ايران

پيك

                         

مصاحبه اميرطاهری با شيرين عبادي

ايران استثناء نيست

دوران حکومت وحشت درجهان بسر رسيده

 

1- ايران به اصلاح قانون اساسی نيازدارد تا مردم هر نماينده ای را می خواهند انتخاب کنند

2- آنچه ما در ايران داريم يک رژيم مذهبی نيست بلکه رژيمی است که حاکمان آن از دين استفاده می کنند

3- ما نبايد به کسی اجازه دهيم تفسير خود از مذهب را با زور و مرعوب کردن و فشار بر ديگران تحميل کند. ادعا می کنند که زنان ضعيف اند و فاقد قدرت تصميم گيری.آنها از اقتصاد اسلامی سخن ميگويند و لذا تعدی به ثروت کشور را توجيه ميکنند.آنها از آموزش اسلامی سخن ميگويند و لذا شستشوی مغزی بچه ها و جوانان را توجيه ميکنند. آنها از زبان شناسی اسلامی سخن می گويند و لذا زبان را آنقدر پيچ و تاب ميدهند تا مطابق مرادشان شود .

4-  من ازجدايی دولت و مذهب حمايت ميکنم، زيرا فضای سياسی برای همه علايق و نظريات باز است.اين ديدگاه مورد تاييد آيت الله های بزرگ نيرهست.

5- اگر رژيم فعلی تن به اصلاحات ندهد يا به شکلی  خواسته های مردم را جامه عمل نپوشاند، سقوط خواهد کرد، حتی اگر ظاهری سکولار هم بخود بگيرد.

 

 

نشريه weekly standard چاپ آمريکا مصاحبه ای از امير طاهری با خانم عبادی بچاپ سپرده که در تاريخ 25 اکتبر-03 انجام شده است. با آنکه از تاريخ اين مصاحبه زمان قابل توجهی گذشته است، اما در آن نکاتی وجود دارد که اين مصاحبه را نسبت به مصاحبه هائی که خبرنگاران خارجی، پس از اهدای جايزه نوبل به وی با شيرين عبادی کرده اند متفاوت می کند. دليل اين تفاوت نيز آشنائی مصاحبه کننده با ايران است. امير طاهری سالها سردبير دو کيهان فارسی و انگليسی در دوران پيش از انقلاب 57 بوده است.

آيا جايزه نوبل بمعنای حرکت جديد دمکراسی در ايران است که بنظر ميرسد در هفته های اخير رو به ضعف گذاشته است؟

اميدوارم اينگونه باشد. پيغام جايزه نوبل اين است که مبارزه برای حقوق بشر در ايران تنهاهدف نيست، بلکه تقويت جامعه مدنی نيز هست که بدون آن ايجاد دمکراسی ناممکن است. جامعه زمانی دستخوش تغيير ميشود که اعضا درون آن جامعه تغيير پيدا کنند و اين در ايران در حال اتفاق است.

آيا رژيم فعلی ايران بدون خشونت قابل اصلاح است؟

بله. من معتقدم از خشونت نميتوان به ارزشهای باثبات رسيد. من فکر ميکنم ما ميتوانيم در چارچوب قانون کار کنيم و در جستجوی تغييرات مورد نياز از درون قانون اساسی باشيم. من هيچگاه کاری خارج از قانون انجام نداده ام و هميشه از راه های مسالمت جويانه حمايت کرده ام. شمار مردمی که خواستار اجرای اصلاحات در ايران هستند در حال افزايش است.

بعضی می گويند انتخاب شما يک حرکت سياسی از جانب اروپا بود تا نشان دهد تغيير رژيم ميتواند به آرامی نيز صورت پذيرد برعکس آنچه آمريکاييان در افغانستان و عراق انجام دادند؟

من اين ارزيابی را تاييد نمی کنم. اوضاع ايران با آنچه در افغانستان و عراق بود کاملا متفاوت است. در آن دو کشور مکانيسم های تغيير از درون وجود نداشت اما در ايران اينگونه هست.اروپا پی برده است که برای متوقف ساختن جنگ ها در جهان ضروری است که به حقوق بشر احترام گذاشته شده و رعايت شود. اين اعتقاد کاملا اصولی و واقع گرايانه است.

شما يکی از حاميان انتخاب محمد خاتمی بوديد.آيا هنوز او را بعنوان رهبر اصلاحات می شناسيد؟

من يکی از ميليونها ايرانی بودم که به خاتمی رای دادم، چون اگر به او رای نميدادم محافظه کاران پيروز ميشدند و ما راه ديگری نداشتيم. اما متاسفانه بايستی اذعان کنم که خاتمی فرصتهای تاريخی بسياری را از دست داد.

بعضی از پيروان ايت الله خمينی تهديدنامه های پنهانی عليه شما صادر کرده اند.آيا شما احساس امنيت می کنيد؟

من ياد گرفته ام ترس خود را کنترل کنم و تهديد ها را ناديده بگيرم. برای نظرياتی که عليه من بيان شده مردم آزادند که نظرات خود را بيان کنند. کسانی که برای حقوق بشر در کشورهايی چون ايران و خيلی از کشورهای در حال توسعه فعاليت می کنند بايستی هميشه آماده بدترين حالت ها باشند.اما کسانی که تهديد می کنند بايستی آنقدر عاقل باشند که لحظه ای درنگ کرده و در تاريخ تعمق کنند. آنها خواهند ديد که دوران حکومت کردن با رعب و وحشت و ترس در جهان امروزی به پايان خود رسيده است. چرا ايران بايستی استثنا باشد.

بعضی معتقدند شما در طول زمان چون رهبر مردم برمه که جايزه صلح نوبل را دريافت کرد فراموش خواهيد شد؟

من در باره برمه چيزی نميدانم ولی در باره ايران ميدانم.آنچه در ايران جاری است جدای از من يا هر شخصيت ديگری است. ما يک جنبش ريشه دار دمکراسی  و حقوق بشر داريم که در حال رشد بوده و در همه بخش های جامعه دارای حاميان بسياری است.

اوضاع سياسی در ايران به ين يست رسيده است.در همه انتخابات ها اکثريت قاطعی خواستار اصلاحات بوده است ولی تا کنون اصلاحاتی صورت نگرفته است. يعضی از مردم اعتقاد دارند انقلاب جديدی در ايران ضروری است؟

من فکر ميکنم دوران انقلاب ها سپری شده است. بعلاوه هيچ تضمينی وجود ندارد انقلاب ديگر چيزی بهتر از آنچه ما 24 سال پيش داشتيم فراهم کند. پس از سالها انديشه من به اين نتيجه رسيده ام که انقلاب ها هرگز به وعده های خود عمل نمی کنند.آنچه من برای آن فعاليت ميکنم يک حرکت اصلاحی در همه ابعاد زندگی سياسی،اجتماعی،فرهنگی و حتی حقوق شخصی. مردم ايران مانند من از انقلاب  مايوس و نا اميد شده اند. در جريان انقلاب و جنگ با عراق و پس از آن خانواده های بسياری فرزندان و يا والدين خود را از دست دادند. کشور گلهای بيشماری از جوانان خود را از دست داد و بسياری از ايران ناگزير به ترک وطن شدند. نسلها طول خواهد کشيد تا بهای اين انقلاب پرداخت شود. من فقط به راه اصلاحات مسالمت آميز معتقدم. خاتمی تنها سمبل اصلاحات نبود که شکست او شکست جنبش اصلاح طلبی باشد. در هر صورت دومين و اخرين دوره رياست جمهوری خاتمی روزی به پايان ميرسد اما اين به معنای پايان يافتن آرزوها و خواسته های مردم ايران نيست.  

شما معتقديد ايران چگونه دستخوش تغييرات خواهد شد؟

تاريخ هيچگاه از پيش نوشته نشده است، بلکه هميشه مملو از شگفتی بوده است.انچه اکنون به آن نياز داريم يک قانون انتخابات اصلاح شده است که به مردم ايران اجازه دهد به هر نماينده ای که تمايل داشتند رای بدهند. اگر سيستم فعلی کماکان ادامه يابد و شورای نگهبان قدرت خود را برای محدودت انتخابات حفظ کند، مردم ايران بی شک و بطور کسترده انتخابات آتی مجلس را همچون انتخابات شوراها تحريم خواهند کرد.

آيا جمهوری اسلامی بايستی با يک حکومت سکولار جايگزين شود؟

لازم است بعضی ابهامات را توضيح دهم. آنچه ما در ايران داريم يک رژيم مذهبی نيست بلکه رژيمی است که حاکمان آن از دين استفاده ميکنند تا در قدرت بمانند. اگر رژيم فعلی تن به اصلاحات ندهد يا به شکلی  خواسته های مردم را جامه عمل نپوشاند، سقوط خواهد کرد، حتی اگر ظاهری سکولار هم بخود بگيرد. من ازجدايی دولت و مذهب حمايت ميکنم، زيرا فضای سياسی برای همه علايق و نظريات باز است.اين ديدگاه مورد تاييد آيت الله های بزرگ بوده و کاملا با سنت تشيع همخوانی دارد.

شما به آنها که ميگويند اسلام با حقوق بشر ناسازگار است چه ميگوييد؟

به آنها ميگويم که در اشتباهند. اين درست است که حقوق بشر در بسياری از کشورهای اسلامی رعايت نميشود، اما اين در واقع سياست است و مذهب نيست. ما انواع رژيمها را در کشورهای اسلامی داشته ايم از جمله سکولار، مارکسيست و ملی گرا. ولی آنها هم حقوق بشر را رعايت نکرده اند. اگر حکومتهای فاسد و بی رحم به مردم خود ستم روا دارند ، اين چگونه می تواند نمودی از ناسازگاری اسلام با حقوق بشر باشد؟ رژيم بعثی عراق خود را سکولار ميدانست و حکومت کره شمالی هم که يک رژيم اسلامی نيست.

پس شما اعتقاد داريد مذهب بايستی خارج از حيطه سياست باشد؟

ما بعنوان افراد، همه از باورهای مذهبی، يا از نبود اين باورها تاثير گرفته ايم. اين يک واقعيت زندگی است.آنچه من تلاش می کنم بگويم اين است که ما نبايد به کسی اجازه دهيم تفسير خود از مذهب را با زور و مرعوب کردن و فشار بر ديگران تحميل کند. مردم بايستی از گذاشتن صفت اسلامی قبل يا بعد از هر کلمه ای خودداری کنند چيزی که به آنها اجازه ميدهد فساد و ستمگری خود را تحميل کنند. آنها از روانشناسی اسلامی سخن ميگويند و لذا ادعا می کنند که زنان ضعيف اند و فاقد قدرت تصميم گيری.آنها از اقتصاد اسلامی سخن ميگويند و لذا تعدی به ثروت کشور را توجيه ميکنند.آنها از آموزش اسلامی سخن ميگويند و لذا شستشوی مغزی بچه ها و جوانان را توجيه ميکنند. آنها زبان شناسی اسلامی سخن می گويند و لذا زبان را آنقدر پيچ و تاب ميدهند تا مطابق مرادشان شود .

بعضی از فمنيست ها با تقدير شما را از خود می پندارند.عکس العمل شما چيست؟

مشکلی که زنان در کشورهای اسلامی دارند بخاطر مذهب نيست. اين مشکلات نتيجه فرهنگ پدرسالاری است. آنچه ما نيازمنديم مطالعه کتب اسلامی است بودن جانبداری جنسی. حقارت تحميل شده به زنان نتيجه ژن بيماری است که به همه نسلهای مردان منتقل شده است. نه تنها از اجتماع خود بلکه حتی از مادر خود نيز اين ژن را دريافت کرده اند. اين مادران هستند که پسران خود را به مردان مبدل ميکنند. اين وظيفه مادران است که از انتقال اين ژن بيمار فرهنگی به فرزندان خود جلوگيری کنند. من مخالف مردها نيستم، بلکه مخالف فرهنگ پدرسالانه ای هستم که حقوق مساوی برای نيمی ديگر از انسانها را  نمی پذيرد.

بعضی ها فکر ميکنند شما ممکن است در ليست اول کانديداهای آزاديخواهان  برای مجلس آينده و حتی کانديدای رياست جمهوری آينده باشيد؟

من يک فعال حقوق بشر و وکيل هستم و هيچ برنامه ديگری ندارم. من به شما می گويم که هيچ برنامه برای کانديدای انتخابات شدن ندارم. جايزه ای که به من داده شده نشان ميدهد راهی را که در دو دهه پيش طی کرده ام درست ترين راه بوده است. من يار ضعفا و سخنگوی بی صداها هستم. من بايستی ثابت کنم که سزاوار افتخاری که بمن عطا شده بوده ام.

بعضی گروههای مخالف رژيم از جمله نوه آيت الله خمينی از آمريکا خواسته اند تا در ايران مداخله نظامی کند.نظر شما چيست؟

من مخالف هر گونه مداخله خارجی درامور کشور خود هستم. حال مداخله سياسی يا نظامی يا مداخله به هر شکل ديگر. مردم ايران مشکلات خود را ميدانند و خود ميدانند که چگونه راه حل را جستجو کنند. آنچه از جامعه بين الملل نياز دارند پشتيبانی سياسی و معنوی است.

شما چه پروژه هايی را در ذهن خود داريد که دنبال کنيد؟

مسئولان تصميم گرفته اند که پرونده دو موضوع اصلی که در دست داشتم را ببندند. يکی موضوع حمله به کوی دانشگاه و ديگری قتل فروهرها. تصميم بستن اين دو پرونده سياسی است و اين به معنای اين است که عدالت اجرا نخواهد شد و کار ديگری از من ساخته نيست. اما موضوعات زيادی برای دنبال کردن دارم. همچنين سازمان غير دولتی برای کودکان دارم و در کنار آن برنامه های برای کمک به زنان. در پروژه ديگری نيز در صدد کمک به پاکسازی سرزمينهايی هستم که از زمان جنگ ايران و عراق مين گذاری شده اند.

چرا شما در خارج از ايرا ن حجاب نمی پوشيد؟

من در ايران حجاب می پوشم چون بوسيله قانون تحميل شده است.اگر حجاب نپوشم بر خلاف قانون عمل کرده ام. من خواهان تغيير اين قانون هستم چون فکر ميکنم حکومت چنين حقی ندارد که به زنان بگويد سر خود را بپوشانند. من در بيرون از ايران حجاب نمی پوشم چون آنجا همچو قانونی نيست. اين موضوعی است که در باره بسياری از زنان ايرانی  صادق است. ما بجای اينکه به دختران بگوييم سر خود را يپوشانند بايستی به آنها ياد دهيم چگونه از مغز خود استفاده کنند. من همچنين با حکومتهايی که قانون عليه پوشيدن حجاب وضع ميکنند هم مخالف هستم.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی