ايران

پيك

                         
 

توپ درزمين جناح راست

صف آرائی روحانيون

مخالفت و موافقت هاشمي

 
 

نگرانی جريان اقتدارگرا اين است كه شورای نگهبان خود را در جايگاهی نمي‌بيند و كشور هنوز در وضعيتی قرار ندارد كه آنها بتوانند فردی چون آقای هاشمی را رد صلاحيت كنند. اگرچه شورای نگهبان كسانی را در سطوح ديگری رد صلاحيت كرده است، ولی حداقل حس همه بر اين است كه شورای نگهبان در جايگاهی قرار نمي‌گيرد، كه چنانچه آقای هاشمی تصميم به ورود بگيرد او را رد صلاحيت كند.  البته، ممكن است زمينه سازي‌هايی انجام شود، همانگونه كه آقای الياس نادران‌ در مجلس انجام داد و يا ديگران كه به گونه‌ای نقل مي‌كنند كه آقای هاشمی نبايد شركت كند يا نمي‌خواهند كه او شركت كند و يا از وی خواسته نشده كه شركت كند.  با اين جملات سعی مي‌كنند آقای هاشمی را از صحنه خارج كنند . طبيعي‌ست كه برای جريان اقتدارگرا از همين ابتدا بايد مشخص باشد كه با ورود آقای هاشمی به انتخابات شكست خواهند خورد . چون اكنون گفته مي‌شود كه جريان سنتی و بويژه جريان روحانی در درون جريان محافظه‌كار در حال نوشتن نامه‌هايی در حمايت از آقای هاشمی هستند . ورود آقای هاشمی به صحنه، جريان اقتدارگرا و آن گروهی كه احزاب يك‌ شبه ساخته بودند را دچار تفرق خواهد كرد و آنها در انتخابات از هم اكنون می دانند كه شكست خورده‌اند و به گونه‌ای مانع آن مي‌شوند.

به نظر من، آقای هاشمی در صورتی وارد صحنه خواهد شد كه بتواند دو مسئله را عملی سازد . اول، آنكه مطمئن بشود كه رهبر جامعه علنا مخالفت خود را با وی اعلام نمي‌كند و به گونه‌ای موفق به گرفتن نظر ضمنی ايشان بشود.

دومين مسئله، اين خواهد بود كه تلاش مي‌كند به ترميم آن چيزی بپردازد كه تاكنون برای وی نقطه‌ منفی تلقی مي‌شده است. هاشمی رفسنجانی پيش از آنكه وارد انتخابات شود بايد در قبال آن حوداثی كه در دوران وی در وزارت اطلاعات اتفاق افتاده و آن مسايلی كه در فرهنگ روی داده، از خود سلب مسئوليت كند و مجبور است كه علنا اينكار را بكند.  همينطور بايد وضعيت خود را در رابطه با آن سكوتی كه اختيار كرده بود در برابر اصلاحات، در قبال نقض حقوق بشر در كشور، در مقابل دستگيری دانشجويان، فعالان سياسی، فعالان مطبوعاتی و روزنامه‌نگاران روشن كند تا حداقل بتواند بخشی از رأی آنان را نيز به نفع خود به صندوق بريزد.  چنانچه دست به اين عمل نزند، طبيعتا نمي‌تواند آن آرای لازم را بدست بياورد و بدين صورت در مقابل دو جريان رايكال اصلاح طلب و محافظه‌كار قرار خواهد گرفت و روشن است كه آرای دانشجويان، روزنامه‌نگاران و همينطور آرای جريانی كه به اقتدارگرايان نزديك است، كه درصد بالايی ست، شانس ايشان را در وهله‌ی اول كم مي‌كند.

دويچه وله: آقای سحرخيز، فكر نمي‌كنيد با ورود آقای رفسنجانی بازهم اين مسئله به يك رويارويی انتخاباتی ميان كانديد كارگزاران و كانديد اصلاح طلبان، يعنی آقای مصطفى معين، منجر خواهد شد؟

عيسی سحرخيز: من فكر مي‌كنم كه حضور آقای هاشمی باعث خواهد شد كه ما با طيف وسيع‌تری مواجه شويم . به اين معنا كه از ميان محافظه‌كاران، افرادی چون آقای توكلی و احتمالا حتا آقای رضايی و جريان‌هايی از طيف اقتدار كه برای انتخابات آينده خود را آماده مي‌كنند، امكان حضورشان هست. همچنين آقای كروبی كه صددرصد حضور خواهند داشت. اما در رابطه با اصلاح طلب‌ها اين بحث وجود دارد كه چه كسانی به مرحله‌ی بعد خواهند رسيد و در واقع از فيلتر شورای نگهبان رد مي‌شوند . طبيعتا آقای معين كسی نيست كه شورای نگهبان بخواهد حيثيت خود را بيش از اين زير سوال قرار بدهد و ايشان را رد صلاحيت كند . مگر آنكه فكر كند ورود فردی مانند آقای معين صحنه‌ی انتخابات را بگونه‌ای شكل خواهد داد كه آرای ايشان بالاتر از آرای دو روحانی باشد كه پيشينه‌ی ايشان به اندازه‌ی پيشينه‌ى انقلاب است . در واقع شورای نگهبان، اگر اجازه دهد آقای معين حضور يابد، با اين فرض روبرو خواهد بود كه جامعه با مقبوليت بيشتری در مقابل آقای معين مواجه خواهد شد و در نتيجه دو فرد روحانی كه سابقه‌ی آنان از ابتدای انقلاب تاكنون است و در سطوح مختلف مانند رياست مجلس و رياست جمهور فعاليت كرده‌اند در مقابل فردی از نسل دوم، كه ضمنا غيرروحانی نيز هست، احتمالا در مرحله‌ی اول يا مرحله ی دوم با شكست مواجه شوند و در اين صورت افكار عمومى جهان و ايران تفسير خاصى از اين شكست خواهند كرد. در نتيجه شورای نگهبان در برابر گزينه‌ای بسيار سخت قرار مي‌گيرد كه آيا بايد او را تاييد كند و يا رد كند كه در آنصورت نيز انتخابات يك انتخابات آزاد نخواهد بود و احتمال دارد آرای سفيد از تعداد آرای افراد خاصی بيشتر باشد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی