اخبار

پيك

                       

دانشجويان را با چماق و قمه تا جلوی

سازمان ملل برده اند و حالا گله هم می كنند؟
مخالفان اصلاحات كه مردم را طرفدار
خود می دانند، چرا از رفراندوم می ترسند؟

 

محسن آرمين عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و سردبير نشريه توقيف شده "عصرما" پيرامون رشد ديدگاه های اخير در ميان تشكل های دانشجويی برای توسل به سازمان ملل متحد گفت:

« شخصا از اين‌كه بخش‌هايی از دانشگاهيان ما به جايی رسيده‌اند كه برای تحقق مطالبات خود، اعلام كرده‌اند كه قصد تحصن در برابر نمايندگي‌های بين‌المللی و دفاتر وابسته به سازمان‌های بين‌المللی را دارند،واقعا احساس تحقير و توهين مي‌كنم

وی در عين حال تاكيد كرد :« بخش اعظم مسووليت اين پديده ناخوشايند را بر عهده كسانی مي‌دانم كه در وقايعی مانند كوی دانشگاه به جای تعقيب قاطع مهاجمان و برخورد قاطع با لباس شخصي‌ها،آن تراژدی را با محكوم كردن يك نفر به جرم دزديدن ريش تراش به يك كمدی درام تبديل كردند

مسووليت را بر عهده كسانی مي‌دانم كه طی سال‌های گذشته همواره دانشجو را تحقير كرده و در برابر ايجاد اغتشاش و برهم زدن مراسم دانشجويی سكوت كردند، و فراتر از سكوت پس از هر اغتشاش به جای دستگيری عوامل مهاجم و برهم زننده نظم، بيشتر دانشجويان را دستگير و محاكمه كردند

نايب رييس كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت:« جای سوال است كه چطور مي‌توان - با وجود دانشگاهی معترض كه احساس مي‌كند غرورش جريحه‌دار شده و يا منفعل و سرخورده شده و به تدريج اميد خود را به آينده از دست مي‌دهد و به راهكارهايی غير متعارف چون روی آوردن به دفاتر سازمان‌های بين الملل مي‌انديشند - به آينده و اداره بهتر امور كشور اميدوار بود؟»

ي‌توان به جای حل مسائل اجتماعی و سياسی درصدد حذف آنها برآمد و در اين صورت بايد منتظر خطر اخراج بود. با اين تفاوت كه در عرصه سياست و اجتماع هيچ پاك‌كنی تاكنون برای حذف فيزيكی مسائل اجتماعی اختراع نشده است.متاسفانه در جامعه ما برخی اين‌گونه مي‌انديشند كه واقعيات را ناديده مي‌گيرند. بهترين شاهد مثال آن، مسائلی است كه ما طی سال‌های گذشته در نحوه برخورد با دانشجويان با آن مواجه بوديم. برخی مسوولان با اين واقعيت مواجه شدند كه دانشجويان مشكلات و اعتراضاتی دارند و به جای حل مشكلات و پذيرش واقعيتی به نام دانشجو و دانشگاه منتقد، و سعی در تعامل با اين پديده، درصدد حذف آن برآمدند

وی افزود:« دفتر تحكيم وحدت به عنوان تنها نهاد فراگير دانشجويی بود كه به دليل تاريخ و هويت خود، ريشه در درون نظام و انقلاب داشته و در عين حال اين نهاد دانشجويی اعتراضات و انتقاداتی هم نسبت به وضعيت موجود و روندهای سياسی و واقعيات مطرح در عرصه حكومت داشت. به جای تعامل با اين نهاد كه مي‌توانست حلقه واسطی بين بدنه دانشجويی و حاكميت باشد و مطالبات، خواسته‌ها و انتقادات دانشجويان را به شيوه‌ای مسالمت جويانه به سطوح بالای حكومت انتقال دهد،برخی تصور كردند كه با حذف دفتر تحكيم، مشكل حل خواهد شد و ساير نهادهای دانشجويی جای آن را مي‌گيرد،در نتيجه درصدد حذف و ايجاد انشعاب در دفتر تحكيم برآمدند،نتيجه اين اقدامات فقط به حادتر شدن اوضاع انجاميد
 تشكل‌های مورد حمايت و نورچشمی نتوانستند خلا تحكيم وحدت را پر كنند. البته برخی از روزنامه‌های طرفدار اين تفكر با تيترهای درشت مي‌نويسند كه 306 تشكل دانشجويی عليه منتقدان و معترضان و يا به تعبير آنها عوامل وابسته، هشدار دادند و اتمام حجت كردند.
اما اگر واقعا 306 تشكل دانشجويی وجود دارد، هر يك طبعا بايد پايگاهی در بدنه دانشجويی تحت نفوذ خود داشته باشند، در اين صورت پس چه ضرورتی دارد كه از يك هفته قبل از 18 تير دانشگاه‌ها را تعطيل كنند و يا روز 18 تير در دانشگاه‌ها را جوش دهند

بايد به مشكلات اقتصادی مردم رسيدگی كرد، كافی است از تعقيب روش‌های بحران‌زا، لجاجت و كينه توزی در برابر مطالبات دانشجويی، مزاحمت‌ها و پيگيري‌های مستمر عليه دانشجويان دست بردارند، و با پديده لباس شخصي‌ها قاطعانه برخورد كنند و ستاد مركزی و فرماندهی لباس شخصي‌ها را برچينند، و اندكی هم تحمل و ظرفيت خود را در برابر انتقادات دانشجويی بالا برند، تا هم دانشگاه آرام شود و هم تنش‌ها فرو بنشيند و اين همه سرمايه از كشور فرار نكند، و سرمايه‌گذاران خارجی هم به دليل اوضاع ناآرام در سرمايه‌گذاری در داخل كشور دچار ترديد نشوند و مشكلات اقتصادی مردم هم مضاف نگردد
 « طی سال‌های گذشته حتی يك جلسه، مراسم و ميتينگ مخالفان اصلاحات اعم از دانشگاهی و غير دانشگاهی برهم نخورده و كسی معترض آنها نشده است، در حالي‌كه در اين جلسات و گردهمائي‌ها شديدترين انتقادات عليه دولت و اصلاح طلبان صورت گرفته، و بدترين و خصمانه‌ترين دروغ‌ها، تهمت‌ها و شايعات عليه دولت و اصلاح طلبان دامن زده شده است. متقابلا كمتر مراسم و ميتينگی از سوی اصلاح طلبان مخصوصا در دانشگاه‌ها و كمتر گردهمايی و مراسم دانشجويی بوده، كه از تعرض عوامل خشونت و ضرب و شتم افراد شركت كننده در امان باشد. زمانی كه به اين مسائل اعتراض مي‌كنيم، بيان مي‌دارند كه اين‌ها احساسات مردم را جريحه‌دار كرده‌اند و اين مردم بودند كه مراسم را برهم زدند(رجوع كنيد به سخنرانی هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ديروز). اگر واقعا اين افراد تا اين اندازه در ميان مردم پايگاه دارند كه حتی مردم اجازه برگزاری يك جلسه محدود در دانشگاه را هم به دانشجويان و يا اصلاح طلبان نمي‌دهند، و متقابلا هرگز متعرض جلسات و ميتينگ‌ها و راه‌پيمايی جريان مخالف اصلاحات نمي‌شوند، چرا اين آقايان اين قدر از طرح مساله رفراندوم مي‌ترسند؟ و يا چرا از حذف نظارت استصوابی هراس دارند؟ و از هر طرح و لايحه‌ای كه متضمن تامين حقوق و آزادي‌های مردم مي‌شود، بر مي‌آشوبند؟
اگر واقعا مردم همراه و همفكر اين عده هستند، آنها اجازه دهند كه روزنامه‌ها فعاليت كنند و مردم هم اين روزنامه‌ها را نمي‌خرند و نهايتا بسته مي‌شوند

 نتيجه روش‌های خشونت گرايانه برخی از محافل در برخورد با دانشگاه را جز فرار نخبگان از كشور و ايجاد بذر كينه و نفرت و يا ياس و نااميدی، سرخوردگی و تضعيف غرور و حميت ملی در بخش‌های تحصيل كرده جامعه نيست.

 
 
                   بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی