ايران

پيك

                         

سردارصفارهرندی و حسين شريعتمداری
دركيهان، ولی نعمت نامه می‌نويسند
جنبش‌های اجتماعی
به هيچ روئين تنی رحم نكرده اند
سين. ابراهيمی

 
 
 

چند روز پيش مقاله‌ای با تيتر جذاب "رجال رويين تن" در كيهان به قلم  سردبير سياسی آن، به چاپ رسيده بود.  نويسنده در اين مقاله نقل می‌كند، روزی آيت الله جوادی آملی مهمان "نفر اول مملكت" بوده ومشاهده می‌كند كه ايشان فرزند خود را از سر سفره بلند كرد. در پاسخ مهمان كه عرض می‌كند «اجازه بفرماييدآقا زاده هم باشند» جواب می‌دهد كه «اين غذا مال بيت المال است و شما هم ميهمان بيت المال هستيد، برای بچه‌های من جايز نيست كه بر سراين سفره بنشينند، بروند غذای منزل را ميل كنند.»  نويسنده ضمن نقل  روايت ديگری در اين مقاله ما را باخبر می‌كند كه دراطاق پذيرايی منزل رهبر، فرش مندرس و پوسيده‌ای پهن شده است كه نشيمنگاه مهمانان را آزار می‌دهد. سرانجام نويسنده مقاله كيهان  بااين نشانه‌ها رويين تن و رويين جان بودن «نفر اول مملكت» را به ثبوت می‌رساند و نتيجه می‌گيرد كه بايد « راه حاكميت دوگانه» را در انتخابات آينده با تدبير بست تا «انوار ولايت» به همه جا بتابد.

 

شايد نگارنده هم مانند دهها خواننده ديگر اين مقاله در صحت و سقم اين روايات شكی نداشته باشد. اما اگر زمانی زيستن در چارتاق و خيمه‌ای و داشتن اثرات مهر بر پيشانی، احترام بر می‌انگيخت و نشانه  عبوديت  و زهد بود و احتمالا برای شايستگی حاكميت كفايت می‌كرد، سراسر خلافت اسلامی از نظر جمعيت، توليد اقتصادی و پيچيدگی توزيع  ثروت به سطح يك ايالت ايران مثلا آذربايجان كنونی نمی رسيد. اكنون قطعه قطعه  كردن فرش‌های بی‌نظير ايوان مداين با شمشير و تقسيم آن بين سربازان نشانه عدالت و تدبير به حساب نمی آيد. معيار‌های سنجش توانايی و سلامت حكمرانی دگرگون شده است.

 

امروز با انتشار چنين اخباری از بيت رهبری، مثلا در باره برسر يك سفره نشستن رهبر با آيت الله جوادی عاملی، اين كه آيا آقا مصطفی فرند رهبر،  يك لقمه نان ازسفره بيت المال برای سد جوع ميل فرموده اند يا نه اصلا اهميتی ندارد. خوانندگان اين مقاله بيش از آن، به مضمون صحبت‌های « شخص اول مملكت» با دايی پرنفوذ يكی از داوطلبان رياست جمهوری توجه دارند و از خود می‌پرسند آيا در اين  صرف غذای مشترك جزييات طرح پايمال كردن حقوق همه مردم سراسر ايران در انتصاب رييس جمهوری نهم مورد بحث نبوده است؟ اين شام مشترك  به جای آن كه به "رجال رويين تن و رويين جان" بودن " شخص اول ممللكت " شهادت بدهد، نشانه‌ای از تداركات برای  مهره چينی  رجيل "رويين تنی” در پست حكومتی، به جای تن دادن به آرا و اراده ملی مردمی است.

 

متاسفانه ما می‌شنويم، می‌خوانيم و يا در زندگی روزانه خود شاهديم كه چگونه اين رجيلان "رويين تن" رهبر، ميهنمان را به لبه پرتگاه می‌رسانند و اركان رهبری كشور را به آشيانه توطئه، فساد و تباهی تبديل كرده اند. چند مثال می‌زنيم كه همه در مورد آن همه متفق القول هستند و در روايات هيچگونه جای شكی وجود  ندارد.

 

اولين مثال را از ركنی می‌دهيم كه خود رهبری را به ولايت برگزيده است. به عبارت‌های قانون اساسی بالا ترين نهاد قدرت جمهوری اسلامی است و روزنامه كيهان هم اخباری از آن را به چاپ رسانده است، متوجه شديد منظورم نماينده مجلس خبرگان رهبری است كه برای خود گروه ضربت،  باز جو، بازداشتگاه داشته است، كه حتی رييس دفتر ايشان با داشتن چهار زن عقدی، خانم پرستاری را كه به درخواست ازدواج ايشان جواب منفی داده بود بوسيله ماموران دفترعضو مجلس خبرگان رهبری به زور ربوده  وگونی بر سرايشان كشيده و به جاسوسی  متهم كرده و مورد باز جويی قرار می‌دهند،

حضوريك نماينده "مجلس صاحب الزمان" ـ همان خانمی كه  می‌خواست با اعدام ده زن خيابانی فساد را از روی زمين بشورد ـ  در اين دستگيری و باز پرسی تجاوز گرانه به حريم خصوصی اين پرستار در زير زمين بازداشتگاه اختصاصی خيابان فاطمی، آن را به سطح پاورقی‌های پليسی، عشقی  سياسی  جنسی  نشريات سبك غرب می‌رساند.  آيا اين نماينده مجلس خبرگان مورد باز جويی قرار گرفت، دستگير و زندانی شد، گردان ضربت ايشان منحل و اعضای آن محاكمه شدند؟  آنان به جرم آدمربايی و دهها كار غيرقانونی كه در نشريه كيهان هم به چاپ رسيد، تحت تعقيب قرار گرفته اند؟ خير ! آيا اين مهمتر است يا فرش مندرس رهبر؟!                                                                                   

 

مثال دوم از شاهكار‌های رجيلان رهبری در سپاه و مجلس است. يادمان نرفته است كه اشغال نظامی فرودگاه امام خمينی در روز افتتاح چه سر و صدايی به راه انداخت. از آن روز تاكنون، به همت نيروهای نظامی كه زير فرماندهی  رهبر هستند فرودگاه تعطيل شده است واكثريت نمايندگان مجلس هفتم با ميدانداری الياس نادران با وزارت راه مانند چاقوكشان ميدان عمل كرده اند و  صريحا می‌گويند،  وزارت راه بايد  شركتهای كم توان وابسته به سپاه  را به جای شركتهايی كه درمناقصه برنده شده اند بگذارد وگرنه می‌زنيم. وزير راه را كه زير بار خواسته آنان نرفت استيضاح كردند، وزير جديدی را كه دولت معرفی كرده بود به قول مشعوفانه سايت بازتاب ردشد. وزارت خانه‌ای را كه به شهادت آمار بی‌طرف، يكی از فعالترين وزارت خانه‌های دولت  است به سوی تعطيلی سوق               می‌دهند. اكثر پروژه‌های  عمرانی را به ركود كشانده اند. اغلب شركت‌های راهسازی، بعلاوه كارخانه‌های سنگ شكنی، ماسه شوری و آسفالت سازی با خطر تعطيلی روبرو هستند، برخی از اين شركتها با هزاران كارگر نتوانسته اند چندين ماه حقوق كارگران خود را پرداخت كنند. به قولی حالا طشت روی پشت بام است وبه زودی بر زمين افتاده و صدايش درخواهد آمد.  خطر بيكاری هزاران  كارگر و تكنيسين و مهندس راهسازی جدی است. ظرف چند روز گذشته نتوانسته ام ميزان خساراتی كه از اين طريق به كشور وارد می‌شود از منبع موثق و معتبری بدست بياورم و فقط يك رقم را بيان می‌كنم. از تعطيلی فرودگاه امام خمينی، تاكنون 100 ميليارد ريال  فقط بابت پرداخت هزينه روزانه آن به ميهنمان ضرر رسيده است. آيا اين مهم است يا يك لقمه غذای فرزند رهبر از بيت المال؟  اگر آقا مجتبی عمر نوح هم داشته باشد با هزينه يك روز فرودگاه امام می‌تواند تا پايان عمر چلوكباب ميل بفرمايد.

 

مثال آخر ما از رجيل "رويين تن" رهبر، كه مشهور عام و خاص بوده و به شهرتی در حد شيرين عبادی در ايران و جهان دست يافته است، سعيد مرتضوی می‌باشد؛  با اين تفاوت كه اگرشهرت اين بانو به خاطر دفاع از كودكان، زنان و مستضعفين حقوقی و توسعه حقوق بشردر سطح جهانی است، اين قاضی در خدمت رهبری، با  زير پا گذاشتن همه حقوق شهروندی مصرحه قوانين بين المللی و حتی  قوانين ايران توانسته است به اين بد نامی جهانی برسد. نگارنده از تكرار مطالب عديده‌ای كه تاكنون  در باره سعيد مرتضوی منتشر شده است می‌پرهيزد و فقط به آخرين شاهكار قضايی ايشان يعنی  پرونده مشهور به سايت‌ها و وب لاگ‌ها اشاره می‌كنم.

 

با مرور سيررويدادهای برخورد دادستانی تهران با سايت‌ها و وبلاگ ها، در اين مساله يقين پيدا می‌كنيم كه بخشی از دستگاه قضايی به وسيله  رجيلان"رويين تن" رهبری به شكل غده سرطانی وزارت اطلاعات به ميدانداری سعيد امامی آنزمان و با همان "تز‌های تهاجم فرهنگی” عليه نويسندگان، روزنامه نگاران و آزاديخواهان عمل می‌كند. هرچند نمی توان پنهان كرد كه نيروی پرتوان جنبش مردمی در دهه گذشته و حضور نيروهای  اصلاح طلب در بخشی از حكومت ميدان و شدت عمل اين غده‌های سرطانی در قوه قضايی را كمی محدود كرده است ولی فراموش نمی كنيم كه گفته‌های دستگير شدگان بويژه در مرحله باز جويی بسيار تكان دهنده است.  نه تنها اين رفتار بهيمی با جوانان و روشنفكران تاثير بسيار منفی خود را برای پرورش نسل آينده ميهنمان می‌گذارد، از عادی شدن روابط ايران و جهان ممانعت می‌كند و كشور به مرز دخالت نيروهای خارجی سوق می‌دهد. واكنش دادستان تهران به مقاومت و اعتراض‌های جوانانی كه اخيرا از زندان آزاد شده اند، ابتذال خصومت رجيلان "رويين تن" با مخالفان سياسی رابه نمايش می‌گذارد. مقاومت در برابر بازجويان و افشای آن چه در بازداشتگاها و زندانها می‌گذرد، نور بر درون اين تاريكخانه‌ها می‌تاباند و آنان را به اتاقك‌های شيشه‌ای تبديل می‌كند تا هيچ باز جو و زندانبانی در تجاوز به حقوق زندانيان احساس امنيت نكند. اگر بازجويان به شكستن دماغ فرشته قاضی رضايت داده اند برای اين است كه چندی پيش زن شيردل ديگری در زير شكنجه‌ها و مشت ولگد بازجويان استخوانهای‌های خرد شده جمجمه خود را به طبق اخلاص آزادی مردم ايران هديه كرده بود .

اين چند نمونه از رجيلان "رويين تن " رهبری بود كه در همه جای حكومت ريشه دوانيده اند و آشكارا يا مخفيانه به بيت رهبری وصل شده اند. اين رجيلان بدون اين ارتباط با قدرت ولی فقيه، تبديل به هيچ می‌شوند و حتا با تعويض لباس و ظاهر هم قادر نخواهند بود در مجامع عمومی خود را نشان دهند.

حضور اين رجيلان "رويين تن" در حكومت در هر روز هزاران ميليون ريال به سرمايه ملی در توليد، توزيع و اداره دستگاههای حكومتی زيان می‌رساند. فقط قتل زهرا كاظمی در زندانهای سعيد مرتضوی باعث شد شكاف ايرانيان خارج از كشور را با ميهن كه با به روی كار آمدن محمد خاتمی بسيار كاهش يافته بود، افزايش دهد، علاوه بر زيانهای جبران ناپذير سياسی، هرساله ميليونها دلار از كاهش ورود ارز ايرانيان خارج از كشوربه داخل كشور به اقتصاد كشور زيان برسد.

   

حالا اگرباز به مقاله "رجال رويين تن سردار" سردبير" سپاهی كيهان برگرديم، می‌توانيم به صراحت بگوييم كه داشتن فرش كهنه و فرسوده و ندادن يك لقمه  ازغذای بيت المال در برابرديگران به آقا زاده و كشور را به چنين روزی كشاندن نشانه تدبير حكومتی نيست.  در عصر جديد، رهبران كشور، احزاب، شركتها موسسات با درجاتی از رفاه زندگی می‌كنند و در كشور‌های دموكراتيك رفاه رهبران  دولتی، سياسی، اقتصادی، مذهبی نه تنها مذموم نيست بلكه قانونمند و عاملی برای جلوگيری از فساد و ارتشاء است كه در كشوری كه ولی فقيه در راس آن قرار دارد بيداد می‌كند.

 

اما كلمه آخرمان را برای "رويين تنان" نگاه می‌داريم و می‌نويسيم كه همه رويين تنان  به ضربه‌ای كار آمد جان به جان آفرين تسليم كرده اند. زال از رازچشمهای اسفنديار برای رستم  پرده برداشت و  پاريس رزماور تروايی پاشنه آشيل سردار نامدار يونانی را نشانه رفت و او را بر زمين انداخت. "رويين تنان" ايران كنونی هم با اتحاد برای آزادی و برابری حقوقی همه ايرانيان، فرو خواهند ريخت.

 
  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی