ايران

پيك

                         

ميردامادی:

كنار رفتن خاتمي

به مصلحت كشور است

دولت همسو با مجلس هفتم بايد تشكيل شود

تا جناح راست كاملا برای مردم شناخته شود

 

 

بدرالسادات مفيدی: اولين بار دكتر محسن ميردامادی را بيست و چهار سال پيش و در جمع رهبران دانشجويان پيرو خط امام ديديم. افشاگری های اين گروه عليه دولت موقت و نهضت آزادی به اين زودی فراموش نخواهد شد. هنوز يك نفر از جمع آن دولت دوران محكوميت ناشی از وقايع آن زمان را می گذراند. ميردامادی سال های پايانی جنگ را در مقام استانداری خوزستان انجام وظيفه نمود و پس از آن به مركز تحقيقات و مطالعات استراتژيك رفت. او كه دانش آموخته دانشكده فنی دانشگاه تهران بود، دوران تكميلی تحصيلی خود را در انگلستان در حوزه روابط بين الملل به اتمام رساند. در حوالی دوم خرداد به روزنامه سلام آمد تا اولين تجربه مطبوعاتی خود را در موثرترين روزنامه دهه هفتاد بگذراند. با ورود به مجلس ششم به عنوان نماينده مردم تهران در مقام رياست كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی قرار گرفت.وی كه برخلاف قامت ريزه اش، متانت بلندی دارد، يكی از پر اهميت ترين نقش ها را در اداره حزب مشاركت داشته و البته پس از پايان دوران نمايندگی، دور تازه ای از فعاليت پر از تلاطم را در پيش خواهد داشت.در هر صورت روز جمعه در حالی با او شروع به صحبت كردم كه روزنامه شرق يك بدهی در جريان تحصن نمايندگان به او داشت در حالی كه او با بزرگ منشی و فراموشی اين مسئله با من روبه رو شد.

• امروز كه بيش از سه هفته از برگزاری انتخابات می گذرد و هياهوی آن فروكش كرده است، اساسا برآورد شما از نتايج آن چيست؟

انتخابات مجلس هفتم يك انتخابات تاريخی در كشور ما بود يك پديده تاريخی كه ممكن است بعد مثبت يا منفی داشته باشد. كسانی كه الان از نتايج انتخابات خوشحالند آن را برای خود تاريخی تلقی می كنند اما از نظر من در آينده اين انتخابات هميشه مورد توجه قرار خواهد گرفت و از بعد منفی به آن نگاه خواهد شد. از يك جهت انتخابات مجلس هفتم در مقايسه با انتخابات 6 دوره گذشته تفاوت بنيادی داشت چون در اين انتخابات اين كه ما تا حد زيادی برگشتيم به مناسبات قبل يعنی كسانی كه اين نوع انتخابات را برگزار كردند، قبل از گرفتن آرای مردم تكليف انتخابات را معلوم كردند. فكر نمی كنم يك نگاه منصفانه به انتخابات بتواند بگويد اين انتخابات آزاد بوده است.

• برخی بر اين عقيده اند كه رفتار شورای نگهبان كاملا به نفع شما بود و شما را در موضع مظلوميت قرار داد و از سوی ديگر يك سند تاريخی بر عليه آنها درست شد. به باور اين گروه اگر شورای نگهبان صلاحيت همه اصلاح طلبان را هم تاييد می كرد، در نتيجه كار تغييری حاصل نمی شد؟

- با بخش اول صحبت شما موافقم، يعنی ما در مجموع خود را در انتخابات بازنده و متضرر نمی دانيم. زيرا عكس العمل های ما در برابر برخورد شورای نگهبان به صورت تحصن يا استعفا و امثال اين موجب شد اعتماد مردم به اصلاح طلبان بازسازی شود. زيرا مدتی بود اعتماد متقابلی كه بايد ميان سياسيون با مردم وجود داشته باشد لطمه ای جدی خورده بود و حوادث مربوط به انتخابات آن را احياء كرد و امروز اين اعتماد به خوبی ميان ما و به خصوص نسل جوان چه دانشگاهی و چه غير دانشگاهی برقرار شده است. در حقيقت اين يك سرمايه جديدی برای اقدامات بعدی يك تفكر يا يك جريان سياسی است ولی بخش ديگر گفته شما را كه می گوييد اگر شورای نگهبان شما را رد صلاحيت نمی كرد، باز هم نتيجه انتخابات همين بود، قبول ندارم. به نظر من اگر انتخابات طوری برگزار می شد كه كانديداهای ما اجازه حضور پيدا می كردند، نتايج انتخابات در شهرهای بزرگی مثل تهران و اصفهان كه مردم كاملا سياسی رای می دهند، تقريبا متوازن بود و احتمالا نيمی از اصلاح طلبان و نيمی از محافظه كاران در اين شهرها رای می آوردند. البته من برای اين گفته خود هيچ آمار و ارقامی ندارم ولی نظرسنجی های قبل از انتخابات شانس اصلاح طلبان را يك مقداری بيشتر از محافظه كاران نشان می داد. تلقی من اين است كه حدود سهم هر كدام نصف می شد.

ولی وقتی در سطح كشور هم محاسبه می كرديم مجلسی كه 290 نفر نماينده از كل كشور در آن جمع می شوند، تركيبی می شد كه اكثريت آن اصلاح طلب بودند. شما ببينيد در انتخابات شوراهای شهر و روستا در شهرهايی مثل تهران و اصفهان و چند شهر بزرگ ديگر صددرصد جناح راست رای می آورد و اصلا يك نفر هم از اصلاح طلبان در اين شهرها به شوراها راه نيافتند. اما وقتی به نتايج انتخابات هيات رئيسه شوراها در سراسر كشور نگاه می كنيد متوجه می شويد كه دو سوم از اعضای شوراها اصلاح طلبند. موقعی كه برای شورای عالی استان ها رای گيری شد از 22 نفری كه حضور داشتند، تنها 7 تن به محافظه كاران تعلق فكری داشتند.

• شما اشاره كرديد كه تلاش های اين مدت موجب بازسازی اعتماد مردم به اصلاح طلبان شده است. پس چرا نتيجه آن را در انتخابات نديديم. براساس اظهارات مقامات مسئول بيش از 50 درصد مردم در رای گيری شركت كرده اند. آيا اين نشانه عدم رضايت مردم از اصلاح طلبان نيست.

- شما زمانی می توانيد بگوييد مردم از اصلاح طلبان راضی نبودند و يا اين كه طرف مقابل را موفق بدانيد كه اساسا آنها رای قابل توجهی كسب كرده باشند. ميزان مشاركت مردم در انتخابات دليل اقبال يا پشت كردن به اصلاح طلبان نيست. توجه داشته باشيد آقايان خاتمی و كروبی دو چهره مهم اصلاح طلبان از مردم دعوت كرده كه به پای صندوق های رای بيايند. شخص آقای كروبی هم به عنوان كانديدا وارد عرصه انتخابات شده است. عكس العمل مردم در برابر انتخابات در سراسر كشور سياسی نيست و لذا نبايد قضاوتی كه درباره شهرهای بزرگی چون تهران و اصفهان وجود دارد به كل كشور تعميم داد والا در اين شهرها كه رفتار مردم در انتخابات سياسی است نگاه كنيد كه چند درصد از آنان شركت كرده اند، در تهران 32 و در اصفهان هم 32 درصد و در شهرهايی مثل مشهد و شيراز و امثال اينها همين حدود است. در حالی كه در تهران در انتخابات گذشته 58 درصد در مجلس ششم شركت كرده بودند. در بسياری از مناطق كشور در انتخابات رقابت های محلی بر رقابت های ملی و سياسی غلبه دارد. در اين انتخابات بالاترين رای محافظه كاران را در تمام شهرها ببينيد، زير 15 درصد واجدين آرا است يعنی ميزان رای آنها اصلا افزايش پيدا نكرده است. به عنوان مثال رای آقای حداد عادل در تهران به عنوان نفر اول بيش از 800 هزار رای است كه نسبت به كل واجدين آرای تهران يعنی 6 ميليون و 500 هزار نفری حدود 14 درصد می شود. بنابراين اين كه می گوييد اگر اعتماد سازی با مردم شده بود چرا 50 درصد در انتخابات شركت كردند، كسانی كه پای صندوق های رای آمدند دليل اين نمی شود كه ارتباط خوبی با ما يا محافظه كاران دارند.

• نوع ديگری هم می توان مسئله را تبيين كرد حمايت مردم از جريانات سياسی تا وقتی است كه احساس كنند آنها امكان تامين منافع مردم را دارند. ببينيد در همين تحصن هم نوعی عدم اعتماد و بدبينی وجود داشت. البته گروه های سياسی و دانشجويان به فاصله كمی حمايت خود را اعلام كردند اما ظاهر امر اين بوده كه حركت نمايندگان حساسيت زيادی را در ميان افكار عمومی ايجاد نكرد؟

- در مورد تحصن به اين نكته توجه داشته باشيد كه ما نه به دنبال اين بوديم كه به حمايت از تحصن در مردم تحركی ايجاد كنيم تا يك عكس العملی نشان دهند و نه ما ظرفيت و آمادگی چنين كاری داشتيم ولی تصور من اين است كه مردم ما كاملا تغيير را می پسندند، منتها در يك روند آرام و به دور از تنش. به همين خاطر هم نبايد انتظار داشت كه مردم توی خيابان های بريزند. اگر شما می خواهيد نظر مردم را نسبت به تحصن و استعفای نمايندگان بدانيد، می توانيد از كسانی كه از طريق روزنامه ها يعنی غير از رسانه رسمی كشور كه به نحوی موضوع تحصن را بايكوت خبری كرد، در جريان اين مسائل قرار گرفتند، بپرسيد آيا نظرشان مثبت است يا منفي؟ و اگر اكثريت جوابشان منفی بود می توانيد آن نتيجه را بگيريد ولی اين كه مردم عكس العملی نشان ندادند و در جامعه جريانی راه نيفتاد كه برای تحصن سينه بزند به اين معنا نيست كه تحصن نتيجه ای نداشته است. اگر به ميان نخبگان و دانشگاهيان برويد، خواهيد ديد كه آنها نسبت به اقدام ما نگاه مثبتی داشتند.

• پيروزی محافظه كاران در انتخابات به ميزان زيادی ناشی از روش ها و رفتاری بود كه اتخاذ كردند ولی نمی توانيد نقش خود را در اين ميان منكر شويد. سهم شما چه بوده است؟
- با اين انتخابات نمی توان با عدد و رقم صحبت كرد. اگر انتخابات آزاد بود، می توانستيم ميزان آرای كانديداهايمان را در مقايسه با آرای قبلی شان بسنجيم و آن وقت راحت تر تحليل كنيم. به هر حال برای يك حزبی كه يك دوره در قدرت است سير طبيعی اين است كه در دوره بعد كه خود را در معرض آرای مردم قرار می دهد، ميزان آرای كمتری داشته باشد. اين مسئله هم دو دليل دارد كه يكی به عدم موفقيت ها برمی گردد و ديگری طبيعت اين كار كه مردم همواره نو را می پسندند. اگر نقطه ضعف اصلاح طلبان را می خواهيد به نظر من نقطه ضعف اصلی اصلاح طلبان عدم وجود يك سازماندهی قوی بود.

• شما به نكته خوبی اشاره كرديد. گذشته از كمك هايی كه محافظه كاران از نهادهای درگير در انتخابات گرفتند، خودشان هم از جهاتی خوب كار كرده اند. آنها به هر ترتيب توانسته اند سازماندهی مناسبی در ميان طرفداران خود ايجاد كنند. در بيشتر نهادهای جديد پس از پيروزی انقلاب آنقدر تاثير دارند كه بسياری از كارهايشان به نام آنها نوشته شود، مثلا كميته امداد كه اكنون چند برابر بهزيستی از منابع دولتی استفاده می كند به ميزان زيادی تحت تاثير آنهاست. در مقابل شما در 6 سال گذشته نتوانسته ايد ارتباط پايداری ميان خود و گروه هايی كه نزديكی بيشتر با شما دارند، برقرار كنيد. البته نبايد انتظار داشت كه ظرف چند سال شما هم سازماندهی مشابه آنها را پيدا كنيد و طبيعی است كه اين كار زمان ببرد. با اين وجود به نظر می رسد كه حمايت اقشار دانشجويی را هم به ميزان زيادی از دست داده ايد؟

- البته اين هنر نيست بلكه يك تخلف آشكار است زيرا با اين كار خود بنيان های حكومتی را تضعيف می كنند. دستگاه های مختلف را به كار می گيرند. به اين نكته نيز بايد توجه كرد كار حزبی زمانی خوب پيش می رود كه كاملا رقابتی باشد يعنی موقعی ما می توانيم يك حزب قوی داشته باشيم كه رقيب ما هم يك حزب قوی داشته باشد و احزاب در رقابت با هم سعی كنند از يكديگر پيشی بگيرند و در حالی كه جريان راست كشور اصلا دنبال تشكيل چنين حزبی نرفته است بلكه بعضا احزابی كوچك به شكل محفلی بكار می گيرد. شايد با توجه به استفاده از نهادهای غيرحزبی خود را بی نياز می دانند ولی اين نهادها ممكن است فردا با يكی ديگر باشند.

• به نظر می آيد پيروزی در انتخابات و حضور در مراكز نظام شما را از توجه به استحكام بخشی روابط حزبی و گسترش سازمان يافته آن بازداشته است. يادم می آيد روزهای اول ورود شما به مجلس ششم در روزنامه حيات نو كار می كردم. يك بار به اين مسئله اشاره كردم كه دبير كل حزب مشاركت يعنی محمدرضا خاتمی همزمان نايب رئيس مجلس، رئيس مركز پژوهش های مجلس و عضو كميسيون پركار اصل 90 است و اوقاتی هم به عنوان طبيب كار می كند. او چه زمانی فرصت می كند به امورات حزب بپردازد؟ عكس العمل دوستان شما با من خيلی سخت بود. فكر نمی كنيد اگر به جای پذيرفتن مسئوليت های داخل نظام قدری هم به شكل دادن روابط حزبی می پرداختيد، وضع شما امروز بهتر از اين بود؟

- چرا كاملا همين طور است. ما اگر امروز قرار شود در انتخاباتی وارد شويم قطعا ديگر تمام نيروهای خود را كانديدا نمی كنيم. يك مشكل جدی ما اين بود كه در انتخابات مجلس ششم تمام افراد خود را كه مسئوليت های حزبی داشتند و تا حد زيادی هم وقت می گذاشتند، كانديدا كرديم. البته چون فكر نمی كرديم كه همه آنها رای بياورند در اين مورد بی دقتی كرديم. هرچند كه تجربه خوبی حاصل شد. البته الان كه تمام نيروهای حزب آزاد شده اند به حزب بر می گردند.
• از وضعيت خود هنگامی كه آقايان خاتمی و كروبی نامه برگزاری انتخابات در اول اسفند ماه را منتشر كردند، بگوييد. در آن لحظه چه حالی پيدا كرديد؟

- بهتر است از سابقه قضيه بگويم. از چند ماه قبل از انتخابات برداشت ما اين بود كه رد صلاحيت های گسترده ای صورت می گيرد و نظر آقايان در اين رابطه متفاوت بود به خصوص تلقی آقای خاتمی اين بود كه رد صلاحيت خواهد بود اما خيلی محدود. تا اين كه نتايج بررسی صلاحيت ها آمد. نظر ما اين بود كه آقايان اعم از دولتی و غير دولتی به طور جدی در مقابل برخورد شورای نگهبان ايستادگی كنند اما آنان دنبال حل مسئله از طريق مذاكره و كدخدامنشی بودند ولی ما معتقد بوديم كسانی كه دست به اين رد صلاحيت های گسترده زده اند، قطعا اينجا را هم پيش بينی كرده اند. البته من اصلا بحث رد صلاحيت ها و مسائلی كه در انتخابات پيش آمد را تنها محدود به شورای نگهبان نمی بينم كه فقط آنان را مورد سرزنش قرار دهيم. بلكه اين يك نوع سناريويی بود كه از قبل طراحی شده بود و بخشی از آن را بايد شورای نگهبان اجرا می كرد. در هر صورت برداشت ما اين بود كه دولت می تواند در مقابل اين اتفاق ايستادگی كند و يا اين كه وزارت كشور می توانست اسامی افرادی را كه برخلاف قانون رد صلاحيت شده بودند، جزء كانديداها اعلام كند اما آقای خاتمی به عنوان رئيس جمهوری ديدگاه ديگری داشتند و طبيعی است كه طبق ديدگاه خود عمل كنند.
• بله، اما در روزهای آخر تحصن جريان حركت اصلاح طلبان شتاب گرفته بود و در حالی كه آقای خاتمی هم چند بار اشاره كرده بودند اگر قرار به رفتن باشد همه با هم می رويم. پس از قطعی شدن حذف بسياری از اصلاح طلبان به نظر می رسد موضع گيری ايشان باعث منهزم شدن باقيمانده مقاومت اصلاح طلبان گرديد. برخی تعابير بسيار تندتری را در مورد عقب نشينی ايشان به كار می برند. از جمله ضربه به اصلاحات و“ نظر شما چيست؟

- اگر هم در مسائل اين انتخابات ضربه ای به اصلاحات بوده در كوتاه مدت بوده و می تواند در درازمدت مورد بهره برداری مثبت قرار گيرد و البته در مجموع بستگی به اين دارد كه ما آثار انتخابات را در آينده چگونه ببينيم. يك وقت اينطور است كه ما انتخابات مجلس هفتم را به طور كلی يك نقطه عطفی بدانيم كه پس از آن وارد دورانی متمايل به اقتدارگرايی شده ايم و از اين به بعد انتخابات آزاد نخواهيم داشت كه در اين حالت انقلاب و جمهوری اسلامی به پايان رسيده است. ولی من آينده را اينقدر تيره نمی بينم كسانی كه امروز از نتايج انتخابات بسيار شاد و خوشحالند، بدانند كه اين دوره برايشان كوتاه خواهد بود. چنان كه مجموعه حوادث انتخابات مجلس چهارم و مجلس پنجم نتيجه اش دوم خرداد 76 بود. اين چيزی نيست كه كسی بتواند جلويش را بگيرد. بلكه در لايه های مختلف جامعه اتفاقاتی می افتد كه يك دفعه آن در پديده دوم خرداد جلوه می يابد. اكنون شرايط داخلی و خارجی به گونه ای نيست كه جريانات متمايل به اقتدارگرايی امنيت گذشته را داشته باشند و اين طبيعی است وقتی آقای خاتمی در موضع رئيس جمهوری قرار می گيرد براساس تحليل و برداشت خودش عكس العمل نشان می دهد.

• مگر آقای خاتمی مسئول اجرای دقيق قانون اساسی نيستند؟

- بله، من اگر به جای ايشان بودم حتما طور ديگری عمل می كردم. البته شما نمی توانيد فضای سياسی را بدون توجه به اين واقعيت ها در نظر بگيريد بالاخره آقای كروبی و آقای خاتمی از افراد تعيين كننده در جريان اصلاحات هستند. هرچند كه امثال من به تصميم آنها انتقاد دارند.
• به نظر می رسد برخی از گروه های متحد شما در جبهه دوم خرداد توان ادامه بيش از اين را ندارند و به طور طبيعی مواضع نزديك به محافظه كاران اتخاذ خواهند كرد. از اين پس ارتباط شما با اين گروه ها چگونه خواهد بود، در حالی كه قراين می گويد ميان شما و گروه های اصلاح طلب بيرون از قدرت مانند گروه های ملي- مذهبی و يا نهضت آزادی فاصله كمتر و كمتر می شود؟

به هر حال بحث شركت گروه هايی مثل مجمع روحانيون مبارز در انتخابات و عدم شركت گروه هايی مثل مشاركت و مجاهدين انقلاب ميان ما تا حدودی فاصله انداخت. ما معتقد بوديم كه شركت در اين انتخابات به هيچ وجه يك سرمايه سياسی جديد ايجاد نمی كند زيرا طرف مقابل نيروهايش را پای صندوق های رای می آورد و اين طرف هم چون سازمانش فعال نيست و چون برگزاری انتخابات به اين نحو را قبول ندارد، نمی تواند مردم را پای صندوق ها بياورد. به هر حال با توجه به شرايط جديد ما بايد يك تحليل جديد داشته باشيم. اين كه مناسبات ميان نيروها چطور خواهد بود، يك مقداری بيشتر بحث می خواهد. ما هنوز در حزب در اين باره به جمع بندی نرسيده ايم. البته نظر من اين است كه روابط گذشته خيلی جواب نمی دهد و بايد در آينده شكل جديدی به مسئله داد.

• در رابطه با گروه های ملي- مذهبی و نهضت آزادی چي؟ ما در مواردی خصوصا ماجرای انتخابات اخير ميان شما و آنان نزديكی آرا ديديم اما واكنش شما همواره نسبت به آنان سرد بوده است و به نظر می آيد ديدگاه سازمان مجاهدين انقلاب در خصوص ائتلاف با ملي- مذهبی ها و اساسا بحث خودی و غير خودی بر مشاركت غالب است؟

- وقتی ما به عنوان يك جريان اصلاح طلب می خواهيم اصلاحات انجام دهيم يعنی كليت نظام را پذيرفته ايم و می خواهيم همين نظام را اصلاح كنيم و نمی خواهيم نظام ديگری به وجود بياوريم. حالا در اين چارچوب ما بايد با هر كدام از گروه ها و نيروهای سياسی ارتباط متناسب داشته باشيم. طبيعتا ما به عنوان حزب مشاركت در دو طرف خود طيف هايی را می بينيم كه ممكن است بخشی سنت گرا باشند و بخش ديگر مدرن و متجدد ولی چارچوب پذيرفته شده هر دو يكی باشد، منتها با مشی های متفاوت. بدين ترتيب كه هيچكدام قصد ندارند نظام ديگری را جايگزين نظام جمهوری اسلامی كنند. با اين تعبير ما می توانيم هم با گروه هايی مثل ملي- مذهبی ها ارتباط داشته باشيم و هم با گروه هايی مثل مجمع روحانيون مبارز. البته اين را هم تاكيد می كنم كه ما در مشاركت تعبيری خودی يا غير خودی برخی گروه ها را نداريم. خودی و غير خودی ما اين است كسانی كه در چارچوب قانون حاضرند كار كنند و كسانی كه حاضر نيستند در چارچوب قانون كار كنند.

• محافظه كاران از هم اكنون خود را برای انتخابات رياست جمهوری آماده می كنند. ظاهرا پيروزی در انتخابات مجلس هفتم هدف نهايی آنها نبوده است. شما چه خواهيد كرد؟
- بله. قطعا هدف بعدی آنها رياست جمهوری است. آنها عزم جزم كرده اند كه علاوه بر داشتن ساير قوا و اركان حكومتی مجلس، رياست جمهوری را هم داشته باشند. به همين خاطر اگر
در اين شرايط آقای خاتمی از يك موضع خيرخواهانه و مصلحت گرايانه از رياست جمهوری كنار می كشيدند و اجازه می دادند همين الان دولت بعدی تشكيل شود، به نظر من واقعا به سود و مصلحت كشور است. البته استعفای آقای خاتمی نه از موضع اعتراض چون كه ديگر موقع و زمان اعتراض در رابطه با انتخابات گذشته است، بلكه چون مجلس جديدی تشكيل می شود كه ديدگاه هايی متفاوت با دولت و شخص رئيس جمهوری دارد، دولت زودتر كنار برود، تا برای چهار سال دولت و مجلس كاملا هماهنگ با هم می شوند و در پايان چهار سال هم به مردم اجازه دهند تا آزادانه درباره آنها قضاوت كنند.

• حالا اگر اين اتفاق رخ دهد و آقای خاتمی از رياست جمهوری استعفا دهد، با توجه به جريان طبيعی ردصلاحيت ها آيا برای انتخابات رياست جمهوری برنامه ای داريد؟

- ما هميشه در مورد شركت در هر انتخاباتی گفته ايم كه در صورتی كه عادلانه و آزاد باشد، حتما شركت می كنيم. اما در اين مورد خاص اگر آقای خاتمی استعفا دهند به احتمال قوی ما باز هم در اين انتخابات شركت نمی كنيم تا دولت و مجلس مال آنها شده و كاملا هماهنگ كار كنند. البته فكر می كنم جريان مقابل با اين نظر موافق نباشد. زيرا آنها هنوز خود را برای انتخابات رياست جمهوری آماده نكرده اند و احتياج به فرصت دارند و لذا از استعفای آقای خاتمی استقبال نمی كنند. اما اگر قرار باشد انتخابات رياست جمهوری آتی در موعد خودش يعنی يك سال و سه ماه ديگر انجام شود، الان نمی توانم درباره آن قضاوت كنم كه آيا دوباره تجربه انتخابات مجلس هفتم تكرار خواهد شد يا نه. به نظر می رسد الان خيلی زود است در مورد آن انتخابات اظهارنظر شود.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی