هنر و انديشه

پيك

                         

صادق چوبك

" شب اول قبر"
پيش ازآنكه 
مرگ فرا رسد!
 

"مهدی اورند"

 

 

 

 

«آن گونه زندگی تاريك و سرپوشيده ای كه پيمودن آن مثل يك راهپيمايی ممتد در گندابی بود كه تا زير گلوی آدم سوسمار و قورباغه و مار آبی وول بزند» زير چراغ قرمز- صادق چوبك.

وقتی می گويی «تنگسير» و «سنگ صبور» انگار گفته ای صادق چوبك. متولد ۱۲۹۵ بوشهر. ديپلمه ادبی كالج آمريكايی تهران، كارمند وزارت فرهنگ و بعد هم شركت نفت. مشخص ترين چهره ادبيات ناتوراليستی ايران. نويسنده ای كه در شمار بهترين داستان نويسان ايران جای دارد و نامش يادآور بهترين داستانهايش؛ كه اين خود افتخاری است بزرگ برای هر نويسنده و هنرمندی.

 در ميان اهل قلم در دوره معاصر و شايد در تمام دوره های تاريخ ادبيات با كباده كشان سترگش، نصرت رحمانی شاعر و صادق چوبك قصه نويس- و تأكيد می كنم قصه نويس كه در برداشت سنتی قصه را واقعيت و داستان را افسانه می پندارند- تنها جرأت تمام اين را داشتند كه واقعيت تلخ، فاسد و قبيح اجتماع را عريان كرده، شلاق شعور خود را بی رحمانه و بی طرف بر پوست چركين آن فرود آورند. چوبك در اين حوزه به سنت نگرش احساساتی و منبر مواعظ اخلاقی نويسندگان پشت كرد و ساده و صريح واقعيت را شناخت، آن را به خود خواند و دربينش پرده برانداز هنری خود راهی ساخت. بی هراس از اين كه از دهی يا دره ای سر در آورد.
او نخستين نويسنده از نسل خود بود كه موفق به ارائه تجسمی هنرمندانه از پستی ها و تيره روزی های زندگی پايين ترين گروههای اجتماعی شد.

او برخلاف هدايت كه حضورش پشت سر اغلب قهرمانان آثارش احساس می شود به ندرت در مسير داستانهايش دخالت می كند. از اين روست كه غالب منتقدين ديد ناتوراليستی او را بر ذهنيت داستانی او مسلط می بينند.

«حسن عابدينی» درباره او می نويسد: «آنچه چوبك را در ترسيم تصاويری عينی از جنبه های مختلف پلشتی و پستی زندگی آدمهای آثارش موفق می كند، بينش ناتوراليستی اوست. زيرا اصل عمده ناتوراليسم عين نمايی است و هدف آن نيز ارائه تصويری زنده نما از واقعيت است. اهميت توصيف در نثر چوبك هم در همين عين نمايی هاست... ناتوراليستها غيرانسانی بودن اوضاع را يادآوری می كنند، اما می گويند كاری نمی شود كرد، همين است كه هست، زيرا تقدير و خواست های طبيعی و بيولوژيك انسانها چنين می خواهد.

چوبك مجموعه داستان «خيمه شب بازی» را در سال ۱۳۲۴ منتشر كرد، كه اولين مجموعه اوست. از اينجا فرايند زندگی هنری  خلاق چوبك آغاز می شود. فرايندی كه بعدها چوبك را به آموزگاری برای داستان نويسی در ايران تبديل كرد. به قول هوشنگ گلشيري: «از او بسيار آموخته اند.»

سپس در ۱۳۲۸ مجموعه داستان «انتری كه لوطيش مرده بود» را منتشر كرد.
 دهه ۱۳۳۰ چوبك كتابی منتشر نكرد، تنها فعاليت او دراين دوران همكاری با مجله سخن بود كه داستانهای كوتاهش را در آن منتشر می كرد.  با «كاوش» نيز به همينگونه همكاری می كرد. يك دهه انتظار سرانجام به پايان رسيد.


 دهه چهل آغازی دوباره برای چوبك است. دهه ای كه درخشان ترين دوره هنر معاصر ايران لقب گرفته است. چوبك درهمين دهه "تنگسير"- ۱۳۴۲ و "سنگ صبور"- ۱۳۴۵ را منتشر كرد كه مرثيه ای بود برنابودی ارزشهای از دست رفته و توصيفی از دنيای هرا س آلوده روشنفكران واخورده.

هر چند منتقدان «تنگسير» را كار هنری  بزرگی نيافتند و درباره آن نوشتند: «تنگسير به عنوان رمان فاقد شكل معينی است، توضيح های زائد و تكرارها، هماهنگی و يگانگی كتاب را از بين برده و ساختمان خارجی كتاب فاقد استخوان بندی و طرح حساب شده و منطقی است.»
چوبك در واكنش به اين ديدگاه  گفت: «برای اينكه تنگسير را بهتر بفهمی، بايد بدانی آنچه در آنجا به عنوان داستان می خوانی واقعيت بی رحم و عريانی است كه من خود شاهد آن بوده ام.»
ماجرای اين دو رمان حول قتل هايی با مضمون اجتماعی شكل می گيرد و چوبك همان طور كه خود به طور ضمنی اشاره می كند می كوشد در اين دو رمان و در تمام رواياتش با نوآوری در مضمونها و صنعت نگارش، واقعگرايی سنتی را كه با جمالزاده شروع شده بود، بدون دخل و تصرف رويدادها بر كاغذ آورده و تعميم دهد. بعد ها سريال تلويزيونی پربيننده ای از تنگسير ساخته شد.

 
در فاصله «تنگسير» و «سنگ صبور» چوبك دو اثر «چراغ آخر» و «روز اول قبر» را در سال ۱۳۴۴ منتشر كرد.

فضاسازی های ناب و صريح، در انحصار چوبك ماند و شخصيت كاوی های دقيق او به زبان های گوناگون ترجمه شد و شهرت و اعتباری فرا مرزی برای او فراهم ساخت.
او خود نيز آثار ارزشمندی را به فارسی برگرداند كه در معرفی نمونه های مهم ادبی جهان گام مهمی محسوب شد. «غراب» اثر «ادگار آلن پو» و «پينوكيو» اثر كارلو كولودی از اين جمله اند.
۱۳۷۵فصل پايانی داستان قصه نويسی بود كه او را همينگوی ايران می دانند!

 

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی