ايران

پيك

                         
درآرزوی زمان از دست رفته!
نه حاكميت توان دهه 60 را دارد
نه مردم تحمل حاكميت خون ريز را
 

 

خطر اعدام جان بازداشت شدگان دستگاه قضايی و تكرار فاجعه دهه 60  كه هاشمی رفسنجانی بارها وعده آن را داده، كشور را تهديد مي‌كند. بيانيه روز گذشته سپاه پاسداران كه دستگيرشدگان روزهای اخير را عناصر ضدانقلاب معرفی كرد و سخنان ائمه جمعه در مورد محارب بودن آنان موجی از نگرانی را در ميان خانواده دانشجويان و ديگر بازداشت شدگان ايجاد كرده و آنان خود را اماده تحصن و مقاومت می كنند.

 

در چند روز گذشته، قوه قضائيه درچارچوب برنامه خشونت سازی و ايجاد فضای نظامي‌گری در كشور، دست به آدم ربايی و بازداشت های وسيع و گسترده ای زده است كه تاكنون مسئوليت آن را نيز انكار می كرد. تنها روز گذشته قاضی مرتضوی دادستان مركز زير فشار رئيس جمهور و نمايندگان مجلس مجبور شد مسئوليت اين بازداشت ها را قبول كند.

همزمان با اين بازداشت ها و آدم‌ربايی ها، سپاه پاسداران با انتشار بيانيه ای اعتراضات دانشجويی روزهای اخير را عمليات ضد انقلابی و دانشجويان را ضد انقلاب معرفی كرد و خواهان مجازات شديد شركت كنندگان در تظاهرات اعتراضی شد.

اين بيانيه سپاه درست يك روز پس  از خطبه های نماز جمعه تهران توسط آيت الله يزدی و ديگر ائمه جمعه همسو با آيت الله يزدی و قوه قضائيه شهرستانها انتشار يافت. ائمه جمعه در سخنان خود بازداشت شدگان را محارب ناميدند و خواستار اشد مجازات آنان شدند. آنان البته راجع به انصار حزب الله كه پای ثابت حقوق‌بگيران نمازجمعه ها را تشكيل می دهند سكوت كردند. همزمان با اينها آيت الله نمازی دادستان كل كشور نيز از ضرورت بكارگيری قوه قهريه برعليه بازداشت شدگان سخن گفت.

همه چيز نشان می دهد كه قوه قضاييه و نيروهای نظامی و ستاد ائمه جمعه كه زيرنظر موتلفه و آيت الله جنتی عمل می كند در هماهنگی با چماقداران و ميليشيای لباس شخصی برنامه وسيعی برای گسترش خشونت و سرتاسری كردن آن تدارك می بينند.

ترديد نبايد كرد كه انان برای اجرای اين برنامه تنها به پخش شوها و نمايش های تلويزيونی اكتفا نخواهند كرد و اگر جلوی آنان گرفته نشود تا مرز قتل و اعدام اسيران و بازداشت شدگان نيز پيش خواهند رفت. جرم اين بازداشت‌شدگان بويژه از آن رو نابخشودنی است كه با دفاع از آرامش در كشور، به مخالفت با خشونت طلبی انصار حزب الله و ميليشيای لباس‌شخصی برخاسته اند و حاميان آنان در قوه قضاييه و سپاه اين جرم را بر اينان نمي‌بخشند.

از سوی ديگر خانواده های بازداشت شدگان نيز با نگرانی از حوادث روزهای اخير، به تجمعات و تحصن های مختلفی در تهران و كرج و مشهد و يك سلسه شهرها دست زده اند. ادامه اين تحصن‌ها نه فقط برای نجات جان اين جوانان و دانشجويان ضرورت دارد بلكه بايد با گسترش آن مانع از بكار افتادن دوباره چرخه اعدام و زندان و ترور و خشونت گرديد و آن را هم اكنون و در همينجا متوقف كرد.

براستی آيا آنچه امروز می گذرد تعبير آن رويای خونينی نيست كه هاشمی رفسنجانی مدام از آن سخن می گفت و به تكرار دهه 60 تهديد می كرد و مقصود او درست درك نميشد؟ رويايی كه اكنون قوه قضاييه و نظاميان سپاه تحقق آن را برعهده گرفته اند؟

آيا مذاكرات آتن و پيغام و پسغام های هاشمی رفسنجانی به آمريكا برای جلب موافقت آنان با همين برنامه نيست؟

آيا با محارب و بچه ساواكی و ضدانقلاب اعلام كردن جوانان و دانشجويان و بازداشت و شكنجه و اعتراف گيری از آنان بر اين تصور نيستند كه می توانند فضای خشونت و ارعاب و نظامی گری و ترور و اعدام سال 60 را بار ديگر به مردم ايران تحميل كنند؟

آيا ايجاد انصار در انصار با همين هدف نيست و نشان از آن ندارد كه بخشی از بسيج و خود انصار هم بايد قربانی تكرار سال شصت شود؟

آيا بدين اميد نيستند كه دوباره موج تروری بوجود آورند و مردم خواهان اصلاحات را قربانی آن كنند؟

آيا ترجيع بند تكراری روزهای اخير راديو بی بی سی و راديو فردا و تلويزيون‌های سلطنت‌طلب كه گويا تظاهركنندگان و دانشجويان از اصلاح‌ طلبان فاصله گرفته اند و از خاتمی نااميدند و يا ادعای تكراری درخواست استعفای خاتمی نشانه هماهنگی آنان برای كشاندن فضا بدين سمت نيست؟

هيچ نشانه ای به اين پرسشها پاسخ منفی نميدهد. برعكس شواهد و اطلاعات هر روزه جدی بودن اين خطر را نشان ميدهد.

اگر سال 60 بنام ميليشيای مجاهدين خلق تمام شد، وظيفه تكرار سال 60 بعهده ميلشيای لباس‌شخصی گذاشته شده است. و درست به همين دليل است كه قوه قضاييه اينچنين به بگير و ببند دانشجويان و حمايت از لباس شخصی ها برخاسته زيرا وظيفه‌ای مهم تر از برهم زدن چند تظاهرات و تجمع برعهده آنان قرار گرفته است. آنان بايد سال 60 را تكرار كنند تا از درون اين تكرار يك ديكتاتوری نظامی بيرون بيايد.

در تكرار سال 60 ، البته بخشی از روحانيون جناح راست، بسيجی ها، اعضای معترض سپاه كه اكثريت آنان به محمد خاتمی رای داده اند، حتی بخشی از خود اين ميليشيا نيز قربانی خواهند شد، تا نتيجه مطلوب حاصل شود. اين نتيجه مطلوب ، افتادن سرنوشت كشور بدست تفنگ بدستان و حاميان آنان است كه اگر سرانجام آن به فروپاشی ايران منجر نشود، همين نظاميان برای گرفتن چهره رفرميست به خود، ناگزير روحانيون حكومتی را هم برای مدتی مرخص كرده و خانه نشين خواهد ساخت!

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی