کسی بدرستی نمی داند پشت صحنه و بویژه در
بیت رهبری، بار دیگر چه گذشته که احمدی
نژاد، بار دیگر ستاد ریاست جمهوری را ترک
کرده است. در جلسه روز دوشنبه هیات دولت
شرکت نکرد و کنفرانس خبری هفتگی خود را هم
لغو کرد.
همزمان با او، رحیم مشائی نیز از روز
دوشنبه گذشته در ستاد ریاست جمهوری دیده
نشده است.
از اطرافیان او 50 نفر دستگیر شده اند و
شایع است که مشائی را نیز برای بازجوئی
احضار کرده اند، اما بازداشت نکرده اند.
از جمله دلائل قهر دوباره احمدی نژاد و
نرفتن به ستاد ریاست جمهوری این دستگیری
ها و بازجوئی از رحیم مشائی می تواند باشد
و ظاهرا در واکنش به همین قهر دوباره است
که سردار صفار هرندی مشاور فرهنگی (!)
فرمانده کل سپاه اعلام کرد که نتیجه
بازجوئی ها بصورت گزارش دراختیار احمدی
نژاد قرار گرفته است.
درعین حال، کشاکش بر سر وزارت نفت همچنان
ادامه دارد و احمدی نژاد حاضر نیست وزیر
نفت تعیین کند. می خواهد خودش بعنوان
سرپرست این وزارتخانه بماند. طرح ادغام 3
وزارتخانه ها را نیز دنبال می کند و نظر
مجلس و شورای نگهبان را قبول نکرده است.
در یک محفل مهم سیاسی گفته شده که مناسبات
میان خامنه ای و احمدی نژاد همچنان تیره
است و حتی در روزهای اخیر تیره تر نیز شده
است. دلیل ظهور یکباره خامنه ای در
دانشگاه امام حسین سپاه را در همین تیرگی
روابط و چاره اندیشی های خامنه ای برای
آماده سازی سپاه برای حذف احمدی نژاد
جستجو کنید. از طرف دیگر، احمدی نژاد خود
را برنده برخوردهای کنونی می داند و گزارش
هائی نیز بعنوان نظر سنجی دراختیارش قرار
گرفته که در آن بر توجه بیشتر مردم نسبت
به مشائی تاکید شده است. در همین گزارش ها
آمده که "ایستادگی او در مقابل علی خامنه
ای و روحانیون موجب بالارفتن اعتبار وی در
میان مردم شده است."
همچنین گفته می شود: "احمدی نژاد به
نزدیکترین یارانش گفته که بیت رهبری و شخص
آقا، در جمع بندی کلی به حذف من
رسیده اند و به چند دلیل فعلا نمی خواهند
آن را کلید بزنند. شاید بعد از خرداد چالش
بزرگی در پیش باشد و به همین دلیل باید
آماده باشیم. او در باره باهنر و علی
لاریجانی و این طیف از مخالفانش گفته:
اینها از من باج می خواهند و چون نمی دهم،
مشغول سازماندهی ذهنی آقا هستند. از طرف
دیگر هم به من پیام میدهند که حاضرند
معامله کنند. سهم می خواهند و گفته اند که
اگر ندهی مجوز حذفت را از آقا می گیریم و
قالی باف را جایت می گذاریم. بلوف می
زنند. هم خودشان و هم آقا میدانند که
برخورد حذفی با من، به معنای باخت همه شان
است، زیرا به نفع موسوی تمام می شود."
از طرف دیگر گفته می شود که خامنه ای از
طرح همآهنگی قوه قضائیه و مجلس برای
افشاگری و برخورد قانونی با دولت حمایت
کرده است.
حکومت از زنده و مرده چهره های شاخص سیاسی
و مذهبی ایران می ترسد و در ادامه این
ترس، در هر رویدادی مرتکب جنایتی تازه می
شود و علاوه بر تشدید نفرت عمومی از
حاکمیت، بر شمار منتقدان و مخالفان داخلی
جبهه خود نیز می افزاید. این سرنوشتی است
که حاکمیت کنونی برای خود رقم زده است.
حاکمیتی که سکاندار آن علی خامنه ای و بیت
اوست و او چه بخواهد و چه نخواهد، چه
هدایت کننده و فرمانده تمام جنایات باشد و
چه نباشد، مردم ایران هرآنچه را روی میدهد
در دفتر او یادداشت می کنند تا در روز
حساب پس دادن آن را بگشایند. وقتی از ریز
تا درشت مسائل کشور به او وصل است و در هر
کاری دخالت می کند و هر نظامی و غیر نظامی
حاکمیت که دهان باز م یکند بنام نامی
ایشان است، مردم جز این بیاندیشند که می
اندیشند؟ در همین دفتر
ثبت است: دولت نکبت بار احمدی نژاد را او
به کشور تحمیل کرد. سلطنت را او به ایران
بازگرداند، تاریخی ترین خرافات را او در
کشور رواج داد، مشتی رمال، ورمان، جن گیر و مداح
را او به حاکمیت رساند، مجلس را او از
هویت تهی کرد، زندان ها را او از زندانیان
سیاسی و منتقد حاکمیت پر کرد، بی سوادترین
و شقی ترین روحانیون را در اطراف خود جمع
کرد، اقتصاد و سیاست را سپرد به دست گروهی
فرمانده سپاه آلوده به مسائل اقتصادی و
انواع قاچاق و جنایت، با سیاست غلط و
ماجراجویانه اتمی کشور را به آستانه فاجعه
کشید، گفت که امثال سردار "نقدی" رویش
انقلابی کرده اند و امثال "میرحسین موسوی"
ریزش انقلابی، گفت که اجازه ولایت احزاب
را نمی دهد، گفت جنبش سبز "فتنه" است و
فرمان سرکوب و کشتار مردم را داد، هر گاه
گفتند دولت احمدی نژاد حساب پول ها را نمی
دهد و معلوم نیست میلیاردها دلار پول نفت
کجاست؟ او گفت که حسابش پیش من است!، گفت
که حتی برای زنان و مردان ایران هم طرح لباس
تهیه کرده، گفت علوم
انسانی باید حذف شود، گفت مطبوعات فتنه می
کنند و باید توقیف شوند، هر مقام نظامی و
امنیتی و قضائی که جنایاتش فاش شد، او را
زیر پر و بال بیت خود گرفت و پست و مقامی
دیگر داد و...
با چنین کارنامه ای، طبیعی است که قتل
هاله سحابی، ضرب و شتم و بازداشت و توحشی
که اوباش ولایت به همراه و با حمایت
نیروهای انتظامی و امنیتی در جریان تشییع
جنازه مهندس سحابی مرتکب شدند، ملت این
برگ را نیز در دفتر اعمال او یادداشت کند.
چنان که درباره قتل های زنجیره ای کرد، در
جنایات دوران مقابله با دولت خاتمی کرد،
در ترورهای سیاسی کرد، در برپائی دادگاه
های کودتائی و اعتراف گیری از زندانیان
کرد، در کشتار معترضان به کودتای 22 خرداد
کرد و ...
این سخن آیت الله خوئیئی، در مصاحبه با
خبرنگاران، روی سکوی بیمارستانی که
حجاریان را پس از ترور به آنجا منتقل کرده
بودند تاریخی است: انگشت اتهام مردم متوجه
یک محل است!
شرح عکس ها:
هاله سحابی پس از ضرب و شتم و نقش بر زمین
در واپسین لحظات زندگی، مهندس میثمی یار
قدیمی سحابی، حجت الاسلام دعائی سرپرست
روزنامه اطلاعات که بعید است مبهوت آنچه
که دراین هفت سال گذشته نباشد، حجت
الاسلام منتظری و دکتر پیمان که این دو
نیز، روز گذشته به همراه هاشم صباغیان
وزیر طرح و برنامه های دولت بازرگان با
تهاجم اوباش طرفدار ولایت روبرو شدند، و
بالاخره "شاه حسینی" از باقی ماندگان نهضت
ملی دهه 30 که همنشین جدانشدنی سحابی بود
دکتر امیرارجمند:
عالی ترین مقامات ج. اسلامی
مسئول وقایع تشییع جنازه سحابی اند!
جرات ندارید حرف دلتان را بزنید،
لذا به من میتازید.
پشت سر هم جلسه گذاشتید و گفتید که با
رئیس
جمهور نمیشود در افتاد،
من
را انتخاب کردید.
گفتید
چون نمیشود با رئیسجمهور
در افتاد، اگر مشایی را بزنیم، خود به
خود به رییسجمهور هم ضربه زدهایم.
آقائی با ای میلی که نام "قاسم مهدی"
را دارد، نامه ای برای پیک نت نوشته
که خواندنی است. خواندنی است به آن
دلیل که اگر درخارج کشور باشد، خیلی
از اوضاع پرت است و اگر در داخل کشور
باشد از هواداران دولت است.ایشان
در بخشی از نامه اش با عصبانیت نوشته:
مطلبی در مورد سخنان مشایی در 8 خرداد
روی سایت گذاشتین. این مصاحبه (که
البته مصاحبه نیست بلکه سخنرانی است)
تقریبا 3 هفته پیش در سایت محرمانه
انلاین با این
ادرس
گذاشته شد و مال روز گذشته نیست.
چرندیات شهبازی و خزعلی که تمام سوادش
از این کتابهای فراماسونری و فیلم های
جیمز باندیه و مشخصه این افراد نه اهل
مطالعه هستن نه از سیاست سر در میارن
نه از اقتصاد. و گرنه طرح های اصولی
دولت احمدی نژاد و همچنین جانبداریش
از ملی گرایی و ازادی های اجتماعی
خیلی با ارزش تر از سخنرانی های خاتمی
و رفسنجانیه. هر نقشه ای هم داشته
باشه و هر حکومتی هم اگر موفق بشه
تشکیل بده از این
نکبت حاضر بهتره . البته خوب نکبت
هایی مثل شما توش راهی ندارن. به
ذکاوت خوانندگان و مردم عادی بیشتر
بها بدین تا شما هم مثل اخوندهایی که
مردم را احمق و فاقد حق تصور می کنن
منفور نشید. من سالهاست سایت شمارو می
خونم اما واقعا بعضی وقتا رو اعصابم
می رین. (که البته منظور ایشان می
روید بوده)!
سلام- چند روز پیش مطلبی داشتید که در
آن اشاره به رای آقای موسوی در
انتخابات شده بود. شما رای ایشان را
26 میلیون ذکر کرده بودید. شاید دقیقا
اینطور نباشد، یعنی 26 میلیون نباشد
اما قطعا بالای 20 میلیون بوده است.
ما در سرور مرکزی کمیته صیانت "شاما "
تا صبح پنجشنبه 21 که پیامک قطع شد
بیشتر از 16 میلیون اس ام اس با شماره
و بعضا اسم ذخیره داشتیم که شب 22
خرداد با حمله نیروی انتظامی و سپاه
سرور دزدیده شد... با احتمال اینکه
همه بچه های ستاد اس ام اس نزده بودند
می توان تخمین زد که آقای موسوی بالای
بیست میلیون رای داشتند!
اسناد این رای گیری و شمارش آراء
بالاخره یک روزی انتشار خواهد یافت و
در تاریخ خواهد ماند. پاینده بمانید!
مانور قاچاق
در
تنگه هرمز
با
سلام- بنده یکی از خوانندگان پر و پا
قرص شما بعد از انتخابات هستم. در
خصوص درج خبر مربوط به مصاحبه مدیرکل
مبارزه با قاچاق، تقاضای درج مطلب زیر
را جهت آگاهی خوانندگان دارم:
بنده
از تابستان سال 1375 تا 1378 در جزیره
قسم به کار تجارت مشغول بوده و بعنوان
شخصی که عملا درگیر مسائل تجارت منطقه
بودم کوچکترین تحرکات اقتصادی جزیره
قسم را زیر نظر داشتم.
در
مدتی که بنده در جزیره قسم بودم سالی
یک یا دو بار سپاه پاسداران در آب های
تنگه هرمز و اطراف جزیره قسم و
لارک وهنگام مانور نظامی برگزار می
نمود. و همیشه سه هفته قبل و سه هفته
بعد از مانور نظامی (مانور قاچاق)
سپاه منطقه را قرق نموده و اسکله بندر
پل در سر زمین اصلی و اسکله لاف در
جزیره قسم را جهت امور لجستیکی و
پشتیبانی تحت کنترل کامل خود می گرفت.
بنده بعنوان یکی از تجار خرده پای
بازار قشم شخصا شاهد بودم که دراین
مدت یک و نیم ماهه، از سر جوخه سپاه
گرفته تا سرداران و فرماندهان مانور،
هر چه را قابل فروش در ایران بود، اعم
از ده ها هزار تلویزیون، یخچال، جارو
برقی، ویدئو و ... بار کامیون های
سپاه می کردند و از طریق اسکله و
براحتی، بدون ریالی هزینه حمل و
پرداخت گمرک بصورت صلواتی و به حساب
بیت المال به خاک اصلی قاچاق می
کردند.
از
این طرف در اسکله قسم زنان و کودکان
دهات اطراف بندرعباس و قشم برای 5000
سود حاصل از حمل یک یا دو قطعه جنسی
که از قسم خریده و در بندر عباس می
فروختند می بایستی ده ها ساعت زیر
آفتاب سوزان منتظر عبور و گمرک و سوار
شدن به لنج می شدند.
خوانندگان محترم با خواندن مطالب فوق
خود براحتی می توانند قضاوت کنند که
مافیای قاچاق چه کسانی هستند.
در
ضمن دریکی از مانورها، یکی از تجار
شبی میزبان و پذیرای سردارن بود که
بنده از ذکر جزئیات وقایع آن شب عیش و
عشرت خود داری می کنم.