ايران

پيك

                         
شاه خودكامه "بحرين" را داد
خودكامگی ج.ا كدام تكه وطن را می‌دهد؟
                                                             بيژن صف سری
 
 

در آستانه ی بيست و ششمين سالگرد انقلاب مردم اين كهنه ديار آنچه همچنان باقی است ، عدم  تحقق  آرزو های مانده در سينه ی ملتی  است كه هر روز خود را  در آماج  تهديد ها و يورشهای متجاوزانی می‌بيند كه با مستمسك قرار دادن  بهانه های چون  حقوق بشر و غيره ،  خواب را بر ديدگانش  آشفته می‌سازند. از دهه هشتاد ميلادی كه امريكائيان برای تسلط بر جهان امروز ، طرح نظم نوين جهانی را پايه ريزی كردند ، چه خوابهای كه برای تحقق اين طرح نديدند ، از حمله به سرزمين بی‌خير بركتی چون افغانستان و بعد  عراق  ، و سرنگونی صدام حسين گرفته تا به امروز كه فكر حمله به ايران را در سر می‌پروارنند،  همه از سر تحقق اين خواب آشفته است ،اگر چه عملكرد های  سردمداران حكومت امروز اين كهنه ديار  خود باعث  پديد آمدن چنين افكار شومی در مخيله ی  ابر قدرتی چون امريكا شده است .
اموضوع حمله ی  امريكا به ايران كه سر تيتر خبرگذاريهای جهان و ايضا  از دل نگرانيهای مردم اين آب و خاك شده است و دربين  بعضی از اقشار جامعه ايرانيان از  بعد ناسيوناليستی  ، باعث  ايجاد دغدغه خاطر گرديده ،  جز تسلسل تاريخی هجوم اشغالگران به اين آب و خاك  ، بيش نيست كه از ديرباز مسبوق به سابقه بوده است آنچنانكه برای جدايی بحرين از مام وطن به چنين بهانه های  متوسل شده اند با اين تفاوت كه تصميگيران امروز اين آب و خاك  خود آب  بر آسياب متجاوزگران   اشغالگر می‌ريزند.

شايد بسياری از جوانان نسل امروز اين آب و خاك ندانند كه   بحرين اين پاره  شده از خاك ايران  چگونه  از مام وطن جدا گشت اما آنانكه موی در آسياب عمر سپيد كرده اند بخوبی بياد دارند كه ابتدا ، پير استعمارگر انگليس با اين بهانه  كه در استان چهاردهم  اين آب و خاك يعنی بحرين  ،  با  رواج  برده فروشی ، حقوق  بشر رعايت نمی گردد ، پای در خانه  نهاد  و آنگاه كه  قصد  رفتن كرد ، با برگذاری يك همه پرسی  ساختگی  بحرين را  از پاره ی مام وطن جدا ساخت  ، آنچنانكه امروز با نزديك شدن تخليه ی   اشغالگران  از عراق ، زمزمه ی  جدايی كردستان عراق  بگوش ميرسد . و اين پاسخی است برای آنهائيكه دل به حمله ی  بيگانگان به مام وطن دارند و گمان می‌برند كه با چنين هجومی به استقلال درخواب  آمده   خواهند رسيد . اگر چه  امروز نمی توان تنها انگيزه ی اين  عمل خصمانه ی ابر قدرتی چون امريكا  را  در حهت  تصميم گيری و يا مداخله  در اداره ی   يك كشوردانست، بلكه بايد  عدم رعايت موازين حقوق بين الملل مورد اتفاق جهانيان  رااز سوی سردمداران  امروز اين آب و خاك  هم  بر ايجاد چنين انگيزه ی موثر دانست  كه با ناديده گرفتن راه تعامل با دنيای  امروز، به  راه ديگر می‌روند. و اين حقيقتی است كه چشم پوشی از آن  حتی برای ملت وطن پرستی چون ايرانيان دشوار است  هر چند  از سوی  دولتمردانی ، چون   رئيس جمهورخاتمی، كه  با موضع گيری های احساسی دراين رابطه، و با بر انگيختن  عرق ملی ايرانيان قصد كتمان اين واقيت را داشته باشند .

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی