ايران

پيك

                         
بيانيه جبهه ملّی ايران در حمايت از جنبش دانشجويی
 و بيان نگرانی از جنگ خانگی و تجزيه خاك كشور
جبهه ملی خواهان تغييرات بنيانی
 در ساختار سياسی كشور شد
سكان كشور را به جريانی بسپاريد
كه آگاهانه با واقعيت های جهانی برخورد می كند
 

 

 

در شرايط پرالتهاب امروز جهان، عمده كشورها بر آنند تا در سياست خارجی و برخورد با مسائل درونی چنان عمل كنند كه از هر گونه تشنّج و تنش سرزمين و ملّتهای خويش را بركنار بمانند. ولی آنچه در اين سرزمين بلا رسيده با آن برخورد داريم، روندی است بسيار متفاوت. گويی سياستگزاران بر قدرت نشسته همه تلاششان بر اينست تا روز به روز اين كشور را بيشتر در درون و بيرون درگير بحران بسازند.

نگاهی به تاريخ جهان و دست كم دوران حاضر حكايت از آن دارد، كشورهايی كه خود را با قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای درگير ساختهاند، كوشش داشتهاند تا در درون شرايطی مطلوب ايجاد كنند تا از پشتيبانی ملّت يرای رودررويی با بيگانگان برخوردار باشند. پديدهای كه از زمان به قدرت رسيدن انحصارطلبان نشانی از آن در اين سرزمين ديده نشده است. جالب آنكه برقدرت نشستگان نه فقط نتوانسته اند پديده دوّم خرداد را به فال نيك بگيرند و دستكم در جهت تثبيت بلند مدّت موقعيت خويش نفس فزون طلب و اقتدارگرای خود را كنترل ساخته و برای نجات خويش در برابر نارضايتی های گسترده مردم خود را با آن همگام بسازند، كه بشدّت با آن به رودررويی پرداخته و به انتقام گرفتن و رفتار خشونت بار گسترده روی آوردند و در عمل بذر نااميدی نسبت به جريان اصلاح طلبی را در سراسر كشور پراكنده ساختند. اين همه در شرايطی صورت می گيرد كه اوضاع منطقه بشدّت بيش از هر زمان ديگر به سوی بحرانی فزاينده پيش ميرود.

حاكميت انحصارطلب چشم خود را بر واقعيتها بسته و حتّی نمی خواهد با نيم نگاهی بر روی نقشه، واقعيت تلخ در حلقه محاصره قرار گرفتن ايران بوسيله پايگاههای پرشمار امريكايی را كه بخشی از آن حاصل عملكردهای نابخردانه همين سياستگزاران است، شاهد باشد.

هنوز نمی خواهند با نگاهی به سايت های گوناگون و حتّی شماری از نشريه های داخلی دريابند كه چگونه گروههايی در قالب هويت طلبی های قومی با پول و نقشه بيگانگان بدون كمترين دغدغه ای در مسير تجزيه طلبی به فعّاليت مشغولند و نشست ها و سمينارها برپا می سازند.

در برابر، همچنان بيش از پيش عرصه را بر نيروهای ملّی خارج از حاكميت تنگ و تنگتر می سازند و با احضارها، توقيف ها و فشارهای گوناگون از حضور موثّر آنها برای آگاه ساختن مردم و نجات كشور از بحران جلوگيری بعمل می آورند. نه تنها با نيروهای ملّی بشدّت برخورد دارند، كه تحمّل شماری از آزادانديشان وابسته به نظام را كه از صافی ها گذشته و به نمايندگی مجلس برگزيده شده اند را نيز ندارند و در برابر نامه دلسوزانه ۱۳۵ نماينده مجلس كه با نرمی بيش از حد كوشيده اند شرايط بحرانی كشور را با توجّه به اوضاع نگران كننده منطقه به تصوير بكشند و خواستار تغييراتی ضروری در مسير سياست های كنونی حاكميت باشند را نيز برنميتابند. تا جايی كه كار را به آتش زدن دفتر نمايندگان و جنجال آفرينی در جلسه های سخنرانی آنها كشانده اند. حتی به اين اكتفا نكرده، از كرسی نماز جمعه سخن از توزيع پانصد ميليون دلار از سوی امريكا ميان مخالفان، بويژه مسئولان نظام ميكنند. اين چه وضعی است كه برای سركوب مردم و بستن دهان ها و شكستن قلم ها همچنان در برابر هر حرف حساب و دلسوزانه ای سخن از توطئه امريكا به ميان می آيد. چرا يكبار هم كه شده با سند و مدرك و به دور از پس گردنی و فشار و ارعاب نتوانسته اند چند نفر از آن خيل عظيمی را كه می گويند به مردم معرّفی كنند تا واقعيت بر همگان روشن گردد.

در حاليكه رسانه های جهانی به روشنی از مذاكرات مقام های مشخّص وابسته به جناح قدرتمدار با امريكا سخن می گويند و از كرسی نماز جمعه با صراحت بانگ برآورده می شود كه "اگر امريكايی ها عقل دارند با كسانی كه ميتوانند با آنها كار كنند و فتنه (منطقه) را خاموش كرده و منطقه را آرام نمايند مذاكره كنند!" پس اين فرافكنی ها به چه منظور صورت ميگيرد؟

چرا در هر فرصتی برای خفه كردن جامعه پای چمدان دلارهای امريكايی پيش كشيده ميشود؟ ملّت ايران به روشنی بر اين امر آگاهی دارد كه در جهان امروز بدون دستيابی به تعامل معقول با قدرتهای و از جمله امريكا نميتواند از منافع خويش پاسداری كند و حاصل كم بودن فضای تشنّج بار در سياست خارجی ايران طی ۲۵ سال گذشته، چيزی جز تباهی و از دست دادن فرصتهای طلايی نبوده است. از اين رو بيمی از مذاكره با هيچ دولتی در جهت حفظ منافع ملّی به خود راه نميدهد. اين ملّت در حافظه خود مذاكرات دولت جبهه ملّی مصدّق با قدرتهای جهانی را در رابطه با برسميت شناختن اصل ملّی شدن صنعت نفت دارد و آگاه است كه يك دولت ملّی متّكی به ملّت چگونه ميتواند از موضع توانمندی و آگاهی به مذاكره بپردازد و در چارچوب واقعيتها و نه شعار، منافع ملّی را تامين بسازد.
حمايت پرشور نسل جوان و جنبش دانشجويی از جريان ملّی گرايی و آزاديخواهانه كشور حكايت از آن دارد كه اين نيروی پرخروش با وجدانی آگاه به روشنی دريافته است كه راه رهايی از بحران، سپردن سكّان كشور به دست جريانی است كه آگاهانه با واقعيت های جهانی برخورد كند و بداند كه در شرايط پرالتهاب جهان امروز چگونه خردورزانه، با بهره جستن از موقعيت های بسيار ممتاز استراتژيك اين سرزمين از منافع ملّی در چارچوب حفظ يكپارچگی ميهن و وحدت ملّی همه باشندگان آن پاسداری كند.
هموطنان عزيز، هنوز داغ عزّت ابراهيم نژاد بر شانه ملّت ايران سنگينی ميكند و رنج زندان و شكنجه های مخوف و قرون وسطايی احمد باطبی دل بيگانه و آشنا را بدرد ميآورد و غم جراحات سنگين و التيام ناپذير جسمی و روحی دانشجويان ساكن خوابگاه دانشگاه تهران و صحن دانشگاه تبريز و غيره يكايك مردم اين ديار بويژه دانشجويان را رنجيده ميداشت، كه بحران آفرينان وابسته به نهادهای مدّعی قدرت مطلقه ننگی ديگر آفريدند و كينه های زاييده اذهان كور و سياه انديشان را با جناياتی هولناك مرهم نهادند. آنها تيغ جهل و تعصّب و قدرتخواهی را بر پيكر فرهيختگان و آينده سازان اين سامان فرود آوردند و از هيچ رفتار ددمنشانهای دريغ نورزيدند. آنها فرياد آزادی خواهانه فرزانگان ايران زمينی و اميدهای آينده ايران را با تيغ و تبر پاسخ ميگويند. به راستی اينان كيانند كه آراسته به انواع سلاحهای سرد و گرم و در پناه امنيت كامل بعنوان لباس شخصيهای ناشناخته برای ۱۸ تير، امّا نام برده شده در اعلاميه شورای امنيت ملّی دوباره شبانه به خوابگاهها يورش ميبرند و آنچه از جنايت در توان دارند، انجام ميدهند و نيروهای ضدّ شورش به نظاره ميپردازند؟!
جبهه ملّی ايران با تاسّف ژرف و با اعلام همدردی با دانشجويان سراسر كشور، بويژه مصدومان كوی دانشگاه تهران و خوابگاه دانشگاه علاّمه طباطبايی و ديگر دانشگاهها، توجّه دانشجويان عزيز، آگاه و بردبار و خستگی ناپذير را به نكات زير جلب ميكند:
۱. در شرايط فشار و خفقان كنونی اين تنها جنبش آزاديخواهانه دانشجويی است كه می تواند به گونه ای شفاف خواستهای برحقّ ملّت ايران را از مجاری اعتراض خردمندانه و شعورورانه پی بجويد.

2. رهبران جنبش بايد به هوش باشند تا عناصر نفوذی با طرح شعارهايی به دور از شان دانشجو بهانه خشونت آفرينی را برای عوامل خاصّ وابسته پديد نياورند و به نام دانشجويان بر اموال عمومی لطمه وارد نسازند.

۳. جنبش ملّی دانشجويان ايران، آزادی محور است و هيچ جريانی حقّ مصادره آنرا بنفع خويش ندارد و نبايد اجازه داد تا با هيچ ترفندی آنرا از مسير آگاهانه خود منحرف سازند و يا در هم شكنند.

4- در شرايط بحرانی شديد منطقه، منافع ملّی ايران ايجاب ميكند تا جنبش دانشجويی با هوشمندی خواستهای بنيادی ملّت ايران چون انجام همه پرسی برای استقرار ساختار مردمسالاری و جمهوری متّكی بر مجلسی آزاد و مقتدر كه بر عملكرد تمامی سازمانها و ارگانهای كشور و مسئولان نظارت بی چون و چرا داشته باشد را پی بجويد. در انجام اين مهم بايد همه بهوش باشند تا روند كار به آشوبهای كور نيانجامد و فرصت برای سركوبگران از يكسو و كم شمار مزدورانی كه در صدد لطمه وارد ساختن بر يكپارچگی كشور و وحدت ملّی هستند فراهم نيايد.

جبهه ملّی ايران با حمايت از جنبش اصيل دانشجويی ايران در سرآغاز فاجعه ۱۸ تير ۷۸ هرگونه تجاوز به حريم دانشگاهها و خوابگاههای دانشجويی را محكوم ساخته و از دولت ميخواهد تا از ادامه تجاوزها و يورش ها و بازداشت چهره های سرشناس سياسی و دانشجويانی كه مورد ستم قرار گرفته اند جلوگيری بعمل آورد و با قدرت در برابر لباس شخصی ها بايستند و اجازه ندهند تا جنبش دانشجويی ناخواسته به سوی آشوبهای گسترده و حركتهای كور كشانيده شود.

نظام حاكم بايد بداند در شرايط موجود موفّقيت در سياست خارجی كشور تنها در گرو تغييرات بنيانی و مسالمت آميز در ساختار سياسی داخلی ميباشد و بس.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی