ايران

پيك

                         

درحاشيه و متن همايش اتحاد جمهوريخواهان ايران

زنان كنگره

سهم ما را دادند

اما سهم خود را ادا نكرديم!

شيرين بهنيا                                                          

 

 

چهار‌شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۲


اگر در تمام عكسهايی كه از تحصن نمايندگان مجلس در نشريات و سايت های اينترنتی ميشود، زنان نماينده متحصن را ميبينيم كه با فاصله معينی پشت سر مردها نشسته اند، بدون شك بدين معنا نيست كه زنان در ايران كمتر و ضعيف تر از مردهادر صحنه مبارزات سياسی شركت دارند. زيرا كه زنان در طول سالهای پس از انقلاب بكرات ثابت كرده اند كه هشيارانه و جسورانه در همه جا حضور دارند و در سياست نيز در مواردی همچون انتخابات شوراهای شهر حتی از مردها پيشتازترند. پس علت اين موقعيت مكانی را كه زنان نماينده در تحصن مجلس قبول كرده اند، مانند موقعيت های مشابه در اتوبوس و .... بايد نتيجه فضائی دانست كه طی ساليان پس از انقلاب متوليان فرهنگ مردسالاری با آميختن اين فرهنگ با چاشنی مذهب، برای به حاشيه راندن زنان ايجاد كرده اند. به عبارت ساده تر، زنان در ايران عليرغم فضا و فرهنگ موجود، حداكثر استفاده را از حداقل امكانات برای حضور در صحنه های مختلف زندگی اجتماعی برده اند.


 سری به همايش اتحاد جمهوريخواهان ايران در برلين و جايگاه زنان در آن بزنيم.

 

در جريان اين همايش نه تنها زنان شانه به شانه و همطراز مردان حضور داشتند، بلكه همايش با تصويب سهميه حداقل 30 درصدی برای زنان در ارگان های رهبری و تخصيص امكانات ويژه تشكيلاتی برای فعاليت آنان، جلوه بالائی از توجه به حقوق زن به مثابه حقوق بشر را به نمايش گذاشت. اما استفاده زنان از اين حداكثر امكان در همايش، به اندازه حداقل ممكن بود. بدين معنی كه در طول همايش سه روزه تقريبا تمامی سخنرانيها و اظهار نظرهای مهمی كه درباره هدف ها و راهبردهای سياسی و طرحهای سازمانی اتحاد جمهوريجواهان بود توسط مردان ارائه شد. زنان فقط سخنرانيهايی درباره ضرورت مبارزه با خشونت عليه زنان و نقش زنان در قدرت وتصميم گيريها ونيز اهميت در نظر گرفتن سهميه 20 يا 30 درصدی برای شركت آنها در رهبری و ارگانهای اتحاد جمهوريخواهان ايراد كردند. اين سخنرانيها ونكاتی كه زنان مطرح كردند گرچه مهم و ضرور بود اما فاقد مشاركت فكری و نظری جدی زنان در مسائل سياسی و نظری همايش بود و جای خالی نظرات و پيشنهادات قابل اعتنای زنان در عموم مسائل مورد بحث نشان می داد كه آنها در طول سال های دراز مهاجرت در اين عرصه بسيار عقب مانده اند. در حقيقت زنان در اين همايش بزرگ خارج از كشور، با وجود برخورداری از حداكثر امكان (برخلاف داخل كشور) از خود حداقل حضور را ارائه كردند.

علت اين امر البته تا حدودی روشن است. پس از سركوب احزاب و سازمانهای سياسی اپوزيسيون در ايران و مهاجرت بخش بزرگی از اعضای آنها به غرب و شرق، دلزدگی سياسی، زنان را به مراتب بيشتر از مردان از مسائل سياسی روز و بطوركلی از عرصه سياست دور كرد.

اكثر زنان فعال سياسی سابق در خارج، جذب فعاليتهای انجمنهای مستقل زنان كه از مدتها قبل در اروپا و آمريكا پا گرفته بود شدند و البته تجربه گرانبهايی نيز در زمينه مبارزات زنان و شناخت جهان پيچيده و در حال تغييری كه زنان در جايگاه های متفاوتی از آن قرار دارند اندوختند. اما اين انجمن ها و فعاليت های مستقل زنان كه خود ناشی از درك ويژه ای از جنبش فمينيستی بود آنان را به ميزان معينی از عرصه چالش های سياسی و اجتماعی دور نگهداشت.

حال كه شرايط سياسی ايران و مطالبات رو به گسترش مردم بخصوص زنان بار ديگر آنها را به صحنه مبارزات سياسی فرا ميخواند، پيوند دادن تجربه اين سالها از مبارزات جنبش مستقل زنان با نيازهای شركت در جنبش های سياسی كار دشواری است. اما به هر صورت ضرورتی است كه اكنون پيش روی زنان قرار گرفته است.

فراموش نبايد كرد كه ارتباط بين سياست و مطالبات جنبشهای مستقل زنان جايگاه مهمی در دانش فمنيسم دارد و وقت آن است كه تشكلهای مستقل زنان كه در سالهای اخير در خارج از كشور متاسفانه دچار ركود فعاليت شده اند، با پروژه ها و طرح های سياسی كه در سطح جامعه مطرح اند فعال تر برخورد كنند و بر آن ها تاثير بگذارند.

برخی هنوز معتقدند كه جنبش خاص زنان بر جنبشهای عام سياسی و اجتماعی تقدم دارند. اما شمار زيادی از نظريه پردازان فمنيست مدتهاست به اين نتيجه رسيده اند كه هر دوی اين جنبش ها مهم هستند و بايد به موازات هم پيش روند. اكنون چنين به نظر ميرسد كه شرايط جامعه ايران و شيوهايی كه زنان در ايران برای مبارزه با نابرابری ها در پيش گرفته اند، نظريه اخير را بيشتر تاييد ميكند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی