بدنبال واکنش های خشمگین مردم نسبت به
فاجعه ای که در خمینی شهر اصفهان روی داد،
سردار رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی
که خود نیز اصفهانی است، روز گذشته یک
مصاحبه خبری کرد. او گفت که باید با
متجاوزان به عنف همانگونه برخورد تند کرد
که با اراذل و اوباش شد.
این که دیگر زمان این نوع عوامفریبی ها
گذشته تردید نیست. مردم طی دو سال گذشته
به چشم دیده اند که اراذل و اوباشی بخشی
از نیروهای حکومتی اند و در رکاب بسیج و
نیروی انتظامی باطوم و چاقو و پنجه بکس و
اسپری می زنند. و اساسا با همین هدف و با
پیش بینی اعتراض های وسیع و خیابانی مردم
این اراذل جمع آوری و در بازداشتگاه هائی
نظیر کهریزک آموزش دیدند. شماری از همین
اراذل و اوباش بدستور فرماندهان بسیج و
نیروی انتظامی در کهریزک به جوانانی که در
جریان تظاهرات خیابانی دستگیر شده بودند
تجاوز کردند. مردم همه اینها را می دانند
و نیز، بخوبی میدانند که فاجعه خمینی شهر
از دل همین سیستم حکومتی بیرون آمده است و
این فاجعه در خمینی شهر خلاصه و محدود
نشده و در هرگوشه ایران جریان دارد. منتهی
در خمینی شهر ابعاد آن در حد تجاوز دسته
جمعی اوباش به عده ای زن شوهردار و حتی یک
دختر 13 ساله شد. آنها همه به همراه
شوهرانشان به یک باغ برای استراحت رفته
بودند و اوباش به سبک ماموران منکرات و
بسیجی ها از دیوار بالا رفته و وارد باغ
شدند. مردان را با تهدید و ارعاب امنیتی
(باحتمال بسیار با سلاح گرم و دیگر
تجهیزات بسیج) در یک اتاق حبس کرده و زنان
آنها را در یک اتاق دیگر جمع کرده و به
آنها دسته جمعی تجاوز کردند. چنین فاجعه
ای را درکدام کشور دنیا سراغ دارید؟ جز
ایران. و این نشده مگر به آن دلیل که
اوباش حاکم اند و سیستم حکومتی بر مبنای
اوباشی است. همان ها که نیمه شب می ریزند
به خانه فلان فعال مدنی و سیاسی، در زندان
به زندانیان تجاوز می کنند، در خمینی شهر
هم ریختند به باغ و آن فاجعه را به بار
آوردند. حتی اگر همه آنها بسیجی و منکراتی
هم نبوده باشند، آموزش ریختن به خانه ها و
ایجاد رعب و هرنوع اقدامی در خانه ها و با
صاحبان خانه ها را، از حکومت آموخته اند.
جانشین فرمانده نیروی انتظامی اگر می گفت
متجاوزین به عنف را می خواهیم مانند اوباش
جمع کرده و به آنها آموزشی را بدهیم که به
اراذل و اوباش دادیم، با صداقت سخن گفته
بود و مردم آن را قبول می کردند. فاجعه از
راس حاکمیت تا پائین ترین بخش های بدنه
حاکمیت سرایت کرده است. این فجایع مثل
سرطان خون در رگ های حاکمیت کنونی جاری
است. آن که در زندان به زندانی زن و پسر
تجاوز می کند، همان است که در خمینی شهر
چنین می کند. سردار سرتیپ رادان، جانشین
فرمانده نیروی انتظامی خود از مجرمین
فجایع کهریزک و از طراحان آموزش اراذل و
اوباش برای آن مقابله ایست که با مردم
معترض به کودتای 22 خرداد شد.
به پاسخ های سردار رادان در مصاحبه خبری
اش که در همین شماره پیک نت منتشر شده
بدقت توجه کنید. معنائی جز آنچه در بالا
به آن اشاره شد استنباط نمی شود! او عملا
از فاجعه آفرینان خمینی شهر حمایت می کند!
سلام خدمت سردبیر محترم- خواستم به
اطلاعتون برسونم لطفا قبل از تخریب چهره
ها، یکم در موردشون تحقیق کنید. در مورد
خبری که آقای حدادیان رو به سخره گرفتید
باید بگم این فایل صوتی مربوط به مداح
حمید علیمی می باشد.
لطفا خبرتون رو تصیح کنید.
رضا خوش تیپ
پیک نت- آقا رضا خوش تیپ! ما هم صدای
نخراشیده حدادیان و هم صدای نکره حمید
علیمی را گوش کردیم. و بقول شما "یکم" دقت
هم کردیم. آقا حمید در مداحی هایش کرشمه
هائی دارد که با غمزه ها و حقه بازی های
حدادیان برای به گریه واداشتن حاضران
تفاوت دارد. ضمنا آقا حمید کمی نوک زیانی
هم هست و زیاد نمی تواند ادای گریه کردن
در آورد، اما حدادیان این اداها را بهتر
در می آورد. بگذریم که هیچکدامشان ناخن
کوچیکه هایده هم نمی شوند! ضمنا نمی دانیم
چرا اینها نمی روند ترانه های ستار و
داریوش را کپی کنند و می روند سراغ هایده
و مهستی؟ حداقل ریش ستاری که دارند، اگر
صدای هایده را ندارند. برای دفاع
ازدوستتان حمید علیمی بی گدار به آب زدید.
تجزیه شان با شما و برائت از ترکیب
هردوشان از ما!
حاج سعید حدادیان از مداحان اهل بیت است
که در مراسم مذهبی بیت رهبری هم مداحی می
کند. با امثال سردار نقدی، سردار
صفارهرندی و فرمانده انصار حزب الله سردار
الله کرم نشست و برخاست محفلی دارد و جان
در یک قالب اند. تا چند ماه پیش از جمله
مداحان یاور احمدی نژاد هم بود، اما با
بالا گرفتن ماجرای مشائی فهمید بوی کباب
از بیت رهبری بلند شده و به همین دلیل
حمله به دولت و مشائی و احمدی نژاد را
شروع کرد. از جمله اوباشی است که حاکم اند
و گاه گاهی هم به هم می پرند!
دولتی ها، برای دفاع مشائی و دفع آفت
مداحان پشت کرده به احمدی نژاد، این روزها
دست به افشاگری های مقابل زده و جیب آنها
را پشت و رو می کنند. و چون همه از یک
قماش اند، خوب میدانند گریبان یکدیگر را
چگونه بگیرند تا نفسش بند بیآید!
آنچه را می بینید و می شنوید، یکی ازهمان
گریبانگیری هاست. ترانه ای با صدای هایده
را حدادیان که لابد در خلوت به تقلید کامل
از هایده برای نقدی و صفار هرندی و الله
کرم و شاید هم آقا مجتبی و خانم های آنسوی
پرده نشسته در بیت رهبری می خواند، در
اینجا آن را تبدیل به مداحی کرده است.
آقای خامنه ای کار انقلاب 57 را کشاند به
حاکمیتی که بلبل آن امثال حدادیان اند و
صدای مغضوب، صدای شجریان!
با سلام خدمت دست اندركاران سايت پيك
نت- در رابطه با خبر ممنوع الخروج شدن
مشائی و بقائی تا آنجا که اطلاع دارم
اینست که در آخرین سفر
مشائی در کنار
احمدی نژاد به قزاقستان برای شرکت در
همایش شانگهای بود. البته به
هیچ وجه دراین سفر در مقابل دوربین
تلویزیون ها و عکاس ها ظاهر نشد و
بصورت مخفیانه همراه با احمدی نژاد به
قزاقستان رفته بو.
گردش ملی
با
کاسه گدائی
با سلام - چندی پیش داشتم تلویزیون
ایران را نگاه می کردم. می گفت مصلا
برای تکمیل نیاز به 800ملیارد تومان بودجه
دیگر دارد. شک کردم، اما دوستم هم
همین را شنیده بود. نمی دونم شاید
گوینده آمار را غلط خونده! اگر این
رقم صحت داشته باشد ، آنگاه باید پفت
که 800 ملیارد تومان یعنی 800 میلیون
دلار برای
مصلایی که حداکثر در روزهائی که نیرو
برای نماز رهبر میتوانند 10 هزار نفر
را بسیج کرده و به این محل بیآورند.
حالا ما مردم بیچاره علاوه بر پر کردن
کاسه گدائی مدرسه سازی، از یارانه ای
که داده اند مقداری هم باید برای
تکمیل مصلا بدهیم.
بازی
با جان مردم
با سلام- از رشت به شما گزارش میدهم.
طی حدودا 10 روز گذشته 2 بار شاهد آتش
سوزی
ماشینهای 206 ایران خودرو بودم. یكبار
در محله چله خانه رشت كه از محله های
قدیمی شهر می باشد و بار دیگر در
خیابان گلسار رشت. خواهشمندم منعكس
كنید تا شاید مسئولین این شركت به خود
آیند و با
جان انسان ها بازی نكنند.
ادامه
بریز و بپاش
در ایران خودرو
سلام- قرار بود در یک مزایده، شرکت
ستاره ایران و تاپ خودرو بفروش برسد.
بدلیلپیغام نهاد ریاست
جمهوری - آقازاده احمدی نژاد و داماد
آقایمشائی-
که به شرکت رفت و آمد دارند جلوی فروش
گرفته شد.
مدیر عامل ایران خودرو همچنان در حال
باج دادن به نهاد ریاست جمهوری است.
زارع مدیرعامل ایران خودرو دیزل نیز
در این بین بی تقصیرنیست. جلسات خصوصی و
بریز و بپاش همچنان ادامه دارد و در
حال برنامه ریزیانتخابات هستند.
کاربردهای
"چفیه"
ا.
جاوید
اگر سری به مجلات و کتب ایرانی یا
خارجی مربوط به شکار، طبیعتگردی،
محیطبانی و ... بزنید در همهی آنها
بخش یا بخشهائی وجود دارد که از
کاربردها و فوائد همراه داشتن یک
پارچهی بزرگ و ترجیحاً نخی یا کتانی
سخن به میان آمده است.
در ۸ سال جنگ ایران و عراق چفیه مورد
استفاده قرار گرفت. چفیه کاربردهای
زیر را دارد:
۱-
بستن دست شکسته به گردن
۲-
بستن سر مجروح
۳-
بستن کمر مجروح
۴-
بستن چشم مجروح
۵-
بستن گوش مجروح
۶-
بستن دست مجروح
۷-
سردرد و میگرن
۸-
بستن گردن مجروح
۹-
بستن دندۀ مجروح
۱۰-
بستن پای مجروح
۱۱-
بستن فک مجروح
۱۲-
دستمال قدرت
۱۳-
کولر صحرایی
۱۴-
تسویۀ آب
۱۵-
قُلاب سنگ
۱۶-
پَشهبند انفرادی
۱۷-
نَنوی بچه
۱۸-
کوله پشتی
۱۹-
کول کردن مجروح
۲۰-
سایهبان
۲۱-
دستمال نان و سفرۀ غذا
۲۲-
حوله و دستمال
۲۳-
بقچۀ لباس
۲۴-
بستن اسیر
۲۵-
بادبزن
۲۶-
بُرانکار
۲۷-
سرپوش
۲۸-
ماسک
۲۹-
پیشبند
۳۰-
روکش مُتکا
۳۱-
قــُـنداق بچه
۳۲-
روسَری
۳۳-
حفاظت از سرما و گرما
۳۴-
حفاظت گردن از سرما و گرما
۳۵-
طناب
۳۶-
نگهداری یخ
۳۷-
نجات غَریق۳۸-
تَلۀ پرندگان
۳۹-
لباس
۴۰-
زیر انداز
۴۱-
سَجاده
۴۲-
تــَـب بـُـر، و
... .
»
چفیه یک جزء جدانشدنی از لباس رهبر
فعلی است. معلوم نیست در یک دیدار
رسمی با مثلاً فرستاده امیر بحرین یا
نمایندهی پاپ، یا در دیدار با مثلاً
فرهنگیان و معلمین نمونهی استان
اصفهان ایشان احتمال کدامیک از
کاربردهای شمرده شده در بالا را
میدهند که اصرار بر همراه داشتن چفیه
دارند.
ایران شانس آورد که در طول جنگ نقش
قابل توجهی را غواصان یا مردان
قورباغهای به عهده نداشتند، وگرنه
رهبر فعلی با ماسک و کفشهای بالهدار
آنها حضور پیدا میکرد.
از سایتهای ارزشی خواهش میکنم کمی
عاقل باشند. اگر این مطلب را خواندند
نگویند که «چفیهی رهبر خاری است در
چشم ضدانقلاب». اولاً کسر قابلتوجهی
از مردم ایران اصولاً تلویزیون نظام
را نگاه نمیکنند. ثانیا آن کسری که
نگاه میکنند برنامههای سیاسی و به
خصوص سخنرانیهای رهبر جزء برنامههای
محبوبشان نیست.
از میان عدهای که اتفاقی رهبر را در
تلویزیون میبینند هم کسر بزرگی القاب
و عناوینی در موردش به کار میبرند که
اگر من حتا معتدلترین آنها را بنویسم
سردبیر محترم به جایشان سهنقطه
میگذارد یا اصلا مطلب را قابل چاپ
نمیداند.
خبر تلخ و سنگین بود . هدی صابر به
دیدار معشوق و معبود خود شتافت.
انسانی که
با ایمان زندگی کرد و بندگی خدا را با
دلسوزی نسبت به همه بندگان خدا و
خدمت به
آنان و نگاهداشت حق و حرمتشان پاس می
داشت و از تحمل رنج و محرومیت در جهت
باورهای
خود ابا نداشت. من این مصیبت را به
سرکار عالی به خاندان محترم صابر و
همسر باوفای
ایشان سرکار خانم فریده جمشیدی و به
فرزندان عزیزش و به همه بستگان داغدار
تسلیت
عرض می کنم و از خداوند منان برای
ایشان آمرزش و رحمت الهی و برای
بازماندگان معزز
صبر و اجر و سلامتی مسألت می کنم.
سید محمد خاتمی22/3/1390
هفتم سحابی ها
در بیجار کردستان
با سلام- بمناسبت هفتمین روز درگذشت
مهندس عزت الله سحابی و نیز پرواز
غریبانه و مظلومانه خانم هاله سحابی،
جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی
شهرستان بیجار گروس در استان کردستان،
در مراسمی، یاد و خاطره آنها را گرامی
داشتند.
در این نشست تنی چند از فعالان سیاسی
و اجتماعی بیجار در سخنانی به تشریح
ابعاد مختلف حرکت آزادی خواهانه مردم
ایران در سال های اخیر پرداختند و از
نقش بزرگان ملی – مذهبی ایران، بویژه
خاندان سحابی، در این زمینه تجلیل
کردند.
تقبیح و محکومیت خشونت گسترده و بی
حرمتی غیرقابل توصیف به کار رفته توسط
نیروهای معلوم الحال در مراسم تشییع
پیکر شادروان مهندس سحابی که منجر به
شهادت مظلومانه خانم هاله سحابی شد،
از دیگر موضوع های طرح شده در این
برنامه بود.