ايران

پيك

                         

عزت الله سحابي، دانشجوي 16 آذر

حضور 60 ساله دانشجويان

در ميدان نبرد  آزادي و استبداد

 

 

بعد از كودتاي 28 مرداد كه محرك آن دولت انگليس و سازمان جاسوسي انگليس بود و آمريكايي‌ها CIA و وزارت امور خارجه‌ امريكا نيز در پديداري آن نقش عامل را بر عهده داشتند،دولت مصدق بر كنار شد و دولت كودتا حاكم شد.در چنين شرايطي مردم كه كاملا از اين جريان غافلگير شده بودند، نتوانستند فعاليتي انجام دهند تا اينكه بعد از آن، مخالفت‌ها شروع شد و سازماني به نام نهضت مقاومت ملي تشكيل شد كه پيشگام آن يكي از روحانيون طرفدار دكتر مصدق به نام آيت‌اله زنجاني بود. او به همراه چند تن از مبارزان سياسي ملي آن زمان نظير مرحوم بازرگان، مرحوم سحابي، مرحوم رحيم عطايي به اين كار مبادرت ورزيده بود.

پس از كودتا با وجود اينكه حكومت كودتا سطح حاكميت سياسي را اشغال كرده بود، ولي در درون جامعه روحيه مبارزه وجود داشت.

كودتاي 28 مرداد در ايامي اتفاق افتاد كه دانشگاه تعطيل بود،به همين دليل از مهرماه كه دانشگاه باز شد، دانشجويان به صحنه‌ مبارزه وارد شدند. همين امر باعث شد كه دانشگاه به بستر كشمكش تبديل شود، از اين رو با شروع ترم جديد، دانشگاه با حضور نيروهاي نظامي مواجه شد، به گونه‌اي كه نيروهاي سرباز و فرماندهان در خيابانهاي دانشگاه رفت و آمد مي‌كردند و دانشجويان نيز در فضاي داخل دانشگاه مشغول بودند و ظاهرا نظاميان داخل فضاي دانشكده نمي‌شدند.

در 16 آذرماه همان سال، خبر ورود ريچارد نيكسون- معاون رييس جمهور آمريكا كه تا قبل از 57 همواره پشتيبان جدي شاه بود- منتشر شد و البته آمدن او به ايران معاني بسياري به همراه داشت كه از جمله‌ آنها پايه‌گذاري سيطره‌ دائمي آمريكا در ايران به عنوان مبارزه با كمونيسم بود.سفر او سفري سياسي امپرياليستي بود و نه يك سفر ساده ،از اين رو نهضت مقاومت براي اعتراض به اين سفر از طريق اعتراض و اعلاميه دست به كار شد ،در چنين حالتي معمولا ميتينگ‌ها سركوب مي‌شد ،ولي دانشجويان حالت برافروخته و داغ داشتند . در همين روز یعنی 16 آذر 32 در حالي كه بعد از ظهر ساعت 30 /2 بود، نيروهاي نظامي در خيابان‌هاي دانشگاه قدم مي‌زدند ، دانشجويان در فضاي دانشكده تظاهرات كردند و شعارهايي دادند و از آنجا كه هوا سرد شده بود درهاي كريدورها را بسته بودند و صداي شعارها بيرون از دانشگاه به سربازها مي‌رسيد، البته سربازان مدعي شده بودند كه دانشجويان اهانت كننده را از پشت شيشه ديده‌اند به همين دليل و به عنوان دستگير كردن اين دانشجويان به سمت داخل دانشكده هجوم مي برند ،وقتي با اسلحه وارد مي‌شوند كلاسها در حال برگزار شدن بودند كه بچه‌ها فرار مي‌كنند و بعد از فرار، تعدادي كه ازطريق چهره‌ شناسايي شده‌اند، تعقيب مي‌شوند و حتي تا سر كلاس هم مي‌روند كه يكي از كلاسها كلاس دكتر رحيم عابدي بوده است (ايشان استاد شيمي دانشكده بود) او در اعتراض كلاس درس را تعطيل مي‌كند و بيرون مي‌آيد بعد ضمن اينكه بچه‌ها فرار مي‌كردند،سربازان تيراندازي كردند،البته تيراندازي كور بود. يعني كسي مورد هدف نبوده است تا اينكه سه تن از دانشجويان مورد اصابت قرار مي گيرند و شهيد مي‌شوند.

ما بيرون از دانشكده در مركز انجمن اسلامي، با دانشگاه در ارتباط بوديم كه حوالي ساعت 4 بعدازظهر چند تن از دوستان آمدند و ماجرا را شرح دادند؛ آنها گفتند:ما ضمن فرار صداي ناله‌ افرادي را كه مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند، مي‌شنيديم. ولي نمي‌توانستيم به كمك برويم و آنها آنقدر آنجا باقي ماندند كه جان خود را از دست دادند.

از اين پس شهادت اين سه نفر منشاء حركت در دانشگاه شده بود. از سال 32 تا 57 هيچ وقت مبارزات در دانشگاه تهران و به خصوص دانشكده‌ ‌فني تمام نشد و اين دانشكده همچنان در مبارزات ملي عليه نظام حاكم و استبداد حاكم در دانشگاه پيشگام بود. انعكاس اين جريان در مطبوعات بسيار كم بود ،در آن زمان مطبوعات به شدت سانسور مي‌شدند،البته اشاره‌اي مختصر شد.

جنبش دانشجويي در گذشته تابعي از نهضت ملي شدن صنعت نفت بوده است،به عنوان مثال در سالهاي 42 -49 نهضت دانشجويي فعال ولي تابع جبهه‌ ملي بود. در سالهاي اخيراز 76 به بعد نهضت دانشجويي تابع جنبش اصلاح طلبي دوم خرداد ، خاتمي و حزب مشاركت بوده است. به هر حال منظور اين است كه دانشجو گرچه فعال، متحرك و پرانرژي است، ولي طراح حركت ملي نيست بلكه تابعي از آن است.

حال اگر در برهه‌اي اين جنبش سركوب مي‌شود به اين دليل است كه هيات حاكمه نمي‌توانند فضاي انتقاد را تحمل كنند. بنابراين به هر قيمت درصدد خاموش كردن آن برمي‌آيد.

هر گاه مسايل دولت با جامعه تفاوت داشته باشد، درگيري به‌وجود مي‌آيد و اين شكاف باعث مي‌شود حاكميت براي تثبيت جايگاه خود با اعمال فشار وارد شود و اين دور همچنان ادامه مي‌يابد، به اين جهت حکومتی كه با خواستها، آرمانها، ارزشها و علايق جامعه همخواني ندارد، سرنوشتش به خفقان كشيده مي‌شود؛گرچه ممكن است انسانهاي خوبي هم باشند اما از آنجا كه مقاومت مردم ،حاكميتشان را زير سوال مي‌برد ،بنابراين فشارها زياد مي‌شود و زياد شدن اين فشارها نيز در نهايت به تندتر شدن مبارزات مي‌انجامد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی