ايران

پيك

                         
گفتگو با دكتر ابراهيم يزدی
شورای امنيت كداميك را عليه ايران تائيد خواهد كرد؟
حمله نظامی به تاسيسات اتمی
بستن تنگه هرمز و قطع صدور نفت
 

 

دكترابراهيم يزدی، دبير كل نهضت آزادی ايران و نخستين وزير خارجه جمهوری اسلامی در دولت مهندس بازرگان، طی گفتگوی با خبرگزاری "ايلنا" نقطه نظراتی را پيرامون خطرات ناشی از عدم امضای پروتكل الحاقی مطرح كرد.

دكتر يزدی در اين مصاحبه و در برابر سئوالاتی كه پيرامون نقطه نظرات احمد جنتی و هاشمی رفسنجانی جهت امضا نكردن و يا مشروط ساختن امضای پروتكل الحاقی مطرح كرده اند، علاوه بر احتمال حمله نظامی به تاسيسات اتمی ايران، بر خطر جدی تر و فوری تر بستن تنگه هرمز به روی ايران و جلوگيری از صدور نفت ايران انگشت گذاشت. دكتر يزدی گفت:

+ پروتكل الحاقی كه مورد بحث آژانس بين المللی انرژی اتمی است صرفاً عليه ايران تنظيم نشده است، بلكه اين پروتكل را همه كشورهای جهان به تدريج بايد امضاء كنند و تا به حال بيش از پنجاه كشور آنرا امضاء كرده‌‏اند.بنابراين ايران هم ازجمله كشورهايی است كه بايد آن را امضاء كند.

معاهدات بين المللی، يك تعهدات داوطلبانه از سوی كشورهای مختلف است، اما كشورهای مختلف در رابطه با انرژی اتمی موقعيت‌‏های متفاوت دارند، برخی از كشورهای جهان مثل بعضی از كشورها در آسيا و آفريقا كوچكترين زمينه‌‏ای يا سرمايه‌‏ای و يا علاقه‌‏ای برای فعاليت در انرژِی اتمی خواه برای مقاصد صلح جويانه يا برای مقاصد جنگ طلبانه ندارد. بنابر اين اگر كشوری مثل نپال، اين نوع توافق نامه را امضاء نكند كسی نگران اين نيست كه چرا فلان كشور توافق نامه را امضاء نكرده است، اما ايران چنين وضعيتی ندارد، ايران چه در زمان استبداد سلطنتی و چه در دوران جمهوری اسلامی علاقه و توجه‌‏ای به تكنولوژی اتمی دارد و در زمان شاه هم برنامه‌‏ها و سرمايه‌‏گذاری زيادی برای راه اندازی نيروگاه‌‏های اتمی بود و همچنين شاه برای ورود به عرصه صنايع اتمی در دنيا خواه برای مقاصد صلح جويانه و يا غير از آن سرمايه‌‏گذاری وسيعی كرده بود و سهم قابل توجهی را از يك معدن اورانيوم در آفريقای جنوبی خريداری كرده بود تا بتواند به سنگ معدن دسترسی داشته باشد و يك سهم قابل توجهی از شركت يوردف فرانسه را با هزينه‌‏های سنگين برای ايران خريداری كرد تا بتواند از آن سنگ معدن اورانيومی كه بدست مي‌‏آورد را در كارخانه‌‏ای فرانسوی تغليظ بكند و بالاخره سرمايه‌‏ای هم در اختيارآلماني‌‏ها گذاشته بود تا نيروگاه اتمی را تأسيس كند.

پس از پيروزی انقلاب تغييراتی در اين برنامه‌‏ها داده شد اما بعداً ايران در مظان اين اتهام قرار گرفته بود كه به دنبال دستيابی به سلاح‌‏های اتمی است. عدم اطلاع رسانی دولت ايران از اين برنامه‌‏ها به آژانس بين المللی ا نرژی اتمی و تأسيساتی كه در بعضی مناطق مانند نطنز و اراك كه ايران تأسيس كرده بود و عكسبرداري‌‏های هوايی كه آمريكايي‌‏ها از طريق ماهواره كردند، نشان دهنده وجود چنين تأسيساتی بود و اعتراض آژانس بين المللی انرژی اتمی به ايران به علت عدم اطلاع ايران به آژانس از وجود اين برنامه‌‏ها موجب شده است كه بدبينی نسبت به نيات و برنامه‌‏های ايران در دنيا بالا بگيرد و در اين مورد اروپا و آمريكا تقريباً با هم اتفاق نظر دارند و يك جبهه واحدی دارند برای اينكه ايران اين پروتكل را امضاء كند.

بنابر اين نمي‌‏توانيم بگوييم چون امضای چنين توافق نامه‌‏ای بايد داوطلبانه باشد و خيلی از كشورهای ديگر آنرا امضاء نكرده‌‏اند پس ايران هم مي‌‏تواند اين پروتكل را امضاء نكند، لذا چنين مقايسه‌‏ای قابل قبول نيست و ايران در وضعيتی است كه خواه ناخواه بايد اين قرارداد الحاقی را امضاء كند.

ـ با توجه به اينكه اسرائيل تهديد كرده است كه اگر ايران اين پروتكل را امضاء نكند مستقيماً به ايران حمله خواهد كرد، شما فكر مي‌‏كنيد آيا چنين تهديدی مي‌‏تواند چه از سوی اسرائيل و چه از سوی كشورهای ديگر در صورت امضاء نكردن پروتكل عملی شود.
+ اگر ايران اين معاهده را امضاء نكند قطعاً زمينه تقويت جبهه عليه ايران در دنيا تقويت خواهد شد، همانگونه كه در اخبار وجود دارد در اين مورد كشورهای عضو اتحاديه اروپا با آمريكا همسو هستند و همگی اتفاق نظر دارند كه ايران بايد قرارداد الحاقی را امضاء كند.
حال اگر ايران امضاء نكند چه پيامدهايی برای ايران درپی خواهد داشت؟ قطعاً موجب انزوای بيش از حد ايران خواهد شد و قطعاً جبهه‌‏گيری عليه ايران تقويت خواهد شد. در اين صورت به احتمال زياد، ممكن است قطعنامه‌‏ای در سازمان ملل عليه ايران صادر شود و به ازای امتناع ايران از قبول امضای قرارداد الحاقی، مجازات‌‏هايی برای ايران تصويب شود، از جمله محاصره اقتصادی ايران. اين خطراتی است كه در صورت عدم امضای قرارداد الحاقی مي‌‏تواند ايران را تهديد كند، اما خطرات به اين موارد محدود نيست، همانطور كه شما اشاره كرديد، هنگامی كه زمينه‌‏های عمومی در افكار بين المللی فراهم شود اين احتمال بالا خواهد رفت كه
حملات نظامی محدود با هدف‌‏های كاملاً مشخص صورت بگيرد. حال توسط خود آمريكايي‌‏ها يا توسط اسرائيلي‌‏ها.

لذا ممكن است هم ساختمان‌‏های مراكزی كه اخيراً ايران برای فعاليت‌‏های اتمی تهيه كرده است و هم ساختمان نيمه تمام نيروگاه‌‏ اتمی بوشهر مورد حمله نيروهای خارجی قرار بگيرد. اينها همه احتمالاتی است كه در صورت عدم قبول امضای پروتكل، ايران را تهديد مي‌‏كند.

ـ اشاره كرديد كه كشورهای اروپايی و آمريكا برای امضای پروتكل از سوی ايران اتفاق نظر دارند، از جهت ديگر شاهد بوديم كه كشورهای عضو عدم تعهد به نوعی از ايران در مقابل نشست وين جانبداری كردند، جانبداری اين كشورها از ايران تا چه حد بر نوع سياست گذاری دولت‌‏های اروپايی و آمريكا در قبال ايران تأثيرگذار خواهد بود؟

+ من تصور نمي‌‏كنم تأثير چندانی داشته باشد، برای اينكه جنبش غير متعهدها در حال حاضر موضوعيت خودش را از دست داده است، جنبش غير متعهدها هنگامی مطرح بود و موضوعيت داشت كه ما در دوران جنگ سرد به سر مي‌‏برديم و بلوك غرب و شرق در برابر يكديگر صف آرايی كرده بودند، بسياری از كشورهای جهان سوم كه نمي‌‏خواستند در اين تقابل‌‏های بين المللی شركت كنند، جنبش غير متعهدها را پايه گذاری كردند، وقتی كه جنگ سرد تمام شده است و آن تقابل‌‏ها وجود ندارد، جنبش غير متعهدها ديگر موضوعيتی ندارد، اما موضع آنها در نشست حكام آژانس بين المللی انرژی اتمی اين نبود كه ايران را بايد آزاد گذاشت كه پروتكل را امضاء كند يا نكند، بلكه آنها معتقد به رفتار ملايم‌‏تری با ايران بودند، در واقع آنها بيشتر به دنبال اين بودند كه آژانس نيز مقداری با ايران مدارا كند. آنها با اين موضوع كه ايران پروتكل را بايد امضاء كند، موافق بودند و در نحوه برخورد با ايران يك مقداری اختلاف نظر داشتند، اما اكنون آن قطعنامه عليه ايران و دادن مهلت به ايران تصويب شده است و ايران است كه تا پايان ماه اكتبر بايد تصميم بگيرد چكار مي‌‏خواهد انجام دهد.

ـ به نظر شما ايران بايد در برخورد با اين مسئله چه سياستی را در پيش بگيرد؟

+ به نظر من ايران از اول هم بي‌‏جهت مطلب را تبديل به يك موضوع دعوا كرده است، مخصوصاً وقتی ما مدافعات مسئولان ايران را مي‌‏خوانيم جز اظهار تأسف و تأثر هيچ كاری نمي‌‏توانيم انجام دهيم. تناقضات زيادی در گفتار مسئولان وجود دارد. در حالی كه رئيس سازمان انرژی اتمی ايران مدعی است ، اورانيومی كه در اين محل‌‏ها توسط بازرسان بين المللی انرژی اتمی كشف شده است مقدار كمی است كه از بازار سياه تهيه شده است و در واقع به اين ترتيب قصد دارد به آژانس انرژی اتمی بگويد اين مطلب خيلی جدی نيست، از سوی ديگر وزير امور خارجه آقای خرازی مي‌‏گويد، اين دستگاه‌‏های دست دوم كه از دنيا خريده‌‏اند آلوده به اورانيوم سنگين است، بنابر اين ايران اورانيومی در دست ندارد و اورانيومی تغليظ نكرده است و سخن‌‏های ضد و نقيضی از اين دست كه فاقد انسجام منطقی است باعث شده است تا آقای البرادعی در مقابل صحبت‌‏های دولتمردان ايران سخنی به اين مضمون بگويند كه ايراني‌‏ها چه تصور كرده‌‏اند؟ آيا آنها با بچه طرف هستند. ايران با اين برخورد خود قضيه را به جايی برده است كه تبديل به يك موضوع بين المللی شده است و ايران حالا در وضعيتی است كه اگر بخواهد از عواقب و عوارض چنين روندی مصون باقی بماند چاره‌‏ای ندارد جز اينكه قرارداد الحاقی را امضاء كند.

 

ـ شما فكر مي‌‏كنيد ايران اين مطلب را بپذيرد يا خير؟

 

+ مي‌‏دانيم كه مواضع اعلام شده از سوی مسئولان كشور ما ضد و نقيض است، از يك طرف وزير امور خارجه ما اعلام مي‌‏كند كه آماده امضای قرارداد الحاقی است و از سوی ديگر بعضی از دولتمردان و صاحبان قدرت در ايران حرف ديگری را مي‌‏گويند. پيش بينی اينكه ايران اين قرارداد را امضاء ‌‏كند يا نه مشكل است، اما بر اساس تجربه گذشته ما نگران اين موضوع هستيم كه دولت ايران بعد از دادن تلفات و هزينه‌‏های گزاف كه قابل پيشگيری هم بوده است بعد از دادن اين هزينه‌‏ها قرارداد را امضاء خواهد كرد.

ـ آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه‌‏های نماز جمعه عنوان كردند كه آنچه در وين مي‌‏گذرد يك جريان ظالمانه است كه اگر تصميم نامناسبی در آنجا بگيرند خودشان مسئول عواقب آن خواهند بود. نظر شما در مورد گفته وی چيست؟

+ من نمي‌‏دانم آقای هاشمی بر اساس چه پيش زمينه‌‏هايی اين سخن را بيان كرده‌‏اند، آيا ايران در موضعی هست كه كشورهای بزرگ را تهديد كند؟ اگر چنانچه اسرائيل يا آمريكايي‌‏ها به بعضی از هدف‌‏های مورد نظر حمله كنند ايران چه واكنشی مي‌‏تواند انجام بدهد؟ من تصور نمي‌‏كنم موقعيت ايران بگونه‌‏ای باشد كه ايران بخواهد يا بتواند با كسانی كه به خاك ايران حمله كنند، مقابله كند. بعلاوه شايد اصلاً احتياجی به يك چنين حمله‌‏ای نباشد.
امتناع ايران از امضای قرارداد الحاقی موجب خواهد شد، شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران قطعنامه صادر كند. تصويب قطعنامه عليه ايران همراه با اعمال فشار عليه ايران خواهد بود. ممكن است ايران را مانند عراق در محاصره اقتصادی قرار دهند، اين دفعه محاصره اقتصادی ايران با آنچه در زمان كارتر و يا ريگان و بوش پدر اعمال شده بود تفاوت خواهد بود. به نظر من دراين زمان اگر چنانچه قطعنامه‌‏ای از سوی سازمان ملل عليه ايران صادر شود، احتمال اينكه آمريكايي‌‏ها و يا نيروهای متحد با آمريكا
تنگه هرمز را از طرف دريای عمان به روی صادرات نفت ايران و يا بعضاً برروی واردات كالاهای اساسی بر ايران ببندند، زياد خواهد بود. در اين صورت ايران چه واكنشی مي‌‏تواند از خود نشان دهد؟

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی