ايران

پيك

                         

عاتقه صديقی (رجايي):

حاكميت "حجتيه"

را می خواهند علنی كنند!

 

 

 به عقيده‌ من ريشه‌های هر آنچه امروز اتفاق مي‌افتد، را مي‌توان در طول تاريخ بيست و پنج سال انقلاب و حتی قبل از آن جستجو كرد.
 
امروز مردم ما دچار بي‌اعتمادی شده‌اند، جناح‌های فكری نيز مسائل را به گونه‌ای كه خود مي‌پسندند مطرح مي‌كنند.  به همين دليل افرادی امثال من به عنوان اشخاصی كه درددل فراوان دارند، در شرايط كنونی از ابراز عقيده و اظهار نظر سرباز مي‌زنند.
مقابله جناح‌های حاكميت برای اجتناب از بروز استبداد در دستگاه حاكميت، رويكردی مثبت است. به عقيده‌ من در حال حاضر پيچيدگی سياسی در كشور كه خود به آن دامن زده‌ايم، باعث بلاتكليفی مردم شده است.  

در حال حاضر برخی افرادی كه در راس مراكز  قدرت قرار گرفته‌اند، حتی در منطقه يا شهر خود مجبورند از ترس مردم با لباس مبدل وارد شوند.  آنها از آنجا كه مي‌دانند چنانچه در منطقه‌ خود كانديدا شوند رای نخواهند آورد، برای كانديداتوری به مناطق ديگر مي‌روند، غافل از اينكه مردم با يكديگر در ارتباط هستند و از ماهيت آنها مطلع مي‌شوند.  يا كساني‌كه تنها با فرصت‌طلبی توانسته‌اند علي‌رغم اينكه در حساس‌ترين شرايط در گذشته و در جريان انقلاب سابقه‌ روشنی نداشته‌اند طالب التزام عملی به ولايت فقيه شده اند. كسانی كه وقتی امام از ميرحسين موسوی در برابر فراكسيون دفاع كرد، به نشانه‌ اعتراض گفتند «امام مي‌خواستند يك پوزه بند هم برای نمايندگان بفرستند» اين افراد امروز در برخی از حساس‌ترين مراكز تصميم‌گيری حضور يافته‌اند و اين بسيار دردناك است كه آنها سر سفره‌ انقلاب بنشينند و فرزندان انقلاب را رد صلاحيت كنند.

در حال حاضر كسانی از التزام به ولايت فقيه صحبت مي‌كنند كه  امام در نامه ای به آنها نوشته بود " مبادا حجتيه همه چيز شما را برباد بدهد". وقتی پس از رحلت امام، اين نامه بدستشان رسيد گفتند «اين نامه‌ای است كه از زير خروارها خاك بيرون آمده است.»(اشاره به جنتی و خزعلي)

از نظر من، امروز همان روزی است كه امام در نامه خود خطاب به همين جناح در شورای نگهبان وقت پيش بنينی كرده بود.
 
امروز اگر مي‌گوييم حجتيه ،منظور ما مجموعه‌ تفكرات سنتی است كه آميخته از افرادی است كه مبارزه را قبول داشته‌اند و كسانيكه مبارزه را به حضور حضرت حجت موكول كرده‌اند. منظور من اين است كه امروز افكار حجتيه با افكار كسانيكه به آنها نزديك بوده‌اند پيوند خورده است.

اصل مشاركت مردم مهم است، زيرا ما در عين حال هم با دشمنان اسلام و ايران و هم با دوستان نادان داخلی جمهوری اسلامی ايران مواجه هستيم، بنابراين مشاركت در اين شرايط به گونه‌ای تعيين كننده مي‌تواند نقشی به سزا را در تعديل قدرت ايفا كند و از انحصار قدرت جلوگيری كند؛ چرا كه مي‌دانيم انحصارطلبی، سياست خطرناكی است.
 مردم بايد بدانند، گرچه اصلاح‌طلبان تاكنون نتوانسته‌اند خواسته‌های مردم را به دلايل مختلف و آنگونه كه بايد برآورده كنند (كه البته در بخشی از آن مقصر هم بوده‌اند و در بخش مهم‌تر كارشكني‌های جناح رقيب منجر به اين امر شده است ( با اين حال اين امر نبايد باعث دلسردی مردم شود.  

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی