی نژاد ومصباح یزدی بالا
زده و وارد میدان شده است. ماجرا باید
همین باشد. زیرا در سرمقاله ای که
شریعتمداری نوشته دیگر از آن اعتماد به
نفس امنیتی که برادر حسین همیشه داشت،
خبری نیست!
شاید در روزهای آینده، باید منتظر برکناری
ها در سپاه از یکسو، و حوادث غیر مترقبه و
واکنشی از سوی دیگر بود!
پس از 32 سال
این سخن صریح آقای خمینی در باره
رابطه رهبر و مردم را تاکنون چند
بار در صفحه اول پیک نت منتشر
کرده ایم، اما ظاهرا مردم از
دوباره دیدن و دوباره خواندن آن
خسته نمی شوند و به همین دلیل
بارها آن را برای ما ارسال داشته
و خواسته اند که دوباره منتشر
کنیم. از ما منتشر کردن، اما باور
کنید "نرود میخ آهنین بر سنگ".
ماجرا سمت و سوی دیگری دارد و با
این حرف ها و نقل قول ها و
مستندهای تاریخی درست نمی شود.
احیای سلطنت سرنگون شده در سال
1357، تحت نام جمهوری ولایت یک
استراتژی است که از نخستین سال به
رهبری رسیدن آقای خامنه ای به
اجرا گذاشته شده است. تمام
خصوصیات اخلاقی و خصلت های شخصی
آقای خامنه ای مناسب این استراتژی
تشخیص داده شده و هدایت کنندگان
اصلی این طرح گام به گام با تشویق
کیش شخصیت و باد کردن زیر عبای
وی، جلو رفتند و پس از یک کودتای
ننگین علیه رای مردم، همه رسیده
ایم به این لحظه ای که در آن
هستیم. لحظه ای که آقای خامنه ای
برای سلطنت، رقیب هم پیدا کرده
است! یعنی همین ماجرای باصطلاح
جریان انحرافی که معلوم نیست سر
بزرگ آن کیست. قطعا احمد نِژاد در
قد و قواره آن نیست و سر نخ دست
بزرگتر از اوست و رقیب اصلی را
هنوز از کوره بیرون نیآورده اند.
سردبیر محترم پیک نت- اگر صلاح دیدید
مطلب ذیل را دوباره به اطلاع عموم
برسانید. سال پیش شبکه
HBO
برنامه ای کوتاه به نام "برای ندا"
(For Neda)
تولید و به نمایش گذاشت. در این
برنامه اشاره ای گذرا به "هر ایرانی
یک رسانه " شد و اینکه ایرانیان با
استفاده از راه های مختلف از فیلتر
سانسور اینترنتی گذشته و به اطلاعات
دست می رسانند و خود، دیگران را نیز
در جریان اخبار ایران می گذارند. این
برنامه اشاره ای نیز به
Haystack
که سیستمی برای شکستن فیلتراینترنتی
است کرد. بدلیل تکرار مجدد این برنامه
در شبکه های تلویزیونی اروپا و بدون
ذکر این مطلب که بعضی از فیلتر شکن
های اعلام شده در آن برنامه تلویزیونی
قابل اطمینان نیستند، تکرار مطالب ذیل
نیز شاید ضروری باشد.
در حال حاضر بهترین و کم خطرترین راه
رسیدن به اینترنت استفاده از
Proxy
هایی است که در خارج از ایران قرار
دارند و از طریق
HTTPS
با آنها تماس گرفته می شود. توجه
فرمایید که حتی
VPN
نیز مشکلات و خطرات جدی خود را دارد.
اگر چه مشکل از تئوری
VPN
و پروتکل حمل داده از نقطه به نقطه
(PPTP)
نیست، اما مشکلات امنیتی در عمل و
بخصوص در محیط
Windows
براحتی قبل مشاهده است. سیستم های
جدید
Windows
از تونل
IPv6
بروی پروتکل
IPv4
برای حمل اطلاعات استفاده می کنند.
IPv6
بدون در نظر گرفتن ارتباط مستقیم و یا
از طریق
VPN
آدرس فرستنده را در قلب محموله
اطلاعتی قرار می دهد. در حالی که
IPv4
آدرس فرستنده را در خارج از محموله
قرار داده و به
VPN
اجازه می دهد که این آدرس را تغیر دهد
و کاربر را از گزند دشمنان آگاهی دور
کند. برای اطلاع بیشتر برای برداشتن
IPv6
از
Windows
و استفاده از
IPv4
به آدرس ذیل مراجعه کنید:
http://support.microsoft
.com/kb/929852
چپاول سرداران
از 19 سال پیش
ادامه دارد!
سلام- درخصوص پروژه مصلا که چند روز
پیش درباره آن مطلب نوشتید،
می خواستم مطلبي را از روزگار گذشته
براتون بنویسم.
در زمانی که من در جهاد خودکفایی
سپاه بودم فهمیدم محلی بنام
مجتمع شهید رجایی که بعدا اسمش شد
موسسه ویژه شهيد رجایی که در خيابون
شهید رجایی
جنب مسجد مادر است، متعلق به سپاه
است. این مجتمع بعدها شد "مجتمع
صنعتیه" و در اختیار یکی از سرداران
سپاه بنام "محمد خدابخشی". این سردار
سپاه که نمی دانم هنوز سردار است یا
نه در برج هایی که قبل از
میدان آفریقا (برج های سه گانه ای که
سفید بودند و نبش
مدرس بودند و هنوزم هستند و نمیدونم
اکنون دست چه کسانی است) یک طبقه کامل
در
اختیار داشت. این طبقه بسیار وسیع
بود. آن زمان سردار خدابخشی در بنیاد
مستضعفان هم
فعالیت می کرد. بدنبال فاش شدن یک
اختلاس بزرگ، اطلاعات افتاد دنبال
پرونده و می خواست او را دستگیر کند
که وی خودش را منتقل کرد به محتمع
شهید رجایی، اما سرانجام از بنیاد
بیرون آمده و بازگشت به داخل سپاه.
این ماجرا مربوط به حدود 19 سال پیش
است. اهل تویسرکان است و یک خانه داشت
در شهرک غرب که مصالحش را از پروژه ها
تامین می کرد و آن را ساخت. پروژه
هایی که من میدانستم در اختیارش بود
را تا جایی که یادم
می آید برایتان می نویسم تا ببینید
چپاول چقدر گسترده است. این را هم
بگویم که هر پروژه ای که محول می شد
تا 2 سال اصلا حسابداری نداشت تا
بتوانند حسابی از کنار بخورند و بعد
از دو سال حسابرسی را پیدا می کردند
که برایش حساب سازی کند. یکی از پروژه
ها، همین مصلی بود.
اما پروژه ها:
مرقد امام که سه شیفته کار میکردند و
تمام گلدسته های آن آسانسور
دارد و آنقدر بتون در آن کار شده که
بمب اتم هم بهش کارگر نیست. حتی هنوز
هم فکر نمی کنم تمام شده باشد.
تونل قطار مشهد- سرخس - تجن که وقتی
داخل تونل چند کارگر زیر آوار ماندند
و درباره ضرورت رعایت مسائل ایمنی به
سردار گزارش شد، گفت: مهم نیست. بیمه
کردیم. پولشو میدن!
برج تجاری- اداری آزادی که قبل از
رسیدن به فرودگاه مهرآباد، دست
راست است و آن زمان پول برای ساختن آن
کم آوردند و آن را یک میلیارد تومان
به شهرداری فروختند. این مربوط به
زمانی است که حقوق من 50 تومان بود.
پروژه تهرانپارس که تو فلکه دوم است
تونل کندوان که بجای 2سال 6 سال طول
کشید و نمیدانم اصلا بدرد
خورد یا نه
لندینگ کرافت هایی که برای جنوب و
دریاچه ارومیه ساختند
حالا وقتی مدعی می شوند که مصلی پول
کم آورده خنده ام می گیرد. آن
زمان که مصلی ساخته می شد کاملا در
حاشیه تهران بود و الان داخل طرح است!
و به هیچ
دردی هم نمی خورد جز چپاول. تازه هنوز
ناقص است و من نمی دانم یک پروژه چرا
باید بیست و چند سال طول بکشد. معلوم
است که از کنار آن دارند می خورند.
کافی نت
با مقررات
بازداشتگاه
با سلام و تقدیم احترام - ما جمعی از
کاسبان اتحادیه صنف کافی نت و تایپ و
تکثیرنسبت به رفتار خلاف قانون
مسئولین شهرستان ازجمله دادستان
بجنورد گلایه مندیم ایشان نه تنها
عرصه فعالیت را با قوانین من درآوردی
خویش برما تنگ نموده بلکه باعث شده
است تا نه تنها ما کسبه بلکه مشتریان
و ارباب رجوع نیز به ما و نظام و
دولت محترم جمهوری اسلامی بدبین شوند.
مدتی است که به جان کافی نت ها و
مراکز خدمات اینترنتی افتاده اند.
علاوه بر پروانه کسب آنها را مجبور به
تفکیک جنسیتی کرده اند. یعنی همه کافی
نت ها یا مراکز خدمات اینترنتی محدود
شده اند به خدمات به خانم ها یا
آقایان. یعنی یا باید مخصوص بانوان
باشند و یا آقایان و مقابل در ورودی
حتما باید نوشته شود ورود آقایان یا
خانم ها ممنوع. تا آنجا که میدانیم در
هیچ شهر دیگری چنین ممنوعیتی وجود
ندارد و شهربجنورد خود مختاراست. ضمنا
دستور داده اند که کافی نت ها مجهز به
دوربین مداربسته باشند در غیر اینصورت
توسط اداره اماکن پلمپ میشوند.
تازگی هم دستور جدید و عجیبی آمده که
هر مرکز می بایست دفتری تهیه نماید
تا نام و نام خانوادگی با کد ملی
مراجعان در آن نوشته و حتی امضا شود.
شما بگوئید چه کسی حاضراست مشخصات خود
را درقبال خدمات اینترنتی بدهد.
یکباره فاتحه کافی نت ها را بخوانید و
جان صاحبان آن را آزاد کنید تا بروند
دنبال دستفروشی کنار خیابان و یا دیگر
کارهائی که بیکاران برای سیر کردن شکم
زن و بچه شان می کنند.
دراین شهر تازه استان شده مقامات با
این دستورات سعی می کنند خود را برای
بالاترها شیرین کنند.
مثل اینکه
گوشت "گربه"
خوردیم و نفهمیدیم
اوائل سال 1389
خبری
مبنی بر
پیدا
شدن ده ها تن گوشت بسته بندی شده
گربه و توزیع آن در برخی فروشگاههای
زنجیره ای
منتشر شد. این خبر را چند روزنامه هم
منتشر کردند، اما خیلی زود سفره این
خبر را جمع کردند و ماجرا در نطقه خفه
شد. صاحبان کارخانه "مه گوشت" که این
گوشتها در آنجا بسته بندی شده بود
برادران نعمتی کنزق
اند که می گویند از کنار
این فاجعه پول کلانی به جیب زدند.
سعید مرتضوی
دادستان سابق تهران
و حسین تائب
رئیس سازمان اطلاعات کنونی سپاه از
دوستان برادران نعمتی کنزق بودند و به
همین دلیل نتیجه تحقیقات در باره این
خبر نه اعلام شد و نه منتشر و هیچکس
نمی داند توزیع گوشت گربه در بسته
بندی چقدر واقعیت داشت و کار تحقیقات
به کجا انجامید.