ايران

پيك

                         

گفتگوی سروش و خبرگزاری جمهوری اسلامي

خاتمی از اول بايد می گفت:

يا جای من، يا جای گروه فشار

1- هيچ مجلس در آينده ايران نخواهد توانست خود را از زير

فشار سنگين مجلس مردمی ششم بيرون بكشد. 2- نقش بزرگ

روشنگران در حال حاضر بيدار نگهداشتنآتش طلب مردم

و در صحنه نگهداشتن آنهاست.

 

 

مصاحبه دكتر عبدالكريم سروش با خبرنگاران خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران:
- درباره انتخابات چه نظری داريد؟

- من به حركت های دموكراتيك در كشور و به پاگرفتن آن ها و نهادينه شدنشان بسيار معتقدم و به همين سبب انتخابات را جدی می گيرم و ديگران را هم دعوت می كنم كه آن را جدی بگيرند. اما جدی گرفتن هميشه به معنای موضع مثبت داشتن نيست. شما گاهی می توانيد موضع منفی داشته باشيد ولی حركت دموكراتيك را جدی بگيريد.الان برای من زود است كه بگويم چه می كنم. من صبر می كنم تا وقتی كه محصول حركت های شورای نگهبان در رد صلاحيت ها معلوم بشود، آنگاه خواهم دانست كه چه بايد بكنم و البته در آن صورت به خاطر جدی گرفتن حركت دموكراتيك تصميم خودم را هم به اطلاع ديگران خواهم رساند.

من اضافه كنم كه دموكراسی در انتخابات خلاصه نمی شود. دموكراسی مولفه های بسياری دارد و صرف اين كه مردم با ميزان آرای بالا در انتخابات شركت كنند، اين دموكراسی را در هيچ كشوری محقق نخواهد كرد. يكی از اركان دموكراسی مجلس و قوه مقننه است. ركن ديگر آن قوه مجريه است. ركن ديگرآن قوه قضائيه است. تفكيك قوا، خصوصاً داشتن يك قوه قضائيه بسيار عادل، بی طرف، كارآمد و نيرومند، كه اگر ما اين ها را نداشته باشيم، حتی اگر انتخابات هم روند سالمی داشته باشد باز هم وافی به مقصود نخواهد بود. مع الوصف انتخابات مولفه  مهمی است واز اين طريق می توان كار بسيار كرد.
- چه ارزيابی از عملكرد مجلس ششم داريد؟

- مجلس ششم ناكامی هايی داشت ولی من حقيقتاً شجاعت پاره ای از نمايندگان را بسيار ستايش می كنم و گمان می كنم كه مجموعاً مجلس بسيار زنده ای بود و گفت و گوهای بسيار خوبی در اين مجلس در گرفت و روشنگری های بسيار خوبی كرد، اما مجلس ناكامی هم بود، چون از همان ابتدا با ناكامی كار خودش را آغاز كرد(اشاره به نامه رهبر برای جلوگيری از تغيير قانون مطبوعات) و در تمام طول راه با اين ناكامی ها همراه بود، حتی لوايح رئيس جمهوری را هم نتوانست به تصويب برساند و به اين ترتيب تمناها و توقع های بسياری را پاسخ ناگفته بر جا نهاد. من مطمئن هستم كه پس از مجلس ششم هيچ گاه مجلس های آينده مثل مجلس های گذشته نخواهند بود، يعنی مردم توقعشان از مجلس به طور كلی بالاتر خواهد بود.

- برخی صاحبنظران حركت گام به گام به سوی دموكراسی را پيشنهاد می كنند و معتقدند كه در مقابل اين حركت گام به گام، ديكتاتوری و آنارشيسم قرار دارد. شما چه نظری داريد؟

- من موافقم. ما هم داريم با كندی به سوی دموكراسی حركت می كنيم و دموكراسی و مفهوم «حقوق مردم» كه عنصر فربه دموكراسی است بايد به تدريج در ميان ما جا بيفتد و به گمان من در حال جا افتادن است.

- برخی معتقدند كه نسل جديد بيشتر به نتيجه نظر دارد و به نتيجه رای خود و مشكلات احتمالی مجلس آينده می انديشد. نگاه شما به اين مقوله چگونه است؟

- نكته بسيار حساسی است، يعنی يك مسابقه است بين حاكمان و محكومان، بين زبردستان و زيردستان، مسابقه ای است بين حق مردم و مشروعيت نظام، بايد ديد كه نظام چگونه در اين بازی وارد می شود و مردم چگونه می توانند از حقوق خودشان استفاده بكنند. من هم مايلم كه حاكمان ما اين سخن را بشنوند و جدی بگيرند كه مردم «حق آگاه» اگر ببينند كه حق آنها مورد استفاده نادرست قرار می گيرد آنگاه از اين بازی بيرون خواهند رفت و خدا نكند كه اين بازی تعطيل بشود. تمام همت ما و خواسته ما اين است كه بازی گرم بماند و بازی البته داد و ستد است؛ يعنی چيزی بايد داد و چيزی بايد ستاند.

- به نظر شما، در اين بازی، خواسته مردم چيست؟

- من فكر می كنم كه اگر مردم عدالت ببينند، اميدوار خواهند شد. عدالت يكی از بهترين ثمراتش اميد است و بی عدالتی يكی از تلخ ترين ميوه هايش نااميدی است.

عدالت هم چيزی نيست كه با بوق و كرنا و تبليغ بتوان به ديگران قبولاند عدالت ديده می شود. وقتی قوه قضائيه به حق و بی طرفانه قضاوت كند وقتی كه مسئولان يك حادثه را دستگير كنند و حقيقتاً آنها را به سزای اعمالشان برسانند.

وقتی كه از كسانی كه بی جهت نسبت به آنها ستم رفته است عذرخواهی كنند، وقتی كه روزنامه هايی را كه بی جهت و بی حساب بسته شده اند دوباره باز شوند، وقتی كه به  قتل های زنجيره ای رسيدگی بی طرفانه ای بشود؛ در اين صورت مردم مطمئن خواهند شد كه روند عدالت بر پا شده است، در غير اين صورت نمی توان مردم را اميدوار كرد. فقط مسئله چند زندانی نيست كه بايد آزاد شوند، روزنامه ها هستند، مسببان و مسئولان اين كارها، قتل های زنجيره ای و بسياری از چيزهای ديگر كه همه اين ها بايد حل و تصحيح بشود؛ دراين صورت همه اميدوار خواهند شد و با اميد تام و تمام در سرنوشت كشورشان شركت خواهند كرد و همچنان كه گفتم بی عدالتی، ياس و سرخوردگی و عقب نشينی را به همراه خواهد آورد.

- به برخورد با مسئولان حوادث اشاره كرديد. آيا به گروه های فشار نظر داريد؟

- آقای خاتمی می توانست پس از رسيدن به رياست جمهوری در شش سال پيش صريحاً اعلام كند كه با وجود و با حضور اين نيروها نمی تواند كشور را اداره كند. اين نكته ای بود كه بايد آقای خاتمی می گفت و از ايشان صددرصد پذيرفته بود. همين امروز هم اگر بگويند از ايشان پذيرفته است. آخر بايد مسئول مشخص شود در يك كشوری كه همه چيز آن دست كم در قانون اساسی تعريف شده است. اين نيروها كجا قرار دارند و نقش شان چيست؟ مسئول شان كيست؟ چه كسی يا كسانی از آنها پشتيبانی می كنند؟ كی پول به اين ها می رساند؟ چه كسی وقتی كه اين ها دستگير می شوند فشار می آورد كه اين ها را آزاد كنيد؟ حالا يك كسی مثل بنده شش _ هفت سال جفای اين ها را ديده و هيچ نمی گويد، ولی اين دليل نمی شود كه ما حقوق خودمان را فراموش كرده باشيم. اين دليل نمی شود كه ما اين بی عدالتی ها را نديده بگيريم و توقع و انتظار جبران آنها را نه تنها در مورد شخص خودمان، بلكه در مورد همه كسانی كه قربانی اين بی عدالتی شده اند خواهان نباشيم. خواستاريم و بايد اين مسئله روشن شود. فعال شدن مجدد اين ها، بالا رفتن دوباره پرچم بی عدالتی است و جان گرفتن ريشه تلخی است كه ميوه های تلخ نااميدی هم از آنها زاده خواهد شد. اين گروه ها نقش چندگانه ای دارند برای اين كه بگويند بر اوضاع مسلط هستند و زبان بوالفضول ها را می برند، گاهی اين ها را در دورانی كه به نظر بسيار امن و آرام می رسد به صحنه می آورند تا به اصطلاح عادی خودمان رو كم كنند و افراد زبان درازی بيشتر نكنند. اين گروه ها را برای سال ها پرورده اند ولی سخن ما با كسانی كه پشتيبان اين ها هستند اين است كه اين شيوه در مملكت داری نيكنامی نمی آورد، كاميابی هم نمی آورد.

 -  به آينده خوشبين هستيد؟

- بگذاريد بهمن ماه برسد آن وقت من به شما خواهم گفت كه بايد خوشبين باشم يا نه.
- با دانشجويان چه سخنی داريد؟ ياس شان ريشه در چه دارد؟

- من به دانشجويان حق می دهم كه مايوس باشند، برای اين كه حق دانشجويان گرفته نشد، هيچ وقت حق آنها داده نشد، اتفاقی كه در خوابگاه دانشجويان در سال ۷۸ افتاد و اتفاقی كه در خوابگاه طرشت افتاد، دستگيری های وسيعی كه رخ داد، تلخی هايی كه برای آنها پيش آمد، بی پناهی هايی كه آنها تجربه كردند، حقيقتاً تلخی را در عمق جان آنها نشانده است. چه كسی می تواند به اين ها بگويد مايوس نباشيد، چه كسی می تواند به آنها بگويد كه آنچه را كه بر سر شما آمده است ناديده بگيريد.

اگر جبران بشود، اگر واقعاً متجاوزان سر جای خودشان بنشينند، اگر يك روند عدالت گرايانه ای در پيش گرفته شود، البته نااميدی ها به اميد بدل خواهد شد. با نصيحت و موعظه و با توصيه های اخلاقی راه به جايی نخواهيم برد.

- چه ارزيابی از روند اصلاحات در چند سال گذشته داريد؟

- اصلاحات فرزند تحولاتی بود كه قبل از دوران اصلاح در كشور ما پديده آمده بود. يك حادثه اجتناب ناپذير بود و هر كسی كه رئيس جمهور می شد ناچار و بدون هيچ ترديدی با توقع های بسيار بالای مردم روبه رو می شد و لذا اصلاحات به گمان من محصول جبر تاريخ كشور ما بود و آن معنا هرگز نخواهد خفت. يعنی ممكن است دچار سردی بشود ولی نخواهد خفت، اصلاحات را رئيس جمهوری به وجود نياورده بود، اصلاحات را قوه حاكم به وجود نياورده بود، اصلاحات را مردم پديد آورده بودند و مردم همه به گمان من با همان عطش و با همان تمنا پشت سر اصلاحات هستند.

ناكامی آنها به معنای فروكش كردن طلب اصلاح نيست، بلكه به مانع خوردن اين طلب است و قطعاً راه ديگری را جست وجو خواهند كرد و از طريق ديگر خودشان را به مقصود خواهند رساند، برای اين كه طلب ها و خواسته هايشان بسيار مشروع است. آن ها آزادی بيشتر می خواهند، عدالت بيشتر می خواهند و اين ها خواسته های بسيار مشروعی است و تصور می كردند از طريق آن انتخابات به اين ها خواهند رسيد، حالا كه ناكام مانده اند لاجرم راه ديگری را جست وجو خواهند كرد برای اين كه اين خواسته عمومی مردمی همچنان در جای خودش هست.

شما با هر كسی كه صحبت بكنيد نمی گويد كه از طلب خواسته ها خسته شده ايم يا از خواسته هايمان دست برداشته ايم، بلكه می گويند از نرسيدن به مقصد ملول هستيم. و طالب رسيدن به مقصد هستند.

- با توجه به سابقه اين طلب كه از مشروطيت تاكنون ادامه داشته شما فكر می كنيد كه اصلا ح طلبان چقدر راه را درست آمده اند؟

- ما راه را غلط نيامده ايم، ما طالب چيزهايی بوديم كه كاملاً بر حق اند، ما در نهضت مشروطه از عدالتخانه شروع كرديم و همچنان هم خواسته ما عدالتخانه است و بايد امروز هم چراغ برداريم و به دنبال عدالت بگرديم. من امروز تعجب نمی كنم اگر برخی به مفهوم آزادی توجه نمی كنند چون در ادبيات شان نشانی از آن نيست. چيزی كه به گمان من از همه چيز تلخ تر است اين است كه چرا با «عدالت» كه همواره شعار آنها بوده همراه نيستند. من تكرار می كنم كه الان نقش همه روشنفكران اين است كه آتش طلب را در مردم زنده نگاه دارند. اين تضمين كننده پيروزی و كاميابی مردم است. نگذارند كه ناكامی های موقت، آتش  طلب را سرد كند. يعنی بايد به مردم بگويند كه خواسته هايشان خواسته های به حقی است، يك قدم از عدالتخواهی و آزادی خواهی نبايد عقب بنشينند. اين چيزی است كه هر انسانی به مجرد انسان بودن طالب آن است و حق مشروع اوست، اين چيزی است كه به هر قيمتی بايد خواسته و دنبال بشود.

- برخی در روند اصلاحات نگاه به بيرون مرزها دارند و ورود معادله خارجی را در روند دموكراسی خواهی موثر می دانند آيا ورود اين معادله موجب تولد طفلی نارس نخواهد شد؟
- اين نگاه به بيرون هم «علت» دارد و هم «دليل» علت آن ناكامی هايی است كه در كشور هست، انسداد سياسی است كه در كشور وجود دارد، وفا نشدن وعده هاست و به اجابت نرسيدن خواسته ها. اين حالت روانشناختی خاصی را مخصوصاً در پاره ای از جوانان كه تاريخ كمتر می دانند ايجاد می كند و گمان می كنند كه منجی آنها در جايی بيرون از كشورشان نشسته است و نيك خواهانی و قدرتمندانی در بيرون وجود دارند كه با نيت خير می خواهند عدالت و آزادی را در كشورشان محقق كنند، اين علت است.
- آيا در چند سال اخير تغييری در رفتارها نداشته ايم؟

- متاسفانه برخی می خواهند نشان بدهند كه از مواضع محافظه كارانه ای كه گرفته اند ذره ای و ميلی متری عقب نمی نشينند.

- اما شواهدی هست كه نشانگر تغييرات است. يكی همين تخريب زندان های انفرادی، اين ها گام های مثبتی نيست؟

- آنها گفتند و ما شنيديم كه اين زندان ها را خراب كرده اند ولی من وقتی تغيير را می پذيرم كه حاكمان برای مردم توضيح بدهند كه چرا تاكنون متهمان و مجرمان را به زندان انفرادی می فرستاده اند؟ به اعتراض ها اين همه بی اعتنا بوده اند؟ و گاهی می شد كه ماه ها كسی را بدون تفهيم اتهام و بدون محاكمه در زندان انفرادی نگاه می داشتند و چه شد كه الان از اين رای برگشتند. آيا در تئوری آنها تغييری پديد آمده است يا فشاری باعث شده است كه موقتاً رفتار خودشان را تغيير بدهند تا اين قصه روشن نشود ما نمی توانيم بگوييم كه تغييری در رفتار ها به معنی حقيقی كلمه اتفاق افتاده است. آن چه به مصلحتی می آيد به مصلحتی هم می رود. كار بزرگ وقتی صورت می گيرد كه حاكمان ما معرفت خودشان را، نرم افزار ذهنی خودشان را عوض كنند والا چند ديوار را در خارج خراب كردن هيچ معنايی ندارد. اين ديوارها در ذهن بايد خراب شود. بايد بدانيم كه تاكنون زندانی كدام نظام معرفتی بوده ايم. اگر از آن زندان بيرون آمديم مردم باور می كنند كه زندان های بيرونی هم تغيير حقيقی می كنند والا با فرو ريختن چند ديوار ما هيچ حكم روشنی درباره اين عمل نمی توانيم داشته باشيم.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی